چالشهای عجیب مربی شدن برای ستارههای فوتبال ایران
داستان دو علی
آریا رهنورد
علی کریمی و علی دایی در 24 ساعت، چالشهای خاصی را پشت سر گذاشتند. جادوگر پس از شکست تیمش در مشهد، با خبرنگاران حاضر در استادیوم امام رضا درگیری لفظی پیدا کرد و شهریار پیش از نبرد تیمش با تراکتورسازی تبریز، درباره شرایط دشوار اقتصادی این روزهای باشگاه سایپا، گلایههایی را با خبرنگاران در میان گذاشت. این دو نفر در قامت بازیکن، از بهترینهای تاریخ فوتبال ایران بودند اما در نقش سرمربی، باید با چالشهایی دست و پنجه نرم کنند که بخش مهمی از تمرکز و انرژی یک مربی را میگیرند. چالشهایی که شاید سد راه پیشرفت مربیان جوان در فوتبال ایران میشوند.
علی دایی و علی کریمی حتی با وجود اختلافنظر همیشگیشان، تماشاگران فوتبال در ایران را بغل کرده بودند. آنها به لحاظ فنی، چهرههایی خیرهکننده برای تیم ملی به شمار میرفتند. شهریار بهترین گلزن تاریخ تیم ملی و البته بهترین گلزن ملی تاریخ فوتبال دنیا شد و جادوگر با دریبلهای خیرهکنندهاش در جام ملتهای 2004 و البته مرحله مقدماتی جام جهانی 2006، یک ستاره تمامعیار محسوب میشد. آنها در رده باشگاهی نیز دستاوردهای خاص خودشان را داشتند و هر دو برای مدتی، در بایرنمونیخ نیز به میدان رفتند. در نگاه اول، انتظار نمیرفت که معروفترین علیهای تاریخ فوتبال ایران، علاقه چندانی به مربیگری داشته باشند. دایی به طور معمول برخوردهای خوشایندی با رسانهها نداشت و به سرعت در زمین عصبانی میشد، کریمی نیز کمحوصلهتر از آن به نظر میرسد که پای سرد و گرم یک باشگاه فوتبال بماند. با این وجود هر دوی آنها مربیگری را برای آینده انتخاب کردند. دایی به عنوان مربی-بازیکن، با سایپا قهرمانی لیگ برتر را به دست آورد و خیلی زود سرمربی تیم ملی نیز شد. علی کریمی نیز پس از پایان دوران بازی، برای مدتی بسیار کوتاه دستیار کارلوس کیروش در تیم ملی بود و سپس با نفت تهران، سرمربیگری را تجربه کرد. شهریار حالا روزهای بسیار سختی را به عنوان سرمربی پشت سر میگذارد. تیم او در مرحله نیمهنهایی جام حذفی نتیجه را به داماش دسته دومی واگذار کرده و در دور دوم پلیآف لیگ قهرمانان آسیا نیز در زمین الریان قطر شکست خورده تا شانس صعود به مرحله گروهی لیگ قهرمانان را از دست بدهد. بازیکنان تیم دایی در روزهای گذشته دست به اعتصاب زدند و در اعتراض به وضعیت مالی نامساعد تیمشان، پیش از دیدار با تراکتورسازی حاضر به شرکت در تمرین تیمشان نشدند. علی کریمی نیز در سپیدرود، مشکلات بسیار بزرگی را پشت سر گذاشته است. او پس از وعدههای بیسرانجام مدیران باشگاه، با هزینههای شخصی تیم را اداره کرد و دردسرهای بزرگ مالکیت یک مجموعه با شرایط نامشخص را به جان خرید. دایی و کریمی، باید تمام داشتههایشان را برای مربیگری خرج کنند اما در عمل، ناچار به انجام کارهای دیگری هستند. دایی و کریمی در دنیای سرمربیگری «نابغه» نشان ندادهاند اما فوتبال ایران چه قدمی برای تبدیل کردن فوتبالیستهای نابغهاش به سرمربیان بزرگ برداشته است؟ همین امسال استیون جرارد و فرانک لمپارد سرمربیگریشان را در انگلستان و اسکاتلند آغاز کردند. لمپسی هدایت دربی کانتی در رقابتهای چمپیونشیپ فوتبال انگلیس را بر عهده گرفت و شروع بسیار خوبی در این تیم داشت. استیویجی نیز نیمکت گلاسکورنجرز اسکاتلند را تصاحب کرد تا برای پایان دادن به سالهای طلایی سلتیک و دوران تنزل آبیهای گلاسکو تلاش کنند. هر دو هافبک درخشان سهشیرها در قامت سرمربی، در این ماهها به جز فوتبال با مساله دیگری درگیر نبودهاند. جرارد ابدا ناچار نشده در سیطره بدقولیها و وعدههای پوچ، مالکیت باشگاه رنجرز را بر عهده بگیرد و برای پرداختن مطالبات بازیکنان و تجهیز سالن بدنسازی، از جیب هزینه کند. فرانک لمپارد نیز با حقوقهای پرداخت نشده شاگردان تیمش روبهرو نیست و با معضل جدایی بهترین مهرههای تیمش دست و پنجه نرم نمیکند. آنها با آرامش کامل به فوتبال میپردازند و فرصت کافی برای برداشتن قدمهای تدریجی در جهت تبدیل شدن به مربیان قابل اعتماد، در اختیار دارند. اگر این روند ادامه داشته باشد، شاید خیلی زود این دو نفر روی نیمکت تیمهای بزرگ و یا حتی تیم ملی انگلستان نیز دیده شوند.
بدون تردید دایی و کریمی اشتباههای بزرگی در دوران سرمربیگری داشتهاند. شهریار اگر برای پیوستن به تیم ملی شتاب بیش از حد به خرج نمیداد و برابر اولین پیشنهادها وسوسه نمیشد، شاید روند منطقیتری را به عنوان سرمربی طی میکرد. او در انتخاب باشگاه نیز همیشه به سراغ تیمهای بدون هوادار با مالکان نهچندان خوشقول رفته است. علی کریمی نیز بعد از پشیمانی از اعتماد به کیروش، در نفت و سپیدرود خودش را در معرض حواشی بزرگی قرار داد. هر دو نفر هیچوقت اهل تعامل جدی با رسانهها نیز نبودهاند. با این وجود حتی اگر ضعفهای دایی و کریمی نیز برطرف شود و دانش مربیگری آنها به شکل قابل توجهی افزایش پیدا کند، لیگ برتر همچنان آنها را با انواع و اقسام دغدغههای غیرفوتبالی و فشارهای غیرضروری روبهرو خواهد کرد. ظاهرا در فوتبال ایران، تنها گرگها دوام میآورند و این دو ستاره بزرگ، هنوز علاقهای به گرگ شدن ندارند!
دیدگاه تان را بنویسید