درباره انتقادی که به جا نبود؛ غزال گریزپا
در برنامه یورو 2024، برنامهای که برای نمایش و تحلیل بازیهای یورو ساخته شده و نمایش داده میشود بنا به قرعهکشی انجام شده برای مقدماتی جام جهانی و مشخص شدن حریفان تیم ملی ایران در مسیر صعود به این بازیها گروههای سهگانه نمایش داده میشود. تا اینجا خیلی هم طبیعی است و به هر حال بد نیست در فرازی از یک برنامه فوتبالی با حضور دو ملیپوش سابق از دو نسل متفاوت فوتبالمان به عنوان کارشناس، به تیم ملی کشورمان هم پرداخته شود.
خداداد عزیزی و اشکان دژاگه به تازگی مهمانهای برنامه بودند. برنامهای که اساسا قرار نبود به صورت متمرکز به تیم ملی خودمان بپردازد. اما خداداد پس از آویزان کردن کفشهایش بدون تعارف نتوانست کاراکتر دوستداشتنی درون زمین چمنش را تکرار کند؛ چه در قامت مربی و چه در قامت کارشناس. حتی صحبتهای نسنجیده و از هر دری سخن گفتنهایش گاهی حضورش را در برنامههای تلویزیونی به عنوان مهمان هم تلخ و سخت میکرد.
اشکان دژاگه در ویژهبرنامه یورو ۲۰۲۴ در پاسخ به سوال جواد خیابانی درخصوص اینکه کارشناسان آیا باید از تیم ملی فوتبال انتقاد کنند یا نه جواب داد:«حتی در ایتالیا و انگلیس زمانی که تیم برده است اگر بد بازی کنی انتقاد میکنند.» جوابی مشخص و براساس واقعیتی که خودش مشاهده کرده و طبیعت کارشناسی فوتبال در کشورهای صاحب فوتبال است.
اما وقتی نوبت به عزیزی رسید از این سوال به عنوان یک فرصت طلایی برای تاخت و تاز استفاده کرد. او در مورد دوستانی که علیه کارشناسان مغرض صحبت میکنند (ابتدا بدون نام بردن از امیر قلعهنویی) صحبت کرد و همان ابتدای کار خودش را یکی از مغرضان احتمالی از نظر دوستان به حساب آورد، چون در بیشتر بازیهای تیم ملی را در جام ملتهای آسیا جزو کسانی بود که منتقد تیم ملی بوده. او سوالات انتقادیاش را بدون حضور طرف دوم و در برنامهای که اصلا بنای دیگری دارد و حتی به آسیا ارتباطی ندارد ادامه داد. سوالاتی از قبیل اینکه چرا تیم ملی نتوانست قهرمان شود؟ چرا تیم ملی نتوانست قطر را ببرد؟ چرا یک- هیچ هنگکنگ را برد؟ چرا سوریه جنگزده را
در پنالتی برد؟
عزیزی اعتقاد دارد که منتقد است و مغرض و دنبال منافع نیست. اگر دنبال منافع بود کنار تیم ملی میماند! او اظهار میکند اتفاقاتی در تیم ملی افتاد که او به عنوان یک پیشکسوت فوتبال دوست نداشت آنجا بایستد و اگر لازم شد آنها را هم توضیح خواهد داد. توضیح خواهد داد که چرا از تیم ملی بیرون آمده. خداداد تهدیدش را با جمله «اگر من بگویم در آن سه ماهی که در تیم ملی بودم چه اتفاقاتی افتاد، میتوانم یک شاهنامه بنویسم، بنابراین از تیم ملی فرار کردم»، ادامه میدهد.
غرال تیزپای ایران بعد از خداحافظی از فوتبال به عنوان بازیکن، بیشتر غزالی گریزپاست و با عدم ثبات در موقعیتها و مسئولیتهایش و با نقدهایی که بیشتر از اینکه کارشناسانه باشند و براساس فکتهای قابل تامل بیان شوند، بر اساس سلایق شخصی و مواضع کلی خودش اقدام به ارائه مطالب و تحلیلهایی میکند که پیش یا پس از آن در موردی مشابه و با اسامی متفاوت، نظری متفاوت و متناقض با آن را ارائه داده است.
خداداد دقیقا حرفهایی را میزند که میتوان آنها را مغرضانه قلمداد کرد و با منصفانه گوش دادن به مطالبی که عنوان میکند، مخاطب میتواند حس کند که صحبتهای شماره 11 نسل طلایی 98، بار روانی برای تیم ملی و کادر فنیاش خواهد داشت. اما جملههایش را با پیشفرضِ من قصد ندارم بار روانی ایجاد کنم شروع میکند.
عزیزی مدتهاست اعتبارش را به عنوان یک کارشناس فوتبال تا حدود زیادی از دست داده و نظرات ضد و نقیضش جایگاه فوتبالیاش را نزد طیفی که فوتبال روز دنیا و برنامههای فوتبالی خارجی را دنبال میکند از دست رفته میبیند. شاید به همین علت است که بیشتر از ارائه فکت، روی اکتهایش کار میکند و وایرال شدن برایش جذابتر از مقبولیت در جوامع فوتبالی است.
دیدگاه تان را بنویسید