لیگی که تنها اسم معتبر را یدک میکشد
مدیران مشمئزکننده!
سعید طالبی چابک
در تمام نقاط جهان، در هر سرزمینی که فوتبال باشگاهی در آن برگزار میشود و لیگ مورد تایید فدراسیون جهانی فوتبال دارند، پس از اینکه فصل تمام میشود، رویه به این شکل است که تیم اول مشخص میشود و جام قهرمانی را دریافت میکند و احتمالا جشن قهرمانی میگیرد. تیمهایی هم که براساس شرایط از پیش اعلام شده جواز حضور در مسابقات قارهای و بین قارهای را گرفتهاند، مشخص میشوند. همچنین تیمهایی به دسته پایینتر سقوط میکنند و تیمهایی آماده حضورشان در لیگ بالاتر میشوند؛ رویه مرسوم و مناسب و رایج در فوتبال. حتی در باشگاهها و لیگهای معتبرتر فوتبال قبل از اینکه فصل تمام شود مدیران باشگاه به فکر فصل بعد، رویکرد تیم در نقل و انتقالات و هدفگذاری کوتاهمدت و بلندمدت برای باشگاه میافتند.
در لیگ فوتبال سطح اول کشورمان که کلمه برتر را یدک میکشد اما هیچ خبری از الگوبرداری از اصول مدیریت باشگاه در تیمهای مطرح جهان و حتی تیمهای موفق قاره خودمان نیست. در فوتبال ما و در سطوح بالای مدیریتیاش اهمیت یک صندلی بیشتر از کل ارکان باشگاه است. برای حفظ همان یک صندلی، مدیران عامل باشگاههای بزرگ فوتبالمان حاضرند به هر هیبتی که لازم است در بیایند. همانهایی که در تریبونهایی که به دست میآورند، از اهمیت هواداران صحبت میکنند و آنها را مالک اصلی باشگاه میدانند و تن به هر خوشرقصی دیگری میدهند تا اکثریت جامعه هواداری باشگاه خود را که متناسب با حال و هوای فوتبالمان به هوچیگری و شعارهای پوپولیستی وایرالشونده خو کرده را راضی کنند، در حقیقت همان هوادار را هم تا جایی محترم میشمارند که به حفظ همان یک صندلیاش کمک کند. مدیرانی که بیشتر از اینکه مدیرعامل یک باشگاه فرهنگی و ورزشی باشند، مدیران صندلیهای خود هستند.
در لیگ فوتبال سطح اول کشورمان که کلمه برتر را یدک میکشد اما هیچ خبری از الگوبرداری از اصول مدیریت باشگاه در تیمهای مطرح جهان و حتی تیمهای موفق قاره خودمان نیست. در فوتبال ما و در سطوح بالای مدیریتیاش اهمیت یک صندلی بیشتر از کل ارکان باشگاه است
بعد از پایان لیگ برتر کشورمان، مدیران عامل دو تیم محبوب کشور به جای اینکه به فکر طراحی برنامه مدیریتی و ارائه آن به هیاتمدیره و بررسی شرایط لازم برای اجرایی شدن برنامههای خود باشند و به کمک مشاوران و آنالیزورها و سایر افراد و ابزار در دسترس، حضور پرقدرتی در فصل آینده فوتبال داشته باشند، یا سیل عظیم بازیکنانی که قراردادشان به اتمام رسیده یا فقط یک سال از آن مانده را با تعامل سرمربی مدیریت کنند، ترجیح میدهند به صحنه نمایشی بروند که خودشان آماده کردهاند. صحنهای برای شوآف تعصب و حقطلبی. صحنهای برای ابراز توانایی بالای خود در مدیریت! همان کاری که در طول فصل در انجام وظایف مربوط به آن توانایی چندانی از خود نشان ندادهاند. به رتبه نهایی دو تیم در جدول نگاه نکنید! اینکه پرسپولیس قهرمان لیگ شد و استقلال هم با اختلاف یک امتیاز در جای دوم ایستاد را به وضعیت مدیریتی تیمها ربط ندهید. وضعیت مدیریت فوتبال در کشورمان در همه کوچهها همین اندازه بنبست است. در شهرستانها هم در اکثر باشگاهها به واسطه تعلق خاطر بیش از اندازه مردم به تیم شهرشان مدیرعاملها نیمی از وقت و توان خود را صرف پنهان ماندن از تیغ تیز انتقادات و مواجهه با هوادار میکنند. چون هدفگذاری مدتداری رخ نداده که در صورت عدم نتیجهگیری در مقطعی از فصل بتوانند معقول و منطقی هوادار را توجیه کنند.
شاید تا اندازهای بتوانیم وضعیت مدیریتی پرسپولیس را به واسطه ثبات سالهای اخیر و حفظ شاکله کلی تیمی که برانکو ساخت و بهروزرسانی مناسبی که با درایت یحیی گلمحمدی انجام شد بهتر از استقلال بدانیم اما اوضاع مدیریت تیم قهرمان هفت دوره از هشت دوره اخیر لیگ هم چنگی به دل نمیزند. اینکه مدیرانعامل پرسپولیس و استقلال در ادبیات، تحلیل و منطق و احترام متقابل تا این اندازه دور از انتظار ظاهر شوند، با پیشوند اول باشگاههایی که داعیه فرهنگی بودن را دارند کاملا در تضاد است.
ادبیات و رویکردی که حتی لیدرهای باشگاه هم مدتهاست حداقل در جایی که از حضور دوربین آگاه هستند بروز نمیدهند. ادبیاتی که براساس تحلیل آنها مطلوب اکثر هواداران است و در اتصال آنها به صندلی مورد علاقهشان نقش مهمی خواهد داشت. آنها انتخاب کردهاند بخشی عظیم از مخاطبان فوتبال و طرفداران کمسر و صداتر تیمهای خود که بیشتر تحلیل میکنند و بیشتر از اینکه از مدیرعامل خود توقع وارد شدن به رینگ را داشته باشند، به دنبال منطق و عقلانیت و تصمیمهای مناسب برای باشگاه محبوبشان هستند را فراموش کنند.
در مکالمه اخیری که از درویش و سمیعی دیدیم، هر دو نفر در حالی که طرف مقابل را به رعایت نکردن ادب و احترام متهم میکردند و برای هم تاسف میخوردند، عملا خودشان در رعایت نکردن ادب و احترام متقابل چیزی کم نمیگذاشتند. تصورش را بکنید که مدیران عامل دو باشگاه بزرگ پایتخت در آنتن زنده تلویحا یکدیگر را به متوهم بودن و چرتی بودن و اگر تعارف را کنار بگذاریم مصرف موادی که آنها را در حالتی غیرطبیعی قرار میدهد، متهم کنند! درباره مبالغ قراردادهایی که برای مخاطب فوتبال از سوی هیچکدام از تیمها صادقانه بیان نشده، صحبت کنند و فقط دیگری را به قصور قانونی وصله بزنند. تهدید به شکایت و پیگیریهای قضایی باسمهای و نخنما، بگم بگمهایی که پس از گذشت سالهای زیاد هنوز پایش از رسانه نیفتاده است، فوتبالدوستان را خسته کرده. مصاحبهها و مناظرههایی که تجربه ثابت کرده است نه خروجی مناسبی برای فوتبال کشور دارند و نه خروجی مناسبی برای مردم خواهند داشت.
دیدگاه تان را بنویسید