وقتی احساسات جایگزین نقد میشوند
۹۰ تقدیم به کیروش!
برنامه ۹۰ این هفته، آخرین فرصت برای نقد و بررسی عملکرد هشت ساله کارلوس کیروش در فوتبال ایران بود اما بیشتر به ملغمهای احساساتی برای ستایش از این مربی تبدیل شد. این درست همان نگاهی است که اجازه نمیدهد از دریچه منطق به عملکرد مربیان در فوتبال ایران پرداخته شود. در فوتبال ایران، همه باید این موضوع را بپذیرند که دوران کیروش دیگر تمام شده و حالا وقت شروع یک مقطع تازه از زندگی است. زندگی بدون مرد پرتغالی، ادامه دارد و شاید حتی باشکوهتر از قبل نیز دنبال شود.
آریا طاری
54 درصد از مخاطبان این دوشنبه برنامه 90، به رضایت از عملکرد هشت ساله کارلوس کیروش رای دادند و حالا گروهی از موافقان افراطی این مربی، از این موضوع به عنوان سند محبوبیت فوقالعاده او در فوتبال ایران استفاده میکنند. این در حالی است که نتیجه نظرسنجی 90، بیشتر از هر چیزی سقوط کیروش در اذهان عمومی را آشکار میکند. فروردین ماه 94، کارلوس کیروش از مخاطبان برنامه 90 رای 82 درصدی گرفت اما این رای پس از نزدیک به چهار سال، حدود 30 درصد تقلیل پیدا کرد. کاهش 30 درصدی محبوبیت در طول چهار سال، اتفاق تلخی است که حتی به ندرت برای سیاستمدارها رخ میدهد اما حالا برای سرمربی سابق تیم ملی ایران شکل گرفته است. علاوه بر این، نباید فراموش کرد که این نظرسنجی اساسا در یک شرایط کاملا «غیراستاندارد» برگزار شد. اگر ابتدا تحلیل دقیقی از همه بازیهای تیم ملی در جام ملتها و تورنمنتهای گذشته روی آنتن میرفت و سپس نوبت به رای دادن میرسید، شاید درصد آرای کیروش حتی از این نیز کمتر میشد. نودیها اما ترجیح دادند کیروش را در لایهای از احساسات بپیچند و در حصار سانتی مانتالیسم، برای محبوب جلوه دادن این مربی در آیتمهایشان تلاش کنند. قرار بود با حضور چند روزنامهنگار در استودیو، یک مناظره در مورد عملکرد کیروش روی نیمکت تیم ملی شکل بگیرد اما برنامه 90 که زمانی به همین مناظرهها شهرت داشت، به سمت و سوی دیگری رفت و فرصت نقد و تحلیل دقیق را از دست داد. وظیفه 90 به عنوان مهمترین رسانه فوتبالی ایران، بررسی همه ابعاد این دوران هشت ساله بود اما این برنامه به وظیفه ژورنالیستیاش عمل نکرد تا ستایشنامهای را برای کیروش روی آنتن ببرد. حتی در مصاحبه مستقیم با مربی پرتغالی، موضع مجری کاملا از پایین به بالا بود. سوال بزرگ اینجاست که آیا یک مربی ایرانی نیز در صورت شکست سنگین مقابل ژاپن، با چنین استقبالی از سوی 90 روبهرو میشد؟
کیروش در 90، در پاسخ دادن به سوالهای زیادی طفره رفت. او توضیح نداد که چرا اعتقاد داشته بازی تدارکاتی با تیمهای بزرگ برای فوتبال ایران «مفید» نیست و این تیم تنها باید در دیدارهای کوچکتر به میدان برود و اعتماد به نفس بیشتری به دست بیاورد
«باید از اشتباههایمان درس بگیریم». این بخشی از مصاحبه کارلوس کیروش با برنامه تلویزیونی 90 بود. برای تیم او اما دیگر فرصتی برای درس گرفتن از اشتباهها وجود ندارد. تیم ملی میتوانست قبل از مسابقه با ژاپن، از همه اشتباههای قبلی درس بگیرد اما در حساسترین مقطع، دست به چند اشتباه بزرگ زد و دیگر فرصتی برای جبران نداشت. کیروش در 90، در پاسخ دادن به سوالهای زیادی طفره رفت. او توضیح نداد که چرا اعتقاد داشته بازی تدارکاتی با تیمهای بزرگ برای فوتبال ایران «مفید» نیست و این تیم تنها باید در دیدارهای کوچکتر به میدان برود و اعتماد به نفس بیشتری به دست بیاورد. او توضیح نداد که چرا در روزهای برگزاری جام ملتهای آسیا به جای تمرکز روی تیم ملی، مشغول مصاحبه علیه دیگران و مذاکره با فدراسیون فوتبال کلمبیا بوده است. او حتی توضیح نداد که چرا به جای استفاده از آمادهترین مدافعان فوتبال ایران، محمدحسین کنعانیزادگان را به جام ملتها برد تا عملا قدم بلندی در مسیر حذف ایران از این تورنمنت برداشته باشد. او تاکید کرد که اختلافش با برانکو، هرگز «شخصی» نبوده اما تقریبا همه میدانند که این اختلافنظر، از یک ماجرای شخصی درباره «ایفمارک» آغاز شده است. این مصاحبه میتوانست بهترین و البته آخرین موقعیت برای پرسیدن سوالهای کلیدی از کیروش باشد اما ظاهرا چنین گفتوگویی تنها به قصد قدردانی از این مربی انجام شد. البته که کیروش قدمهای مثبت زیادی نیز در فوتبال ایران برداشت و ویژگیهای مثبت زیادی به تیم ملی اضافه کرد اما حیرتآور است که او در حالی از تیم ملی جدا شد که هرگز در معرض یک مصاحبه چالشی قرار نگرفت و وادار به پاسخگویی نشد.
کارلوس کیروش راه آیندهاش را انتخاب کرده و احتمالا خیلی زود به تیم ملی کلمبیا ملحق خواهد شد. فوتبال ایران نیز باید این مربی را به فراموشی بسپارد و روی آینده تمرکز کند. دامن زدن به بحثها و دعواها و فضای دوقطبی ایجاد شده توسط کارلوس، دیگر هیچ سودی برای فوتبال ایران به همراه نخواهد داشت. حالا وقت ساختن یک تیم ملی متحد برای همسو کردن همه هواداران این تیم با هم است. تیمی که در آن تنها به مهرههای شایسته برای بازی کردن فرصت میرسد و معیار دعوت هیچ مهرهای به آن، لجبازی و کینه نیست. تیمی که دست به کارهای بزرگ میزند و روی کارهای معمولی مانور نمیدهد. تیمی که به سادگی تسلیم نمیشود و با اغراق در مورد نتایجش حرف نمیزنند.
دیدگاه تان را بنویسید