بی‌رویا

۴۰ روز قبل هنوز آن بازی جذاب FA CUP در اولدترافورد برگزار نشده بود که در یک ماراتن ۱۲۰‌دقیقه‌ای منچستر با نتیجه ۴ بر ۳ رقیب دیرینه را شکست دهد و دست لیورپولی‌ها را از این جام کوتاه کند. هنوز یک ماه نگذشته از روزی که آرسنال و سیتی به تساوی بدون گل در مقابل هم رضایت دادند و لیورپول در موقعیتی قرار گرفت که سرنوشت قهرمانی در دست خودش باشد. و همین ۲۰ روز پیش بود که در لیگ اروپا لیورپول به آتالانتا برخورد کرد و به عقیده‌ی اکثر کارشناسان و سایت‌ها بیشترین شانس بردن لیگ اروپای این فصل را داشت.

سعید طالبی چابک

 

دومینوی خاموشی

حالا اما لیورپول این فصل یک تیم بی‌رویاست. قرار است که آقای معمولی، مرسی‌ساید را با یک فصل معمولی ترک کند. دیدن رویاهای بعدی به فصل‌های بعد و ذهن یک رویاپرداز دیگر سپرده خواهد شد. شکست 3‌گله در زمین حریف، در آنفیلد قابل جبران است. اما اتفاقی که در خانه برای لیورپول افتاد، حتی با وجود گل زودهنگامی که در زمین آتالانتا به ثمر رسیده شد هم قابل جبران نبود. شکست سنگین خانگی برای لک‌لک‌ها صدمه‌ی جدی و ادامه‌داری به همراه داشت. صدمه‌هایی جدی که دومینوی خاموشی امیدِ به دست آوردن همه‌ی جام‌ها را آغاز کرد و در ادامه انگار هیچ نیرویی برای متوقف کردنش کافی نبود. 

کبریت در باد

بله. هنوز شانس قهرمانی لیگ برای کلوپ و یارانش از بین نرفته است. همان‌طور که تا دو هفته قبل وضعیت جدول به شکل دیگری بود، ممکن است دو هفته‌ی دیگر شرایط تغییر کرده باشد. اما با توجه به آمادگی منچسترسیتی و آرسنال و وضعیت فعلی خود لیورپولی‌ها و با در نظر گرفتن بازی‌های باقی‌مانده‌ی سه تیم بعید به نظر می‌رسد کسی این سراب را باور داشته باشد. شانس قهرمانی لیورپولی‌ها دیگر به اندازه‌ی شانس روشن ماندن کبریت در باد است.  شاید بهتر یاشد از الان به فکر تمام کردن فصل به بهترین شکل ممکن برای خودشان باشند و اقدامات مدیریتی مطلوب برای شروع فصل جدید را در دستور کار خود قرار دهند. 

با توجه به آمادگی منچسترسیتی و آرسنال و وضعیت فعلی خود لیورپولی‌ها و با در نظر گرفتن بازی‌های باقی‌مانده‌ی سه تیم بعید به نظر می‌رسد کسی سراب قهرمانی در لیگ برتر را باور داشته باشد. شانس قهرمانی لیورپولی‌ها دیگر به اندازه‌ی شانس روشن ماندن کبریت در باد است

نظریه داروین

داروین نونیز بازیکن خوبی است. بازیکنی که خودش را به خوبی در موقعیت قرار می‌دهد و برای خودش هم به اندازه‌ی کافی موقعیت‌سازی می‌کند. مهاجمی که بدون شک مدافعان حریف از بازی مقابل او اذیت می‌شوند و بارها به دردسر می‌افتند. اما یک جای کار به شدت می‌لنگد. نرخ تبدیل موقعیت‌ها به گل برای داروین پایین است. خیلی پایین‌تر از اندازه‌ای که برای بازیکنی که قرار است تیم را به سمت بردن جام‌ها ببرد، لازم است.  درصد بالای فرصت‌سوزی داروین نونیز و سایر مهاجمان لیورپول در این فصل بالاتر از هر تیم دیگری بود. در یک مقایسه‌ی ساده با لیورپولی که کلوپ بعد از 30‌سال قهرمان پریمیرلیگ کرد، می‌توان به راحتی وضعیت را تحلیل کرد. مثلث مانه، فیرمینو و صلاح در فصل قهرمانی لیورپول، درصد تبدیل به گل کردن موقعیت‌های‌شان 20درصد بهتر از عملکرد مهاجمان قرمزها در این فصل بود. یعنی اگر داروین و دوستانش از 100‌موقعیت، 20‌گل وارد دروازه‌ی رقبا کردند، مثلث هجومی لیورپول قهرمان 40‌گل از همین تعداد موقعیت وارد دروازه‌ها می‌کرد و این تعداد گل در طول یک فصل قطعا تفاوت‌های زیادی را رقم خواهد زد. تفاوت‌هایی که در نتیجه‌ی نهایی یک تیم در پایان فصل کاملا مشهود است.

آلمانیِ محبوب

فکر می‌کنم همه‌ی آنهایی که کلوپ را می‌شناسند، می‌دانند که او قرار نیست تصمیمی را اعلام کرده تغییر بدهد. داستان دراماتیک لیورپول وکلوپ به پایانش رسیده. همه‌ی لیورپولی‌ها دوست داشتند که این پایان درخشان باشد. یا حداقل با یک جام تمام شود. اما فوتبال همان قدر که دراماتیک است، روی تراژیک پُرزوری هم دارد. بعید است کسی طرفدار لیورپول باشد و دوران حضور کلوپ در آنفیلد را دوست نداشته باشد. لیورپولی که تحویل گرفت کیلومترها از لیورپولی که ساخت فاصله داشت. و خود او یکی از اصلی‌ترین عوامل تحول تیم و رسیدن به ذهنیت برنده در رختکن و زمین و روی سکوها بود. در زمان هدایت او به جز مقاطع کوتاهی، آنها همیشه حداقل در یکی از جام‌های معتبر تا پایان فصل مدعی بود.

 آقای معمولی با لک‌لک‌های آنفیلد «تنها قدم نزدن» و بردن همه‌ی جام‌های ممکن را تجربه کرد. حالا و بعد از این یک ماه کابوس‌وار که رویایی برای لیورپولی‌ها باقی نگذاشت، به رسم ضرب‌المثل آلمانی معروفِ «درباره الی» باید این پایان تلخ را پذیرفت. شاید وقتی دیگر شرایط برای بیداری رویاها ایده‌آل‌تر باشد.