وقتی ژابی توانست رکوردی تاریخی را به نام خود ثبت کند
بلندترین پاسِ گل قرن
سعید طالبی چابک
چه کسی فکرش را میکرد او از رئال سوسیهدادB به سطح اول فوتبال آلمان آمده باشد تا بلندترین پاسگل قرن را به لورکوزنیها بدهد؟ بلندتر از تمام پاسهای دوران درخشش در لیورپول و رئالمادرید و تیم ملی اسپانیا! بایرلورکوزنِ ژابی آلونسو پس از سالها به سلطهی مونیخیها در بوندسلیگا پایان داد. اما این پایان مسیر باورنکردنی ژابی و تیم بینظیرش در این فصل فوتبال نبود چون آلونسو بر این باور بود که: «قهرمانی فوقالعادهای بود اما هنوز بیشتر میخواهیم».
رکورد
آنها بیشتر میخواستند. بازی برگشت لیگ اروپا در مقابل وستهم در خانهی چکشها با نتیجهی یک بر صفر به سود تیم لندنی در جریان بود و لورکوزن با این نتیجه هم به لطف پیروزی 2 بر صفر خانگی، به نیمهنهایی صعود میکرد اما همین باخت یک گله کافی بود تا مانع آنها دیگر رکورددار شکستناپذیری پنج لیگ معتبر اروپا را از دست رفته ببینند. اما آنها ولکن ماجرا نبودند. گل تساوی دیرهنگام جرمی فریمپونگ مقابل وستهم برای گریز آلونسو و تیمش کافی بود. تنها چند روز پس از کسب اولین قهرمانی خود در بوندسلیگا در تاریخ ۱۱۹سالهی خود، لورکوزن به نیمهنهایی لیگ اروپا صعود کرد و با توجه به حضور در مراحل نهایی جام حذفی آلمان شانس کسب 3گانه هم برای آنها دور از دسترس نیست. تساوی لورکوزن مقابل نماینده انگلستان به معنای ۴۴بازی متوالی شکست ناپذیری لورکوزن بود. رکوردی که طولانیترین شکست ناپذیری در تاریخ فوتبال از آغاز قرن ۲۱ است. رکوردی که هنوز میتواند ادامه داشته باشد.
تارگتِ صد غولهای اروپا
بله. او از رئال سوسیهدادB به لورکوزن آمد و قهرمان بوندسلیگا شد و با 38برد و 6تساوی که تا قبل از این هفته به دست آورده، رکورد یوونتوس 12/2011 کونته را شکست. برای رسیدن به این رکورد، بارها با گل دقایق پایانی به بازی برگشت و در ۱۰بازی اخیر خود، ۱۱گل بعد از دقیقه۸۰ به ثمر رساند. و اکنون او زیر ذرهبین همهی غولهای اروپاست. لیورپول و رئالمادرید که دوران طلایی فوتبالش را با هوادارانشان همدل و همخانه بود و بایرنمونیخی که فوتبالش را درسالهای پایانی در آنجا ادامه داد و حتی منچسترسیتی که شاید به وقتی فکر میکند که گواردیولا نخواهد قراردادش را تمدید کند. هرچند که او تصمیم گرفت فعلا با لورکوزنی که ساخته ادامه دهد و تا ساخته شدن تندیسش در آلمان بماند، اما همه میدانند که به زودی او شکار یکی از بزرگان فوتبال اروپا خواهد شد. مردی که فلسفهی فوتبالش پُر از جذابیت و منطق فوتبالش نباختن است.
اینکاره
مصاحبهای از او با وبسایت The Coaches’ Voice موجود است که در آن به تشریح نقش خود در تیمهای مختلفی که بازی کرده بود پرداخته و به اختصار از فلسفهی مربیگری خود سخن میگوید. در همین مصاحبهی کوتاه نکات ویژهای نهفته است که میتواند پاسخ روشنی برای این سوال باشد که چرا موفقیت امروز ژابی دور از ذهن نیست. ژابی زیر نظر چند مربی بزرگ و صاحبسبک یعنی رافا بنیتز، مورینیو، گواردیولا و البته کارلو آنچلوتی در 3باشگاه بزرگ لیورپول، رئال و بایرن، در یکی از کلیدیترین پستهای فوتبال یعنی هافبک شماره6 بازی کرده است. اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود. همانطور که خودش توضیح میدهد، زمانی که او در لیورپول بنیتز و در سیستم 1-3-2-4 بازی میکرد، با توجه به اینکه چه بازیکنی کنار او در محور دوگانه حضور داشت، استیون جرارد یا ماسچرانو، وظایفش کاملا تغییر میکرد. او نهتنها به لحاظ تنوع سبک و ساختار در بازی فردی تجربه ویژهای کسب کرد، بلکه شانس کار با مهمترین چهرههای مکاتب فوتبال مدرن را نیز داشت. به درستی میتوان گفت اگر مسیری برای یک بازیکن وجود داشته باشد که تبدیل به مربی بزرگی شود، ژابی علاوه بر استعداد و درک ذاتی عمیق از فوتبال، این شانس را هم داشت که کاملا در این مسیر قرار بگیرد. مصاحبهی قدیمی ژابی پر از نکاتی است که نشان میهد او درک روشنی از فلسفهی فوتبال خود و آنچه میخواهد انجام دهد دارد و جالب است که نکات ویژهای را که از مربیانش آموخته، در انتهای مصاحبه به صورت مختصر در شکلی که میخواهد تیمش بازی کند نیز برجسته میکند. این آموختهها سنگ بنای مربیگری او هستند.
فلسفهی فوتبال
کاملا مشخص است که آلونسو چه فوتبالی را دوست دارد و به چه مکتبی نزدیکتر است. او موفق شده تا حد خوبی این فلسفه را در نخستین تجربهی جدی خود اجرا کند و فوتبالی که از لورکوزن میبینیم بسیار شبیه به همین است. در واقع او ترکیبی از فوتبال مالکانه و فوتبال انتقالی ارائه میدهد. ترکیبی از آموختههایش از دو استاد بزرگ هر یک از این مکاتب، یعنی گواردیولا و مورینیو. استفاده از المانهای فوتبال انتقالی با حذف پیشنیاز عدم مالکیت، چیزی است که بسیاری از مربیان جوان صاحبسبک به دنبال آن هستند. کاری که ژابی تمام و کمال در لورکوزنِ جذابش به بهترین شکل ممکن انجام داده و منتج به ارسال بلندترین پاس گل قرن برای لورکوزنیها شد؛ برای رسیدن به موفقیتهایی که قبل از آمدن آلونسو به تیمشان فقط رویایش را میدیدند.
دیدگاه تان را بنویسید