درباره تحلیلهای باورنکردنی شکست ایران مقابل ژاپن
خارجی حرف نزنید!
آریا طاری
در سریال شهرزاد شخصیتی وجود داشت که هر وقت با تئوری عجیب و جمله غیرمنتظرهای روبهرو میشد، تکیه کلام همیشگیاش را تکرار میکرد:«خارجی حرف میزنی!» حالا این جمله، حکایت هواداران تیم ملی و تحلیلهای «سلبریتیها» از شکست مقابل ژاپن است. جماعتی که معمولا در طول سال فوتبال نمیبینند و به صورت فصلی و مناسبتی به این رشته ورزشی علاقهمند میشوند، پای آموزش و پرورش، فرهنگ، اجتماع، ورزش همگانی، وعدههای غذایی و آکیرا کوروساوا را وسط کشیدهاند تا به یک نتیجه تاریخی برسند. اینکه اساسا هیچکس نباید «انتظار» پیروزی ایران برابر ژاپن را داشته باشد. «این عکس خود ماییم». چهرههای شناختهشده زیادی این جمله را پای تصویری از مسابقه تیم ملی با ژاپن نوشتهاند. لحظهای که در آن مدافعان تیم دست از تعقیب مسابقه برداشتهاند و مشغول اعتراض به داور هستند اما مهاجم حریف، توپ را دنبال میکند تا با یک ارسال سرنوشتساز، اولین گل ساموراییها را بسازد. البته که ژاپنیها مردمی سختکوش و جانسخت هستند و ایرانیها به «توجیه» و اعتراض خو گرفتهاند اما تا کی قرار است تحلیلهایی از این دست، در فضای فوتبال مورد استفاده قرار بگیرند؟ آنچه در نبرد با ساموراییها اتفاق افتاد یک «اشتباه» بزرگ بود و اشتباه همواره در هر مسابقه فوتبالیستها را تهدید میکند. دلیلی وجود ندارد که برای هر اشتباه، حتما یک فلسفه طولانی فرهنگی-اجتماعی مطرح شود. مهرههای تیم ملی، زیاد به داور اعتراض میکنند و این عادتی است که از نیمکت تیم به آنها منتقل شده است. کارلوس کیروش علاقه زیادی به ایجاد تنش در کنار زمین دارد و این رفتار به تدریج به بازیکنان تیم نیز سرایت کرده و از سوی آنها در زمین پیاده میشود. همین نفرات با وجود «ایرانی بودن» ممکن بود با یک مربی آرامتر، دست به اعتراض نزنند و در آن صحنه خاص از مسابقه با ژاپن، به جای تعقیب داور به دنبال توپ بروند. ما به ژاپن شکست خوردیم، چراکه در زمین فوتبال برتر از این تیم نبودیم. چراکه سرمربیمان با یک ترکیب دفاعی به زمین رفت و نتوانست از حصار محافظهکاری خارج شود. ما قافیه را به ژاپن باختیم، چون آنها شایستهترین نفرات را به تیم ملی دعوت کرده بودند و ما با لجبازی، بهترین مدافعانمان را جا گذاشتیم تا امثال کنعانیزادگان را به بازی بگیریم. ما برابر ژاپن باختیم چون هیچوقت برنامهای برای بازگشت به مسابقه بعد از گل خوردن نداشتیم. باور این شکست، آنقدرها هم «سخت» نیست که به تحلیلهای عجیب و غریب گره بخورد. ما به ژاپن باختیم، چون آنها شایستهتر بودند و آمادگی بیشتری برای این مسابقه داشتند. چون سرمربی آنها، اهالی فوتبال در کشور را به چند تکه مختلف تقسیم نکرده بود و در طول جام، مشغول مذاکره با یک تیم دیگر نبود. اصرار سلبریتیها برای نمادگرایی دیوانهوار و ربط دارن مسائل بیربط به هم، حقیقت ماجرا را عوض نمیکند. ما به یکی از بیستارهترین نسلهای تاریخ فوتبال ژاپن باختیم و نه این شکست در آموزش و پرورش، نه در وزارت فرهنگ و نه در نهاد خانواده، بلکه در خود زمین فوتبال رقم خورد. در همین محدوده سبزرنگ. آنها که امروز پیروزی ژاپن را به خلق و خوی خاص مردم این کشور ربط میدهند، چه توضیحی برای دقایق پایانی دیدار این تیم با بلژیک در جام جهانی 2018 روسیه دارند؟ همین ژاپن که امروز نماد هوش و ذکاوت و دوندگی است، آن روز به جای نگه داشتن مسابقه و کشیدن کار به وقتهای تلفشده، با همه نیروها برای زدن یک ضربه کرنر جلو رفت و در ضدحمله به سادگی تسلیم شد. آیا در آن مسابقه، ژاپن متعلق به کشور دیگری بود؟ آیا آن فوتبالیستها «ژاپنی» نبودند؟ تیم ملی در مرحله قبلی جام ملتها، چین را با سه گل شکست داد. آیا این برد به آن معنی است که کشور ایران به لحاظ اقتصادی و اجتماعی از چین بهتر شده است؟ فوتبال هرگز به چنین حساب و کتابهایی گوش نمیدهد و معادلههای خاص خودش را دارد. اگر قرار باشد هر کشوری که شرایط بهتری دارد، کشورهای در حال توسعه را در زمین فوتبال شکست بدهد که دیگر چیزی به نام «رقابت» در این رشته ورزشی معنا پیدا نمیکند. اگر کشوری مثل ولز، انگلستان را از جام جهانی کنار میزند، اگر هندوراس میتواند ایتالیا را غافلگیر کند، اگر آرژانتین از کشوری مثل هلند رد میشود، اگر کشوری مثل اسپانیا، آلمان را شکست میدهد، پس پیروزی ایران مقابل ژاپن نیز کاملا محتمل و شدنی است. ما در فوتبال، هیچ چیز کمتر از ساموراییها نداریم. پس بهتر است خودمان را با تئوریهای مربوط به شکست قطعی، خوار و خفیف نکنیم. البته که شرایط اقتصادی و وضعیت جامعه، روی تیمهای ملی تاثیر میگذارد اما این تیمها الزاما بازتابنده شرایط کشور نیستند. حتی اگر ما در نگاه اول از کشوری مثل ژاپن ضعیفتر باشیم، برای جبران این ضعف به سراغ مربی خارجی رفتهایم و دستمزد بالای او را پرداختهایم. اگر قرار است ایران در هر شرایطی مقابل کشوری مثل ژاپن بازنده باشد، دیگر چه نیازی به جذب مربی خارجی خواهد بود؟ ما شکست خوردیم و این، حقیقتی است که نباید در سایه تحلیلهای غیرمنطقی بماند.
دیدگاه تان را بنویسید