قوانینی برای نتیجه نگرفتن؛ سقف شوخی!
اضافه کردن یک قانون جدید به مجموعه قوانین قبلی، سادهترین کار ممکن به نظر میرسد اما آنچه اهمیت دارد، نظارت بر اجرای درست این قانون است. در فوتبال ایران معمولا فقط مرحله اول ماجرا انجام میشود. یعنی فدراسیون قانونی را وضع میکند که توانایی اجرای آن را ندارد. نمونهاش همین قانون سقف بودجه که قرار بود در فصل جدید اجرایی شود اما همین حالا چندین باشگاه مختلف از آن عبور کردهاند. بر اساس این قانون، قرار بود رقمی نزدیک به 300 میلیارد به عنوان رقم هزینههای یک فصل باشگاهها در نظر گرفته شود. یعنی باشگاه با پشت سر گذاشتن دو پنجره تابستانی و زمستانی نقل و انتقالات و پرداخت دستمزد همه بازیکنان و مربیان، باید هزینه محدودی داشته باشد اما در حالی که هنوز پنجره نقل و انتقالات تابستانی هم بسته نشده، چند باشگاه این سقف را شکافتهاند. سوال اینجاست که فدراسیون فوتبال چه توقعی از اجرای قانون جدید داشت؟ آیا قرار بود این قانون، شکاف بین باشگاههای مخلتف در فوتبال ایران را کم کند؟ تا امروز که اصلا چنین اتفاقی رخ نداده است. چراکه بعضی از تیمها با همه توان مشغول خرید کردن هستند و بعضی از تیمهای دیگر فقط بازار را از دور رصد میکنند و امیدوارند چیزی هم گیر خوشهچینها بیاید! آیا قرار بود این قانون، رقم قرارداد بازیکنها را در فوتبال ایران کنترل کند؟ پس چرا بازیکنانی که تا سال گذشته 10 میلیارد دستمزد داشتهاند، حالا به قراردادهای 30 و 50 میلیارد تومانی رسیدهاند؟ قوانین جدید نقل و انتقالات در فوتبال ایران تا امروز اصلا نتیجه نداده است. رویکرد باشگاهها نیز رنگ و بویی از پذیرفتن این قوانین ندارد. یک باشگاه به بازیکنش میلگرد میدهد، یک باشگاه دیگر به سراغ پرداختهای زیرمیزی میرود و خلاصه رقم واقعی دریافتی بازیکنها خیلی بیشتر از آن چیزی است که روی کاغذ نوشته میشود. مساله فقط این نیست که تیمها در حال دور زدن قوانین هستند. مساله این است که چرا تیمها احساس میکنند که باید این قانون را دور بزنند؟
سقف قرارداد، قانونی بود که چندین سال قبل در فوتبال ایران اجرا شد و به سختی شکست خورد. به احتمال زیاد این سرنوشت در انتظار سقف بودجه هم خواهد بود. وقتی کارشناسی لازم برای گرفتن تصمیمهای مهم وجود ندارد، چنین اتفاقاتی هم رخ میدهد. از این گذشته در فوتبال ایران، باشگاهها نیز با هم هماهنگ نیستند. اگر یک اتحادیه باشگاهها به صورت فعال وجود داشت، مدیران میتوانستند توافق کنند که به بازیکنان بیشتر از یک عدد خاص ندهند اما اینجا سبقت عجیبی برای بستن قراردادهای نجومی شکل گرفته و باشگاهها مدام روی دست هم بلند میشوند. کنترل کردن این اوضاع، در وضعیت فعلی عملا غیرممکن به نظر میرسد. سقف بودجه هم به یک شوخی بزرگ برای فوتبال ایران تبدیل شده است. سقفی که از مدتها قبل شکافته شده و هر روز بیشتر از روز قبل فرو میریزد. این حکایت تیمهایی است که در تابستان، مثل باشگاههای ثروتمند هزینه میکنند و در طول فصل، دیگر آه در بساط ندارند و حتی از پس پرداخت قراردادهایی که خودشان امضا کردهاند نیز برنمیآیند.
دیدگاه تان را بنویسید