امیر و درسهایی از یک تجربه شکستخورده
این بار «ژنرال» باش
ماجرای کشدار اما قابل پیشبینی معرفی سرمربی تیم ملی سرانجام به پایان رسید و امیر قلعهنویی همانطور که انتظار میرفت به عنوان سرمربی روی نیمکت تیم ملی ایران نشست. او از همان ابتدا نیز جدیترین گزینه فدراسیون برای پذیرفتن این مسئولیت بود. برخلاف سایر افراد حاضر در فهرست مربیان داخلی فدراسیون، امیر سابقه حضور روی نیمکت این تیم را دارد. تجربهای که البته اصلا موفق نبوده اما شاید بتواند درسهای جذابی برای این مربی داشته باشد. او با تکرار نکردن بسیاری از رفتارهای قبلی، میتواند دوران موفقتری را در تیم ملی پشت سر بگذارد.
آریا طاری
یک کار ناتمام
تصمیم امیر برای بازگشت به تیم ملی، اصلا مربوط به امروز و دیروز نیست. او از مدتها قبل میخواسته به تیم ملی برگردد. چراکه همیشه باور داشته دوران اول حضورش در این تیم به شکل عادلانهای به پایان نرسیده است. بعد از حذف ایران از جام ملتها، او در یک برنامه تلویزیونی به شدت مورد انتقاد قرار گرفت و سرانجام نیز برکنار شد. او هنوز نقش آن برنامه را در برکناریاش جدی میداند و آن مجری را نبخشیده است. به هر حال این مربی همیشه به دنبال فرصتی بوده تا ثابت کند قضاوتها در موردش اشتباه بودهاند. فرصتی که حالا در اختیار امیر قلعهنویی قرار گرفته است.
تنش بدون تنش
وقتی امیر برای اولین بار به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد، اصلا رابطه خوبی با رسانهها نداشت. تنش میان او و خبرنگارها همیشه جدی بود و اجازه نمیداد در فضای اطراف تیم ملی صلح حاکم شود. قلعهنویی بعد از همه این سالها، حالا به مردی آرام تبدیل شده و رفتار پختهتری از خودش نشان میدهد. او با گذشته فرق کرده و شاید همین تفاوت موجب شود که این مربی نیز رفتار متفاوتی با رسانهها داشته باشد و رویکرد کاملا متفاوتی را در پیش بگیرد. تیم ملی این روزها اصلا به تنش و درگیری نیاز ندارد.
جوانگرایی، فعلا دور از دسترس
اساسا وقتی با یک مربی فقط برای یک تورنمنت قرارداد میبندید، صحبت از جوانگرایی و نسلسازی دیگر کمی سخت میشود. با این حال قلعهنویی در اولین تجربه حضور در تیم ملی چند تصمیم شجاعانه گرفته بود که حالا باید تکرارشان کند. انتظار نمیرود که او به صورت تمام و کمال ساختار تیم ملی را تغییر بدهد اما نفراتی که بدون کارایی خاص و با سن زیاد در جام جهانی حاضر بودند، دیگر نباید در اطراف تیم ملی آفتابی شوند. همین حالا نیز ستارههای جوان زیادی در لیگ برتر هستند که مشتاق حضور در تیم ملیاند و امیر میتواند این فرصت را در اختیار آنها قرار بدهد. با این حال انتظار رقم زدن یک تحول اساسی و پایین آوردن شدید میانگین سنی تیم، کمی دور از ذهن خواهد بود.
ثبات فنی، چیزی که تیم لازم دارد
یکی از مشکلات بزرگ قلعهنویی در دوره قبلی هدایت تیم ملی، تغییر مداوم سیستم تیم بود. او دوست داشت با سه مدافع بازی کند اما چون نظر غالب جامعه، دمده شدن بازی کردن با سوئیپر بود، تصمیمش را عوض کرد. امیر اما در سالهای گذشته خودش را به روز کرده و حالا دیگر با دفاع خطی به مصاف رقبا میرود. تیم ملی در این دوران به ثبات فنی نیاز دارد. دیگر نباید سیستم بازی این تیم در میانههای راه جام ملتها عوض شود و ایران در هر بازی، یک روش متفاوت داشته باشد. این تیم باید ثبات مدنظر مربیاش را پیدا کند و به سیستم دلخواه بازیاش نیز برسد.
تصمیم امیر برای بازگشت به تیم ملی، اصلا مربوط به امروز و دیروز نیست. او از مدتها قبل میخواسته به تیم ملی برگردد. چراکه همیشه باور داشته دوران اول حضورش در این تیم به شکل عادلانهای به پایان نرسیده است. این مربی همیشه به دنبال فرصتی بوده تا ثابت کند قضاوتها در موردش اشتباه بودهاند
فرار از کابوس نیمکت شلوغ
شاید استراتژیکترین اشتباه امیر در دوره قبلی، استفاده از یک نیمکت بسیار شلوغ بود. او دستیاران بسیار زیادی داشت و اصرار میورزید که همه چیز را با خرد جمعی حل کند. این بار اما دیگر چنین نیازی در تیم ملی احساس نمیشود. ایران باید یک نیمکت خلوت اما مفید داشته باشد. حتی نفراتی مثل هاشمیان و کریم باقری نیز به کار تیم ملی نخواهند آمد. اگر آنها واقعا دستیارهای مفیدی بودند، اجازه نمیدادند در دوران اسکوچیچ آن ماجراها در اردو اتفاق بیفتد. در نتیجه انتخاب دستیارها برای ژنرال اهمیت بسیار زیادی خواهد داشت. او باید بهترین انتخابهای ممکن را در این زمینه انجام بدهد.
امیر و شاگردها،
از برابری تا اقتدار
یکی دیگر از مسائلی که در دوره قبلی در مورد ژنرال گفته میشد، علاقه او به استفاده از بازیکنان خودی بود. در حقیقت این مربی اصرار داشت از رضا عنایتی به عنوان وینگر در تیم ملی استفاده کند و در لحظات حساس دیدار با کره، طالبلو را به زمین مسابقه بفرستد. او این بار باید برابری بیشتری در فضای تیم ملی به وجود بیاورد. از سوی دیگر، بسیار مهم است که او اقتدار کافی را در این زمینه داشته باشد. اگر پای اقتدار امیر فقط کمی بلنگد، همان ماجراهای دراگان اسکوچیچ در تیم ملی دوباره تکرار خواهد شد. این ماجرایی است که اصلا نباید به سادگی از کنارش عبور کرد. چراکه این تیم ستارههای ناسازگار زیادی دارد.
دیدگاه تان را بنویسید