چیرو و چشمهای تیزبینی که دیگر بستهاند
بدرود پیرمرد
خبر درگذشت میرسلاو بلاژویچ، خبر تلخی برای همه هواداران فوتبال در دنیا بود. این مربی همچنان به خاطر شاهکارش در جام جهانی ۱۹۹۸ به یاد آورده میشد اما او برای هواداران فوتبال در کرواسی و ایران، معنایی فراتر از یک مربی موفق داشت. چیرو اساسا مرد تاثیرگذاری بود. یک مربی معمار که عادت داشت تیمهایش را به تدریج در مسیر موفقیتهای بزرگ قرار بدهد اما مهمتر از آن، تبحر ویژهای در کشف استعدادها در دنیای فوتبال داشت. صاحب آن نگاههای تیزبین در کنار زمین، حالا دیگر چشمهایش را برای همیشه بسته است.
آریا رهنورد
محال است تصویری از جام جهانی 98 فرانسه در ذهن داشته باشید اما تیم رویایی و شگفتانگیز میرسلاو بلاژویچ را به یاد نیاورید. تیمی که در یکی از فراموشنشدنیترین شگفتیهای تاریخ جام، خودش را به مرحله نیمهنهایی رساند و روی سکوی سوم دنیا قرار گرفت. تصور فوتبال کرواسی بدون این مربی، عملا غیرممکن است. چراکه از اولین سالهای جدا شدن از یوگسلاوی، او مشغول کار در تیم ملی بود. بلاژ با این تیم به یورو 96 رفت و بعد از آن در جام جهانی 98 درخشید. موفقیتی که انگار دنیا را متوجه فوتبال کرواسی و استعدادهایش کرده بود. او نقش بسیار موثری در علاقهمندشدن بسیاری از کرواتها به مربیگری داشت. به همین خاطر هم هست که بلاژ بیشتر از هر مربی دیگری در تاریخ این کشور، صاحب مستندهای سینمایی و تلویزیونی بوده است. او به جز تیم ملی، در تیمها و کشورهای دیگری نیز کار کرده است. بلاژ هم در کرواسی موفق بوده و هم تجربه کار در فوتبال سوئیس را داشته است. با این حال ماجرایی هم وجود دارد که او را به فوتبال ایران پیوند میزند.
اما ماجرای ورود او به فوتبال ایران چطور اتفاق افتاد؟ بعد از موفقیت بزرگ جام جهانی 98 فرانسه، خیلیها شرایط این مربی را مورد بررسی قرار دادند. فدراسیون فوتبال ایران اما از دیگران سبقت گرفت و امضای بلاژویچ را به دست آورد. جالب است که در آن مقطع تیم ملی ایران میتوانست مردی با این رزومه را روی نیمکت داشته باشد. چیرو در مرحله مقدماتی جام جهانی 2002 به تیم ملی ایران ملحق شد. او شیوه سه-پنج-دو تیم ملی که قبل از خودش مورد استفاده قرار میگرفت را حفظ کرد و بلافاصله، نسلسازی برای این تیم را کلید زد. چیرو هیچوقت با ستاره بیانضباطی مثل خداداد کنار نیامد اما بازیکنانی که با او و سیستمش کنار میآمدند، در این دوران کوتاه پیشرفت فوقالعادهای داشتند. تیم ملی در آن مقطع، بینهایت تماشایی و دلچسب بازی میکرد. او چهرههایی مثل رحمان رضایی و جواد نکونام را نیز به تیم ملی برد. مدافع و هافبکی که برای سالها در این تیم باقی ماندند و در فوتبال اروپا نیز موفقیتهای زیادی به دست آوردند. آن روزها صعود یک تیم آسیایی به جام جهانی، سختتر از امروز به نظر میرسید. از گروه نسبتا سخت تیم ملی، فقط یک تیم مستقیما به جام جهانی راه پیدا میکرد. شکست دادن عربستان در استادیوم آزادی و بردن عراق در خاک این کشور، نتایجی بودند که هرگز فراموش نمیشوند اما یک شکست ناباورانه روبهروی بحرین در بازی آخر، شانس صعود آن تیم شایسته به مرحله بعدی را از بین برد. تیمی که در دو مسابقه پلیآف روبهروی ایرلند نیز کاملا شایسته صعود به نظر میرسید. تیم ملی در دوبلین موقعیتهای گل بسیار زیادی را از دست داد و با وجود شکست دادن حریف در بازی برگشت، در نهایت به جام جهانی نرسید. بلاژ در فوتبال ایران، موافقان و مخالفان خاص خودش را داشت. مدیران ورزش ایران اما به دنبال کنار گذاشتن این مربی نبودند. با این حال او تصمیم به جدایی داشت و این دستیارش بود که در ادامه روی نیمکت تیم ملی نشست. دستیاری که ایران را به جام جهانی 2006 رساند و بعدها هم پرافتخارترین مربی خارجی لیگ برتر شد. بلاژ سالها بعد برای هدایت مس به فوتبال ایران برگشت اما در این دوره دیگر موفقیت خاصی به دست نیاورد.
سرطان این اواخر، نفس چیرو را گرفته و زندگیاش را مختل کرده بود. بلاژ در 88 سالگی، دیگر تحمل درد و رنج سرطان بدخیم را نداشت و هر وقت که مصاحبهای انجام میداد، از علاقهاش به ترک کردن زندگی و پایان این رنج طولانی حرف میزد. رنج او بالاخره تمام شد و این چهره بزرگ دنیای مربیگری، برای همیشه چشمهایش را بست. همه آنهایی که در کرواسی به خاطر او به مربیگری علاقهمند شدند، همه آنهایی که معجزههای بزرگ او در تیم ملی کرواسی را دیدند و همه آنهایی که در ایران به سبک بازی تیم جذاب و پرحسرت او علاقه داشتند، حالا در سوگ هستند. در سوگ مردی که دیگر زنده نیست اما هنوز در ذهن خیلیها، لب خط ایستاده تا دستورات تاکتیکی را به تیم منتقل کند. مردی که دیگر زنده نیست اما هنوز در ذهن خیلی از فوتبالیها زندگی میکند.
دیدگاه تان را بنویسید