در فوتبال ایران چه خبر است؟
رینگ سبـز!
فضای فوتبال ایران دوباره ملتهب شده و به نظر میرسد کار از دست برگزارکنندگان بازیها در رفته است. در دو هفته گذشته دعواها در لیگ برتر دوباره به اوج رسیدهاند و تیمها مدام در حال شکایت از یکدیگر و از داورها هستند. حقیقت این است که در چنین فضایی، دیگر کسی از خود فوتبال لذت نمیبرد. خیلیها فراموش کردهاند که اصلا فوتبال، با چه نیتی به وجود آمده و از آن به عنوان ابزاری برای دعوا استفاده میکنند. این دعواها و درگیریهای مداوم، روی همه چیز سایه انداختهاند و فوتبال را کاملا تحت تاثیر خودشان قرار دادهاند.
آریا طاری
در دو هفته اخیر لیگ برتر، به ندرت مسابقهای برگزار شده که رد پایی از جنجال یا اعتراض در آن دیده نشود. دو هفته قبل در قائمشهر، هواداران بعد از مدتها مجوز ورود به ورزشگاه را به دست آوردند و به تماشای نبرد نساجی و سپاهان نشستند اما بعد از دریافت گل، علیه یکی از بازیکنان تیمشان یعنی علی شجاعی شعار دادند و سرمربی تیم را به شدت عصبانی کردند. همان هفته بازیکنان پیکان در نبرد با مس برای زدن یک ضربه پنالتی با هم درگیر شدند. گل سرسبد اتفاقات هفته نیز در اهواز رقم خورد. جایی که مسابقه فولاد و پرسپولیس کوچکترین شباهتی به یک بازی فوتبال نداشت و اصلا نشانهای از یک نبرد فنی در آن دیده نمیشد. جالب است بدانید که این بازی فقط حدود 46 دقیقه فوتبال مفید داشت و داور برای برای نیمه دوم باید حداقل 13 دقیقه وقت اضافه اعلام میکرد! در جریان بازی، نیمکتها به هر تصمیمی اعتراض میکردند و در پایان بازی نیز سیلی از اعتراضها از هر دو سمت جاری شد تا یک نبرد پرحاشیه در لیگ برتر شکل بگیرد. این هفته نیز دست کمی از هفته هفدهم نداشت. این بار هم ساپینتو طبق عادت همیشگی از کنار زمین اخراج شد و البته یکی از عوامل انتظامی در یک برخورد عجیب و باورنکردنی در زمان ترک زمین به این مربی ضربه زد. عجیب این است که هنوز کسی مسئولیت این رفتار زشت را نپذیرفته و از این مربی عذرخواهی نکرده است. در تهران نیز بازی پرسپولیس و آلومینیوم به جنجال کشیده شد. یحیی گلمحمدی در پایان بازی اعلام کرد که تا یک سال و نیم آینده جام نمیگیرد و از این پس با امیدها به زمین مسابقه میرود. در بازی سپاهان و گل گهر نیز دو تیم به دلیل رعایت نکردن بازی جوانمردانه با هم درگیر شدند. این فقط خلاصه کوتاهی از دو هفته لیگ برتر ایران است. لیگی که محدوده سبز زمینها در آن عملا به رینگ مبارزه تبدیل شده است!
در کنار همه این دعواها، نوع ادبیات انتخاب شده از سوی مربیان و بازیکنان فوتبال ایران بینهایت ناامیدکننده است. یک نفر از لجنبازی حرف میزند و یک نفر دیگر جوابش را با یک استوری از شیر و کفتار(!) میدهد. یک نفر جملات زشتی را علیه داور به کار میبرد و یک نفر دیگر به نیمکت حریف توهین میکند. به صورت همزمان، سرمربی تیم ملی نیز جدا میشود و یکی از بازیکنان سابق تیم از کلیدواژه خائن برای او استفاده میکند و یکی دیگر از بازیکنان سابق تیم، با کلمههای زشتی پاسخ او را میدهد. به نظر میرسد اهالی فوتبال ایران اصلا نمیدانند که چه مسئولیت سنگینی روی دوششان قرار گرفته است. آنها قرار است الگوی بسیاری از نوجوانها باشند اما خودشان مثل یک کودک نابالغ رفتار میکنند و چیز زیادی از حرفهایگری نمیدانند. آنها فراموش کردهاند که بخش مهمی از شخصیت یک مربی یا یک بازیکن، با ادبیات او سنجیده میشود و این معیار مهمی از قضاوت در موردشان خواهد بود. فوتبال ایران به لحاظ فرهنگی و ادبیاتی، در مقطعی بسیار ناامیدکننده قرار گرفته است. دورانی که در آن فقط صداهای بلند شنیده میشوند و فقط دشنامها مورد توجه قرار میگیرند. آیا در این شرایط اصلا میتوان از جنبههای فنی فوتبال صحبت کرد؟ آیا در این شرایط میتوان به تحلیل تاکتیکها پرداخت و از روشهای دفاعی حرف زد؟ در این شرایط، تنها چیزی که اهمیت دارد، این است که چه کسی بلد است بیشتر و بهتر دعوا کند. فوتبال در ایران عملا به ورزشی مثل بوکس تبدیل شده است! بازگشت هوادارها نیز قرار بود جو را کمی تلطیف کند اما باشگاهها حتی ذرهای برای این هوادارها نیز احترام قائل نبودهاند. شاید بعضی مربیها حتی از بازگشت هوادارها ناراضی باشند. چراکه این اتفاق جلوی فریاد کشیدنشان بر سر داور را میگیرد!
در دو هفته اخیر لیگ برتر، به ندرت مسابقهای برگزار شده که رد پایی از جنجال یا اعتراض در آن دیده نشود. به نظر میرسد اهالی فوتبال ایران اصلا نمیدانند که چه مسئولیت سنگینی روی دوششان قرار گرفته. آنها قرار است الگوی بسیاری از نوجوانها باشند اما خودشان مثل یک کودک نابالغ رفتار میکنند
ماجرا این است که در ایران، هیچکس از «فوتبال» لذت نمیبرد و اساسا با این رشته ورزشی مثل یک جنگ تمامعیار برخورد میشود. فوتبال قرار است یک نمایش هنری باشد که جماعتی هر هفته بلیتش را بخرند و به دیدنش بروند اما در ایران این بلیتها انگار برای زد و خورد خریداری میشوند. اینجا خود فوتبال به حاشیه رانده شده و مسائل بیاهمیتی جای آن را گرفته است. با این روند بعید به نظر میرسد که ورود وی.ای.آر نیز راهی برای نجات فوتبال باشد.
دیدگاه تان را بنویسید