گرت بیل و پایان دوران فوتبال در ۳۳ سالگی
خداحافظ پرنده ولزی!
قبل از جام جهانی، گرت بیل تا میتوانست از پاسخ دادن به هر سوالی در مورد پایان احتمالی دوران فوتبالش طفره میرفت اما این ستاره، بالاخره تصمیمش را عملی کرد و در ۳۳ سالگی به دوران باشکوه فوتبالش پایان داد. شاید این سالهای آخر برای بیل خوب پیش نرفته باشد اما بدون شک او یکی از بزرگترین ستارههای دهههای اخیر دنیای فوتبال است. کسی که با تماشای بازیهای رایان گیگز بزرگ شد اما کارهایی کرد که حتی خود گیگز هم از پس انجامشان برنیامده بود.
آریا رهنورد
از پای چپ استفاده نکن!
از همان اولین سالهای زندگی گرت بیل، همه میدانستند که او بدون هیچ شک و تردیدی ورزشکار خواهد شد. او اساسا ساخته شده بود تا ورزش کند و با روحیه مبارزهجویی که داشت، دیگران را به نبرد فرابخواند. بیل به ورزشهای زیادی علاقه داشت و حتی در نوجوانی توانسته بود صد متر را در 11 ثانیه بدود. او به همراه سم واربورتون به یک مدرسه مشترک میرفت و سم بعدها کاپیتان تیم ملی راگبی ولز شد. بیل در همه رشتهها، به فوتبال علاقه بیشتری نشان داد و در همان مدرسه به عنوان یک بازیکن استثنایی معرفی شد. گرت آنقدر از بقیه بهتر بود که مربیاش او را از استفاده از پای چپ منع کرده بود تا فاصلهاش با سایر نفرات زیاد نشود. گرت در همان سن و سال کم، مورد توجه باشگاه ساوتهمپتون قرار گرفت و به این باشگاه رفت تا زندگی حرفهایاش در دنیای ورزش خیلی زود شروع شود. در حقیقت او از کودکی، مستقیما به آغوش فوتبال پرتاب شد.
ایستگاهیزن جوان
گرت بیل فقط 16 سال داشت وقتی اولین بازیاش برای تیم اصلی ساوتهمپتون را بعد از چند سال حضور در آکادمی باشگاه انجام داد. او در سمت چپ خط دفاعی قرار گرفت و به دومین بازیکن جوان تاریخ سنتها تبدیل شد. قرمزها و سفیدها آن سال در لیگ برتر نبودند و در رقابتهای چمپیونشیپ حضور داشتند. اولین تصویری که از بیل برای هواداران فوتبال تکرار شود، تصویری از ضربه ایستگاهی عالی او به میلوال بود. گرت در همان فصل چند گل دیگر از روی این ضربهها زد تا خیلی زود به عنوان یک متخصص ضربههای ایستگاهی معرفی شود. او در همان سال به عنوان شخصیت جوان فوتبال ولز نیز برگزیده شد و به همه نشان داد که قابلیت تبدیل شدن به یک ستاره را دارد. همین اتفاق کافی بود تا باشگاه تاتنهام که به دنبال یک مدافع چپ میگشت، پنج میلیون پوند برای خرید گرت پرداخت کند و او را به لیگ برتر ببرد.
شروع رویایی در اسپرز
بیل خیلی زود توانست در ترکیب تاتنهام جایی برای خودش دست و پا کند. او به عنوان یک مدافع کناری، بیش از حد خاصیت هجومی داشت. بیل در دومین بازیاش برای باشگاه روبهروی فولام گل زد و مدتی بعد با باز کردن دروازه آرسنال در دربی شمال لندن از روی یک ضربه ایستگاهی، محبــوبـیـت زیادی در بین هواداران سفیدها به دست آورد. همه چیز عالی شروع شده بود تا اینکه مصدومیتها از راه رسیدند و خودی نشان دادند. بیل که در اسپرز جا افتاده بود، در اولین فصل فقط هشت بار برای این تیم به میدان رفت و آسیبدیدگی، مانعی بزرگ در مسیرش قرار داد. با این حال گرت دوباره برگشت و به یک بازیکن ثابت در ترکیب تاتنهام تبدیل شد. او در دومین فصل 30 بار برای این تیم بازی کرد اما این بار نقش دفاعیتری داشت و حتی نتوانست یک گل در آن فصل به ثمر برساند.
شبی که گرت متولد شد
برای خیلی از ستارههای دنیای فوتبال، لحظه خاصی وجود دارد که آن را از گذشته جدا میکند. لحظهای که عملا همه چیز را تغییر میدهد و از آنها یک ستاره میسازد. آن لحظه برای بیل، درخشش باورنکردنی در سن سیرو روبهروی اینتر بود. جایی که این بازیکن توانست اولین هتتریک دوران فوتبالش را انجام بدهد. او در آن مقایسه روبهروی یکی از بهترین دفاع راستهای دنیا یعنی مایکون قرار گرفت اما کاری کرد که مایکون حتی با گرفتن تاکسی هم در زمین به این بازیکن نرسد! آن شب بعد از تماشای استارتهای جادویی این ستاره و ضربههای دقیق و مهارنشدنی او، خیلیها به یک نتیجه قطعی رسیدند. اینکه بیل دیگر نباید تحت هیچ شرایطی در پست دفاع چپ بازی کند. او باید به خط حمله اضافه شود و برای تیمش گلهای سرنوشتساز بزند. شاید تولد فوتبالی بیل در قامت یک ستاره، درست همان شب اتفاق افتاد.
بدون ذرهای شک و تردید، بیل برای همه مردم کشورش یک قهرمان تمامعیار است. او کارهای بزرگی برای ولز انجام داده و هرگز نیز فراموش نخواهد شد. اگر او در سن و سال کمتری به جام جهانی میرفت، تصویر ماندگارتری از خودش در این تورنمنت به نمایش میگذاشت
سوپراستار و سودای جدایی
بیل هرگز با اسپرز قهرمان لیگ برتر نشد اما جایزه بهترین بازیکن سال لیگ را از آن خودش کرد. جایزهای که با مجموعهای از فرارها، ایستگاهیها و شوتهای دیدنی به دست آمده بود. او واقعا در اوج خودش قرار داشت و وقتی پیشنهاد رئال مادرید را دریافت کرد، لحظهای برای جدایی درنگ نداشت. مادرید که کورس نیمار را به بارسا باخته بود، صد میلیون یورو برای گرت هزینه کرد. تاتنهام البته مقاومت زیادی در این مورد انجام داد اما بیل حتی با تیم تمرین نمیکرد تا مدیران باشگاه را به این جدایی مجاب کند. او که حالا دیگر یک سوپراستار شده بود، تصمیم گرفت به هر قیمتی از تاتنهام برود. شاید این جدایی در آن مقطع چندان جالب نبود اما همین بازیکن مدتها بعد دوباره به تاتنهام برگشت و رابطه خوبی نیز با هواداران باشگاه برقرار کرد. تاتنهامیها هنوز علاقه زیادی به گرت دارند. چراکه بخشی از بهترین خاطرههایشان را با این بازیکن پشت سر گذاشتهاند.
قطب مثبت و منفی بمب اتم
مادریدیها در شرایطی قراردادی سه رقمی مقابل بیل گذاشتند که رونالدو را نیز در اختیار داشتند. آنها میخواستند یک ترکیب مخوف و مرگبار مثل مسی و نیمار برای تیمشان بسازند. مثلث بی.بی.سی با ورود بیل تکمیل شد و رئال خط حملهای رویایی به دست آورد. بیل در اولین بازیها با انتقادهای زیادی روبهرو شد اما به مرور زمان به خودش آمد و در 44 بازی فصل اول، 22 گل برای رئال زد. او در این فصل به ندرت مصدوم شد. گرت بیل به لحاظ فوتبالی، کارنامهای فوقالعاده در رئال داشته است. او با این تیم پنج بار قهرمان اروپا شده و روی سه قهرمانی تاثیری کاملا مستقیم داشته است. قیچی استثنایی گرت به لیورپول در فینال این تورنمنت هنوز از ذهن هواداران فوتبال پاک نشده است.
ولز، گلف، مادرید!
با وجود درخشش در زمین، رابطه گرت با مادریدیها هرگز رابطهای ایدهآل نبود. انگار چیزی در مادرید روح این بازیکن را فرسوده کرد. بنر معروف «ولز، گلف، مادرید» که رئال را کماهمیتتر از دو اولویت زندگی بیل نشان میداد نیز کار را خرابتر کرد. او یکی از فرسایشیترین جداییهای ممکن را از رئال مادرید داشت و کاری کرد که حتی زیدان همیشه آرام نیز عصبانی شود و جملات تندی علیه این ستاره به زبان بیاورد.
برای خیلی از ستارههای دنیای فوتبال، لحظه خاصی وجود دارد که آن را از گذشته جدا میکند. آن لحظه برای بیل، درخشش باورنکردنی در سن سیرو روبهروی اینتر بود. جایی که این بازیکن توانست اولین هتتریک دوران فوتبالش را انجام بدهد
یک قهرمان ملی
بدون ذرهای شک و تردید، بیل برای همه مردم کشورش یک قهرمان تمامعیار است. او کارهای بزرگی برای ولز انجام داده و هرگز نیز فراموش نخواهد شد. گرت عضو تیم رویایی ولز در یورو 2016 بود که تا نیمهنهایی نیز به خلق شگفتی ادامه دادند. او بعد از 6 دهه ولز را به جام جهانی برد و کاری کرد که ستارههایی مثل یان راش و گیگز انجام نداده بودند. شاید این اتفاق اما کمی دیر رخ داد. اگر او در سن و سال کمتری به جام جهانی میرفت، تصویر ماندگارتری از خودش در این تورنمنت به نمایش میگذاشت.
ایستگاه آخر؛ لس آنجلس
گرت آخرین فصل فوتبالش را در امالاس سپری کرد و سرانجام در 33 سالگی نیز بازنشسته شد تا از کابوس مصدومیت رها شود. اگر این مصدومیتها نبودند، او شاید حتی یک روز توپ طلا را هم به دست میآورد. به هر حال حدس ادامه مسیر زندگی او نیز چندان سخت نیست. او وقتش را با گلف محبوبش سپری میکند و اخیرا در انگلیس نیز یک مجموعه گلف تاسیس کرده است. او دیگر از فوتبال چیز بیشتری نمیخواهد. فوتبال اما تصاویر باشکوه زیادی از پرنده ولزی به یاد خواهد داشت.
دیدگاه تان را بنویسید