داستان مرد هزار امتیازی فوتبال ایران، از نازیآباد تا سیرجان
روزگار آقای ژنرال
آریا طاری
از امیرقلعهنویی چه تصویری گوشه ذهنمان مانده است؟ آن روز که در تب و تاب قهرمانی غیرمنتظره تیمش در لیگ، مجید جلالی را مرد خطاب کرد؟ یا آن روز که در کنفرانس خبری جنجالیاش «علی» را صدا زد. یا شاید همه آن جشنهای قهرمانی پرشمار و نمازهای شکر در زمین مسابقه. شاید هم آن جمله معروف «تعز من تشا و تزل من تشا» که برای تاختن به منتقدانش استفاده میشد. امیر قلعهنویی مجموعهای از همه این تصاویر است اما در مورد او، حالا دیگر باید دوربین را کمی عقبتر ببریم و نمای کلیتری را تماشا کنیم. باید مردی را در این قاب ببینیم که بیشتر از دو دهه در لیگ برتر حاضر بوده و انگیزه ادامه دادن را از دست نداده است. مردی که حتی دور از پایتخت و هیاهوی سرخابیها، باز هم بهانهای برای تیتر یک شدن پیدا میکند. بهانهای مثل عبور از مرز هزار امتیاز در فوتبال باشگاهی ایران.
مربی مدرن، مربی سنتی
چرا امیر قلعهنویی اساسا مربی مهمی برای فوتبال ایران است؟ جواب این سوال را باید در تاریخچه مربیگری او جستوجو کرد. او در حالی روی نیمکت استقلال نشست که قبل از هدایت این تیم، فقط در برق تهران و استقلال اهواز به عنوان سرمربی کار کرده بود. البته که همه امیر را از سالهای بازی برای استقلال میشناختند اما او در قامت یک مربی، هنوز دستاورد خاصی نداشت. یک لغزش ساده در ابتدای مسیر کافی بود تا او به سرعت جایگاهش را از دست بدهد و شاید حتی فراموش شود اما قلعهنویی از همان قدم اول، همه چیز را کاملا جدی گرفته بود. او با وجود استقلالی بودن، علاقه زیادی به سبک کاری علی پروین داشت و حتی بارها به این موضوع اشاره کرده بود. در رابطه بین این مربی و بازیکنان استقلال نیز همان جدیتی وجود داشت که بین پروین و پسرها دیده میشد. علیرغم حفظ این ظاهر سنتی، قلعهنویی تلاش میکرد تا به لحاظ فنی مدرن باشد. او شیفته بازی با سیستم دفاع سه نفره و یک سوئیپر بود اما وقتی جریان رایج فوتبال از آن موج فاصله گرفت، اصرار نداشت که به هر قیمتی به این کار ادامه بدهد. تطبیق پیدا کردن با ایدههای تازه، ایجاد تغییر در کادر فنی و پرتجربه شدن با بالا رفتن سن و سال، مسیر تازهای برای این مربی به وجود آورد. او در استقلال به شکل هوشمندانهای با تعریف کردن یک پروژه سه ساله، فشار را در سالهای اول از روی خودش برداشت و توانست این پروژه را نیز با موفقیت به ثمر برساند. البته که او به عنوان یک سرمربی، گاهی هم تصمیمهای اشتباه گرفت اما نمیتوان انکار کرد که هنوز هیچ مربی دیگری در لیگ برتر ایران، حتی نزدیک به امتیازها و افتخارهای این مربی نشده است.
ناخدا امیر
استقلالیها برای سالها، علاقه دیوانهواری به امیر قلعهنویی داشتند و او را تنها گزینه نیمکتشان میدانستند. شاید حالا دیگر این علاقه جای خودش را به احترام داده باشد اما هیچکس نمیتواند از یاد ببرد که امیر، چه خاطرههای بزرگی برای استقلال ساخته است. او اولین کسی بود که این تیم را قهرمان لیگ برتر کرد. استقلال و قلعهنویی در لیگ چهارم به قهرمانی رسیدند و چهار سال بعد در مشهد، دوباره این موفقیت را تکرار کردند. هر دو قهرمانی آبیها در آن سالها در اوج شایستگی به دست آمد. چهار سال بعد، قلعهنویی دوباره با استقلال فاتح لیگ برتر شد و نزدیک به یک دهه طول کشید تا این تیم بالاخره طعم قهرمانی دیگری را بچشد. در توصیف اهمیت این مربی برای استقلال، همین نکته کافی به نظر میرسد که اولین قهرمانی این تیم با یک مربی دیگر در لیگ برتر، 21 سال زمان نیاز داشت! قلعهنویی به موازات این موفقیت، بیشتر از هر مربی دیگری در فوتبال ایران با اتهام و انتقاد روبهرو شده اما هیچوقت مقابل این جو سر خم نکرده است. او همیشه خواسته که بخشی از فوتبال ایران باشد و هرگز تسلیم شکستها یا زمزمهها نبوده است. همین ویژگی هم موجب شده او برای سالها در این فوتبال دوام بیاورد و از نشستن روی نیمکت دست برندارد.
قهرمان و دوباره قهرمان
مهمترین بخش دوران مربیگری امیر قلعهنویی، حد فاصل دومین حضورش در استقلال تا سومین قهرمانیاش با این باشگاه بود. او در فاصله سالهای 88 تا 92، چهار قهرمانی در لیگ برتر ایران را به دست آورد. در حقیقت او قهرمان لیگ برتر هشتم شد، لیگهای نهم و دهم را نیز با سپاهان فتح کرد و لیگ دوازدهم را نیز با استقلال برد. در واقع این مربی در طول پنج سال، فقط یک قهرمانی لیگ را از دست داد. در آن سالها قلعهنویی فوتبال ایران را به تسخیر خودش درآورده بود و با اختلاف، از بیشترین شانس برای موفقیت در هر فصل برخوردار بود. شاید بزرگترین حسرت او در آن سالها، موفق نشدن در لیگ قهرمانان آسیا بود. قلعهنویی با استقلال حتی به نیمهنهایی لیگ قهرمانان هم رسید اما نتوانست خودش و تیمش را به دیدار پایانی برساند.
سالهای دور از خانه
بجز استقلال اهواز، استقلال و سپاهان، امیر قلعهنویی در چند باشگاه دیگر نیز مشغول به کار بوده است. او در یک فصل بسیار سخت سرمربی مس کرمان شد و توانست این تیم در حال سقوط را متحول کند و مسیها را به آرامش برساند. او برای مدتی نیز در باشگاه تراکتور کار کرد و حتی با این تیم نایبقهرمان لیگ برتر شد اما نتوانست جامی را برای این تیم به دست بیاورد. ذوب آهن اصفهان و گل گهر سیرجان هم تیمهای بعدی این مربی بودند. شاید ناامیدکنندهترین دوران مربیگری امیر، دومین فصل از دومین مقطع حضور در سپاهان باشد. جایی که او حتی به پایان فصل هم نرسید و تیم را ترک کرد. تجربهای که به ندرت برای این مربی اتفاق افتاده است. او در سالهای کار کردن در لیگ برتر فوتبال ایران، صاحب یک رکورد خیرهکننده نیز شده است. او توانسته بیشترین امتیازهای لیگ برتری در تاریخ سه باشگاه مختلف را به صورت همزمان به دست بیاورد. در تاریخ استقلال، سپاهان و تراکتور هیچ مربی دیگری در لیگ برتر برای این تیمها امتیاز جمع نکرده است.
هزارتوی ژنرال
امیر قلعهنویی اولین مربی تاریخ لیگ برتر است که هزار امتیازی میشود. او تقریبا نیمی از این امتیازها را در استقلال به دست آورده و در این تیم 402 امتیاز لیگ برتری داشته است. جالب اینجاست که قلعهنویی تفاوت فاحشی با مربیان امتیازآور دیگر لیگ برتر دارد و رکورد او برای سالها دستنیافتنی خواهد ماند. پشت سر او در رتبه دوم امتیازآورترین مربیان تاریخ لیگ برتر، مجید جلالی با 572 امتیاز ایستاده و نفر سوم هم علی دایی است که 487 امتیاز دارد. جالب اینکه قلعهنویی برخلاف دو مربی دیگر این فهرست، همچنان در لیگ برتر کار میکند و همچنان فرصت ارتقای این رکورد ویژه را دارد.
امیر و استقلال؛ شاید فرصتی دیگر
امیر در هر کدام از مقاطع حضورش در استقلال، این تیم را قهرمان کرده اما شاید بین او و این باشگاه، دفعه چهارمی هم وجود داشته باشد. همه میدانند که او چقدر به استقلال علاقه دارد و همیشه به دنبال بازگشت به این تیم است اما برای این کار زمان خاصی را در نظر نگرفته و عجله چندانی هم ندارد. بعید است که دوران مربیگری ژنرال بدون یک تجربه دیگر در باشگاه محبوبش به پایان برسد. این کاری است که او حتما قبل از وداع همیشگی با سرمربیگری انجام میدهد.
ژنرال و تیم ملی؛ یک داستان ناتمام
داستان قلعهنویی و تیم ملی هم چندان خوشایند خودش نیست. او در یک مقطع سخت با فشار بسیار زیاد سرمربی تیم ملی شد و البته به تندی نیز مورد قضاوت قرار گرفت. قلعهنویی تا همین چند هفته قبل دوباره نامزد کار کردن در تیم ملی بود و بعید نیست که این تجربه نیز برای او تکرار شود. این هم یکی دیگر از خواستههای این مربی جاهطلب به شمار میرود. او میخواهد دوباره روی نیمکت تیم ملی بنشیند و این بار پایان بهتری را برای خودش در این تیم رقم بزند.
دیدگاه تان را بنویسید