مرحله یک چهارم نهایی، پایان رویاپردازی‌های ایران در لیگ ملت‌های والیبال بود اما این هرگز معنی پایان آرزوهای بزرگ این نسل از والیبال را نخواهد داشت. این تیم در غیاب چند ستاره راهی مسابقات لیگ ملت‌ها شد و همه داشته‌های ایران، چیزی نبود که در این تورنمنت به نمایش درآمد. علاوه بر این نمایش ایران در این رقابت‌ها فراتر از حد انتظار بود و حتی ایران روبروی لهستان، عالی ظاهر شد. شاید اگر در دور گروهی چند مسابقه به سادگی از دست نمی‌رفت، ایران با رتبه‌ای بهتر با حریف حذفی ساده‌تری برخورد می‌کرد و حتی به نیمه‌نهایی می‌رسید. با این وجود باز هم عملکرد تیم ملی در این رقابت‌ها کاملا قابل دفاع بوده است.

 

کجا بودی آقای اسماعیل‌نژاد؟

اولین سوال مهم در مورد تیم ملی، همان سوالی است که سرمربی لهستان بعد از نبرد دشوار با ایران در رسانه‌‌ها مطرح کرد. اینکه ستاره‌ای مثل امین اسماعیل‌نژاد تا امروز دقیقا کجا بوده است؟ امین فوق‌العاده‌ترین بازیکن ایران در لیگ ملت‌ها به شمار می‌رفت. ستاره‌ای که در نبرد سخت با لهستان نیز بیشترین امتیاز زمین مسابقه را به دست اورد. او بارها گزارشگران خارجی مسابقه را نیز شگفت‌زده کرد. چرا که در اوج تسلط به توپ ضربه می‌زد و پرش‌هایی رویایی داشت. اسماعیل‌نژاد بر خلاف تصور بسیاری از هواداران والیبال یک ستاره جوان به حساب نمی‌آید و 26 ساله است. به همین خاطر هم سرمربی لهستان از غیبت او در تورنمنت‌های قبلی شگفت‌زده بود. جواهری مثل امین می‌توانست خیلی زودتر از این‌ها به تیم ملی دعوت شود اما همه مربیان خارجی قبلی این استعداد بزرگ را کشف نکرده بودند. اعتبار این اتفاق را باید به بهروز عطایی داد که به این بازیکن اعتماد کرد. امین در اولین تورنمنت مهم ملی، یک ستاره درخشان بود و انتظار می‌رود در سال‌های پیش رو به یک بازیکن بسیار مهم برای تیم ملی ایران تبدیل شود.

 چرا خوشحال نمی‌شوید؟

والیبال ایران در این سال‌ها پیشرفت چشمگیر و فوق‌العاده‌ای داشته است. سوال کلیدی اما اینجاست که اساسا چرا روند پوشش تلویزیونی یا گزارشگران این رشته در ایران کمی پیشرفت نمی‌کنند؟ می‌توان گفت که نوع پوشش تلویزیونی به چارچوب و ضوابط خاصی برمی‌گردد اما تغییر گزارشگر که دیگر کار سختی نیست. تا چه زمانی قرار است از گزارشگرانی در والیبال استفاده شود که فاقد ذره‌ای هوش و هیجان هستند. باور کنید این افراد حتی اگر ال کلاسیکو را گزارش کنند، مخاطب فوتبال را به خواب و خمیازه می‌اندازند. چرا در این مورد میدان به جوان‌ترها داده نمی‌شود؟ چرا افرادی پشت میکروفون قرار نمی‌گیرند که کمی هم خودشان را با شور و حال این تیم تنظیم کنند و اطلاعات جدید و جذابی از والیبال به مخاطب بدهند؟ با این روند پخش مسابقات والیبال در تلویزیون، رفته رفته همه به سراغ شبکه‌های دیگری برای تماشای این رقابت‌ها خواهند رفت.

رویکردتان برای آینده چیست؟

سوال بعدی را باید از مدیران فدراسیون والیبال بپرسیم. فعلا این تیم مسابقات جهانی را در پیش دارد و نمی‌توان تغییری در آن به وجود آورد اما اساسا نقشه راه فدراسیون والیبال برای آینده چیست؟ اگر قرار است بهروز عطایی در این تیم بماند، باید به اندازه کافی مورد حمایت قرار بگیرد و دستمزد شایسته‌ای دریافت کند. این مسئله حضور همزمان او در تیم ملی و برخی تیم‌های باشگاهی هم اصلا حرفه‌ای نیست و باید به سرعت پایان داده شود. چرا که این مربی باید به عنوان یک مربی بی‌طرف لیگ را زیر نظر بگیرد. اگر هم قرار به انتخاب یک مربی بزرگ خارجی است، این اتفاق باید زودتر رخ بدهد. از همه مهم‌تر این است که تیم ملی دیگر با شعار «چیزی از ارزش‌ها کم نشد» اداره نشود. نباید هیچ شکستی را با این جمله توجیه کرد. البته که تیم ملی تیم جوانی است اما در چند سال آینده همین تیم جوان نیز با هجوم انتظارات زیادی روبرو خواهد شد. آن‌ها از همین حالا باید بدانند که در چه جو سخت و چه شرایط نفس‌گیری قرار خواهند گرفت.

چرا پنهان شده‌اید؟

جالب اینجاست که ستاره‌های سابق تیم ملی والیبال هیچ اهمیتی به عملکرد ایران در لیگ جهانی نداده‌اند. ظاهرا تیم ملی فقط زمانی برای امثال معروف و موسوی مهم بوده که خودشان بخشی از این تیم بوده‌اند. شاید حتی این تیم در بخشی از همان مقاطع هم برای این دو نفر اهمیت زیادی نداشته است. به هر حال ستاره‌های امروز تیم ملی منتظر حمایت هیچکس نمی‌مانند اما این ستاره‌های سابق هستند که باید با همه توان به این تیم کمک کنند و تجربه‌های‌شان را انتقال بدهند. اگر تیم ملی والیبال وجود نداشت، ان‌ها نیز صاخب هیچ شهرتی نشده بودند. این نفرات همه چیزشان را مدیون تیم ملی هستند. پس انتظار زیادی نیست اگر توقع داشته باشیم که آن‌ها حداقل یک قدردانی ساده از ستاره‌های جوان تیم نشان بدهند. اتفاقی که تا امروز از سوی ستاره‌های سابق والیبال ایران رخ نداده و این موضوع، بسیار ناراحت‌کننده به نظر می‌رسد.