دو دهه با دوگانه بازیکن-مربی در تیم ملی
فصل آشوب
آریا رهنورد
شاید تصور کنید این اولین بار است که یک بازیکن در تیم ملی تا این حد علنی روبهروی سرمربی تیم میایستد. چنین تصوری اما اصلا درست نیست. این فضای دوقطبی تقریبا همیشه در تیم ملی وجود داشته اما حالا با گسترش شبکههای اجتماعی و نفوذ فضای مجازی در اردو، بیشتر به چشم میآید. به هر حال حالا مهدی طارمی تازهترین بازیکنی است که در جبهه مقابل سرمربی قرار گرفته و اسکوچیچ هم تازهترین مربی تیم ملی است که باید مقابل چنین جوی بایستد. باید دید که این روند تا کجا ادامه پیدا میکند. چراکه به نظر میرسد این اختلاف، کار را برای هر دوی آنها دشوار خواهد کرد.
بلاژ و برانکو- خداداد عزیزی!
میرسلاو بلاژویچ مربی بسیار جذابی برای فوتبال ایران بود و رزومه خوبی هم داشت. او با سوم کردن کرواسی در جام جهانی به فوتبال ایران آمد اما باز هم همه نفرات تیم او را نپذیرفتند. خداداد عزیزی که این روزها حامی اسکوچیچ شده و علیه طارمی موضع گرفته، خودش در دوران بازی با بلاژ کنار نیامد و از تیم ملی رفت. بعد از بلاژ هم برانکو که دستیار این مربی بود، سرمربی تیم ملی شد و باز هم از خداداد در تیم ملی خبری نبود. بعد از شکست ناباورانه ایران مقابل اردن در آزادی، فشار وحشتناک رسانهها موجب بازگشت خداداد عزیزی به تیم ملی شد. خداداد برای دیدار برگشت با اردن به تیم ملی رسید و نمایش خوبی هم در آن مسابقه داشت اما بعد از آن دوباره در فهرست سیاه برانکو قرار گرفت و به تیم ملی دعوت نشد. او اساسا هیچوقت بازیکن محبوب مربیان تیم ملی در دورههای مختلف نبود.
امیر قلعهنویی-علی دایی
به محض انتخاب شدن به عنوان سرمربی تیم ملی، قلعهنویی اعلام کرد که علی دایی را به تیمش دعوت نمیکند. دایی هم البته بلافاصله اعلام کرد که قصد ادامه حضور در تیم ملی را نداشته است. با این وجود این اظهارنظرها آتشی را بین این دو نفر روشن کرد که تا امروز هم هرگز خاموش نشده است. آنها به شکل مستقیمی روبهروی هم ایستادند و این مساله روی اردوی تیم ملی هم اثر گذاشت. تیم قلعهنویی کمی بیش از حد استقلالی شده بود و چند بازیکن استقلال بدون سابقه ملی خاص در آن دوره حتی بازی خداحافظی را هم تجربه کردند. این مساله موجب شد تا رابطه امیر با چند مهره پرسپولیسی تیم چندان خوب نباشد. شکست و حذف زودهنگام از جام ملتهای آسیا خیلی زود به دوران قلعهنویی در تیم ملی پایان داد.
علی دایی-علی کریمی
خیلی زود نوبت خود علی دایی شد که هدایت تیم ملی را بپذیرد. دایی هم به نظر به دنبال تسویه حساب با افرادی بود که زمانی در اردوی تیم ملی رابطه خوبی با این مربی نداشتند. او و علی کریمی در اولین واکنش به انتخاب دایی به عنوان سرمربی تیم ملی، با هم عهد بستند که به جز منفعت ایران به چیز دیگری فکر نکنند اما یک انتقاد ساده جادوگر از فدراسیون، موجب حذف او از اردوی تیم ملی شد و دایی نیز فقط سکوت کرد. ظاهرا خود دایی هم علاقهای به حضور کریمی در تیم ملی نداشت. او همچنین وحید هاشمیان را هم از چند اردو خط زد و مهدی مهدویکیا را نیز با فشار رسانهها به اردو دعوت میکرد. رابطه دایی با علی کریمی نه در آن دوره و نه در هیچ دوره دیگری ترمیم نشد.
افشین قطبی- جواد نکونام
امپراتور قرمزها مخالفان بزرگی در تیم ملی داشت که بعضی از آنها این مخالفت را با قهر و ترک اردو نشان دادند. حتی علی کریمی هم در این دوره با قطبی کنار نیامد اما جدیترین مخالفان او در اردو، جواد نکونام و مسعود شجاعی بودند که اصلا علاقهای به روش کاری این مربی نداشتند. نکو بعد از جام ملتهای 2011 نیز به صراحت اعلام کرد که سبک کاری قطبی را نمیپسندد. ایستادن نکونام مقابل قطبی، نقش مهمی در کنار رفتن این مربی از تیم ملی ایران داشت.
کارلوس کیروش- مهدی رحمتی و سیدجلال حسینی
کیروش در دوران هشت سال حضور در فوتبال ایران با چهرههای زیادی به بنبست رسید که مهمترینشان مهدی رحمتی و جلال حسینی بودند. هر دو نفر قبل از جام جهانی از سوی این مربی از اردو کنار رفتند و دیگر هم هرگز به تیم ملی برنگشتند. کیروش البته با نفرات دیگری مثل خلعتبری و هادی عقیلی نیز به مشکل خورد اما مشکلات او با رحمتی و حسینی کمی عمیقتر به نظر میرسید. اتفاقی که به دوران ملی این دو ستاره پایان داد.
دراگان اسکوچیچ- مهدی طارمی
حالا نوبت زورآزمایی اسکو و طارمی در تیم ملی است. این دو نفر یک بار مشکلشان را علنی کردند و طارمی از یک اردو خط خورد و سپس به تیم ملی برگشت. با این حال مشکلات بین آنها حل نشد و حالا طارمی به جدیترین و سرسختترین مخالف اسکو در تیم ملی تبدیل شده است. با توجه به ابقای اسکوچیچ روی نیمکت، باید دید سرنوشت طارمی در این تیم چه خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید