آریا طاری

لید: وضعیت این روزهای استقلال، اصلا شباهتی به یک تیم «قهرمان» ندارد. تیمی که انتظار می‌رفت نفرات کلیدی فصل گذشته را حفظ کند و با جذب چند ستاره در مسیر تکرار موفقیت باقی بماند، این روزها شرایطی نگران‌کننده را پشت سر می‌گذارد. آنها در بازار نقل و انتقالات، محمد دانشگر را به سادگی از دست دادند و در تلاش برای خرید چند ستاره ناکام شدند. سجاد شهباززاده و امید حامدی‌فر، تنها خریدهای رسمی استقلال تا امروز هستند. نفراتی که بعید است بتوانند در فصل تازه، چیز زیادی به استقلال اضافه کنند.

 

جدایی فرهاد، یک بحران خودساخته

مشکلات کلیدی استقلال از کجا شروع شدند؟ درست از جایی که فرهاد مجیدی تیم را ترک کرد. او دو فصل دیگر با استقلال قرارداد داشت و قانونا نمی‌توانست تصمیم به ترک باشگاه بگیرد اما کادر مدیریتی استقلال به جای آن‌که سرمربی‌اش را متقاعد به ماندن کند، راه را برای جدایی او هموارتر کرد. سناریوی خوش‌بینانه در مورد این تصمیم، این است که مدیران باشگاه به پاس قدردانی از فرهاد و قهرمانی‌اش، نمی‌خواستند خلاف میل این سرمربی عمل کنند و هدف‌شان راضی نگه داشتن مجیدی بود. سناریوی بدبینانه هم این است که آنها اساسا به دنبال زیر سوال بردن میزان تاثیر فرهاد بر قهرمانی لیگ بودند و قصد داشتند ثابت کنند که این قهرمانی به خاطر توانایی مدیریتی خودشان به دست آمده است! مهم نیست کدام سناریو درست باشد. در هر صورت موافقت با جدایی مجیدی یک اشتباه نابخشودنی بود. جالب اینکه باشگاه به سادگی هرچه تمام‌تر رضایتنامه فرهاد را داد و حتی مبلغی از باشگاه اماراتی برای این کار دریافت نکرد. آنها طوری برخورد کردند که انگار مجیدی یک مربی بازنده است و باید هرچه زودتر تیم را ترک کند. آن‌هم در حالی که مجیدی استقلال را بعد از نزدیک به یک دهه قهرمان لیگ برتر کرده بود. تنها دو مربی موفق شدند استقلال را روی سکوی اول لیگ برتر قرار بدهند و باشگاه یکی از آنها را مثل آب خوردن از دست داد. تاثیر نبودن فرهاد در پیش فصل، خیلی زود خودش را در این تیم نشان خواهد داد. بدون شک اگر مجیدی در تیم باقی می‌ماند، استقلال این روزها شرایط به مراتب بهتری داشت.

 

انفعال نقل و انتقالاتی، توجیهی که پذیرفته نمی‌شود

مدیران استقلال در واکنش به عملکرد ضعیف نقل وانتقالاتی، نبودن سرمربی را بهانه می‌کنند و معتقدند خریدها باید با نظر سرمربی انجام شود. این توجیه اما از سوی آنها پذیرفتنی نیست. مگر باشگاه در همین مدت با ستاره‌هایی مثل سعید صادقی مذاکره نکرد و به آنها پیشنهاد رسمی نداد؟ اگر صادقی این پیشنهاد را می‌پذیرفت، نظر سرمربی دیگر مهم نبود؟ اگر همه خریدها باید با نظر سرمربی انجام شوند، چرا سجاد شهباززاده با تیم به توافق دست یافت و راهی استقلال شد؟ اصلا ساپینتو به عنوان یک مربی خارجی، چقدر برای خرید بازیکن در فوتبال ایران می‌توانست به تیم کمک کند؟ البته که هنوز زمان برای خرید بازیکن از دست نرفته اما در صورت خروج امیرحسین حسین‌زاده، تعداد خروجی‌های مهم تیم به مراتب بیشتر از بازیکنان ورودی است و باشگاه کار سختی برای ترمیم ترکیب خواهد داشت. جالب اینکه مدیری مثل سردار آجورلو با یک بازیکن جوان که قبل از استقلال اصلا شناخته‌شده نبوده، طوری قرارداد بسته که او در صورت پرداخت 250 هزار دلار، می‌تواند بدون دردسر تیم را ترک کند. اگر اسم این فاجعه مدیریتی نباشد، پس چیست؟ کجای دنیا با یک بازیکن کم‌سن‌وسال، چنین قراردادی امضا می‌شود؟ کجای دنیا به یک استعداد جوان اجازه می‌دهند که به همین راحتی تیم را ترک کند؟

 

ساپینتو، انتخاب پرریسک

آجورلو به گفته خودش، ساپینتو را از بین 40 گزینه انتخاب کرده اما این تصمیم، بسیار پرریسک به نظر می‌رسد. مربی پرتغالی تا امروز حتی یک بار سابقه قهرمانی در لیگ را ندارد. او در همه سال‌های طولانی مربیگری فقط فاتح یک جام حذفی شده و حقیقتا رزومه جذابی برای درخشیدن در یک تیم فوتبال ندارد. جدا از این، او تقریبا هیچ‌وقت بیشتر از یک سال در هیچ تیمی دوام نیاورده است. جذب مربی خارجی خوب غیرممکن بود؟ این هم از آن توجیه‌های باورنکردنی است! همین حالا سپاهان با مورایس و تراکتور با بردی‌اف، مربیان بهتری نسبت به استقلال دارند. آبی‌ها اما به سراغ مردی رفته‌اند که تعداد درگیری و عصبانیت‌هایش در کنار زمین، از تعداد جام‌های دوران مربیگری‌اش بیشتر است.

 

سودای فدراسیون، در جست‌وجوی شکستی دیگر؟

بعضی‌ها هم انفعال این روزهای مدیران استقلال را به سودای حضور دوباره در انتخابات فدراسیون ربط می‌دهند. شنیده می‌شود که مدیرعامل باشگاه قصد دارد باز هم در انتخابات شرکت کند و برای چندمین بار شانس‌اش را محک بزند. این خودش یک تصمیم ناامیدکننده دیگر است. رها کردن استقلال آن هم فقط یک سال بعد از ورود به این باشگاه، عجیب به نظر می‌رسد. اگر آجورلو دوباره در مسیر رسیدن به فدراسیون شکست بخورد، باید کارش را با فوتبال ایران تمام‌شده بدانیم. بعید است استقلالی‌ها نیز دیگر چنین مدیری را در تیم‌شان بپذیرند.

 

سوتیتر: مدیران استقلال در واکنش به عملکرد ضعیف نقل وانتقالاتی، نبودن سرمربی را بهانه می‌کنند و معتقدند خریدها باید با نظر سرمربی انجام شود. این توجیه اما از سوی آنها پذیرفتنی نیست