تیم ملی؛ نگرانی، ناامیدی و هراس
ناقوس تحقیر!
نتیجه بازی دوستانه با الجزایر اساسا مهم نیست اما روند رسیدن به این نتیجه، بدون شک مهم به نظر میرسد. ظاهرا در فوتبال ایران با فدراسیونی طرف هستیم که اساسا با فوتبال و پدیده مهمی مثل جام جهانی شوخی دارد. فدراسیونی که تیمش را در این گرمای طاقتفرسا به قطر میفرستد، تنها یک دیدار دوستانه در برنامه تیم قرار میدهد و فعلا هیچ برنامهای برای اردوهای بعدی ندارد. با این روند باید خودمان را آماده تحقیر شدن در جام جهانی کنیم. این مسابقه هشداری است که اگر جدی گرفته نشود، فوتبال ایران را زنگ تفریح انگلیس و آمریکا خواهد کرد.
آریا طاری
نمایش تیم ملی روبهروی الجزایر، هراسآور و نگرانکننده به نظر میرسید. ما مقابل تیمی قرار گرفتیم که حداقل نیمی از ستارههای اصلیاش را در اختیار نداشت اما باز هم به راحتی توانست تیم ملی ایران را شکست بدهد. واضح به نظر میرسید که بعد از این همه دوری از میادین، ستارهها سنگین باشند و چندان آماده نشان ندهند اما این حجم از ناآمادگی و ناهماهنگی در فاصله چند ماه تا شروع جام جهانی، حیرتآور به نظر میرسد. دراگان اسکوچیچ هنوز ترکیب اصلی تیمش را نشناخته و ظاهرا حتی نزدیک به شناختن ترکیب اصلی هم نیست. اولین ضعف مفرط تیم او به خط دفاعی و دروازه برمیگردد. امیر عابدزاده در آخرین تجربههای ملی، چندان آماده نشان نداد و حتی یک گل بسیار بد از کره جنوبی خورد اما باز هم جلوتر از بیرو و حسینی روی خط دروازه ایران ایستاد. بازیکنی که در جریان این مسابقه بارها اشتباههای بزرگی داشت و تیم ملی را به دردسر انداخت. اصرار اسکوچیچ به استفاده از صادق محرمی در سمت راست خط دفاعی و دعوت نکردن رامین رضاییان یا دانیال اسماعیلیفر در این پست هم در نوع خودش باورنکردنی است. صادق مثل همیشه نمایش خوبی در تیم ملی نداشت و با اگاهی محیطی پایین، در دفاع خوب نشان نداد. او روی صحنه رقم خوردن گل اول تیم ملی، مرتکب یک اشتباه وحشتناک شد. اگر صادق در کارهای دفاعی تعریفی ندارد، امید نورافکن هم به عنوان مدافع چپ اصلا بازیکن مطمئنی نیست. گل دوم الجزایریها در این مسابقه روی اشتباه مهلک او به ثمر رسید. امید در نیمه اول هم در پست دفاع وسط، پراشتباه ظاهر شد. حتی در سایر خطوط تیم ملی هم آرامش چندانی برقرار نیست. اینکه امید ابراهیمی در این شرایط سنی بعد از چند سال ناگهان به تیم ملی برمیگردد، موضوع هشداردهندهای است که نشان میدهد اسکوچیچ هنوز ساختارهای تیمش را نشناخته است. این مساله خیلی زود برای تیم ملی دردسرساز خواهد شد.
نبرد با الجزایر زمان مناسبی برای فروپاشی رویاهای بیش از حد خوشباورانه در مورد تیم ملی بود. خیال میکردیم صاحب یک نسل طلایی خیرهکننده هستیم، اما بجز تنها چند بازیکن، نمیتوان این گزاره را در مورد سایر مهرههای تیم ملی به کار برد
نبرد با الجزایر زمان مناسبی برای فروپاشی رویاهای بیش از حد خوشباورانه در مورد تیم ملی بود. خیال میکردیم صاحب یک نسل طلایی خیرهکننده هستیم اما بجز تنها چند بازیکن، نمیتوان این گزاره را در مورد سایر مهرههای تیم ملی به کار برد. چراکه خیلی از آنها در نبردهای اخیر به شدت متوسط نشان دادهاند. خیال میکردیم شانس زیادی برای صعود از دور گروهی داریم اما همین که در جام جهانی تحقیر نشویم برایمان کافی خواهد بود. خیال میکردیم قرار است یکی از شگفتیسازهای جام جهانی باشیم اما فعلا احتمال زنگ تفریح شدن برایمان بیشتر و جدیتر به نظر میرسد! پس بد نیست که کمی واقعگرایانهتر به تیم ملی نگاه کنیم و حقیقت را کمی بیشتر در نظر بگیریم. طبیعی است که در این مقطع خیلیها به دنبال برکناری اسکوچیچ باشند اما سادهلوحانه است که تصور کنیم همه مشکلات بزرگ تیم با رفتن اسکو برطرف خواهند شد. مشکل تیم ملی بزرگتر و کلانتر از آن است که با یک جابهجایی روی نیمکت به طور کامل از بین برود. قبل از سرمربی تیم ملی، آنهایی باید از فوتبال ایران جدا شوند که توانایی اداره فدراسیون را ندارند. که از قدرت کافی برای فراهم آوردن بدیهیترین امکانات اولیه برای تیم ملی برخوردار نیستند. که تیم ملی را در اوج گرما راهی قطر میکنند و در انتخاب یک رقیب تدارکاتی برای تیم درمیمانند. البته که اسکو هم میتواند در همین مسیر تیم را ترک کند اما سوال اینجاست که قرار است چه کسی در تیم ملی جانشین او شود؟ اگر فدراسیون فوتبال میتوانست یک مربی بزرگ خارجی را به جای او روی نیمکت قرار بدهد، اخراجش اتفاق مثبتی به نظر میرسید اما حقیقت آن است که اگر همین امروز مرد کروات برکنار شود، تیم ملی با یک مربی داخلی به کار ادامه خواهد داد. یکی از آنهایی که حتی در لیگ خودمان هم نتیجه نمیگیرند و یا آنهایی که چند سال است حتی یک شغل لیگ برتری نداشتهاند!
بعد از قطعی شدن صعود به جام جهانی، نمایشهای تیم ملی یکی ضعیفتر از دیگری بودهاند. قرار نیست که کاملا ناامید شویم و سپرمان را زمین بگذاریم اما فعلا همه خوشخیالیها در مورد این تیم باید به گوشهای رانده شوند. هیچ تیمی در تاریخ با این روند آمادهسازی و برنامهریزی، به یک موفقیت مستمر دست پیدا نمیکند. ایجاد تغییرات بنیادین در فوتبال ایران، حتی از رفتن به مرحله دوم جام جهانی نیز مهمتر است.
دیدگاه تان را بنویسید