همه آنها که در «تنها ماندن» تیم ملی مقصرند
رهاشدگان!
دیگر کار به جایی رسیده که حتی ستارههای تیم ملی هم مشغول کنایه زدن به برنامههای فدراسیون و انتقاد از عملکرد این نهاد هستند. باورنکردنی است اما لیست تیم ملی در حالی منتشرشده که هنوز حتی «یک بازی» تدارکاتی در برنامه این تیم به صورت قطعی وجود ندارد. با این وضعیت تیم ملی باید اردوهایش برای آمادهسازی در مسیر رسیدن به جام جهانی را روبهروی «حریف فرضی» برگزار کند. در چنین شرایطی صحبت از اولین صعود تاریخ از دور گروهی جام جهانی، بیشتر به یک شوخی بزرگ شباهت دارد.
کلمه «لغو» به تنهایی نمیتواند همه ماجراهای دیدار تیم ملی با کانادا را توصیف کند. درباره این مسابقه بهتر است سراغ عبارتهایی مثل «افتضاح» کانادا یا حتی رسوایی کانادا نام ببریم! تیم ملی بعد از مدتهای بسیار زیاد صاحب یک رقیب تدارکاتی شد اما فدراسیون فوتبال حتی نتوانست این رقیب را هم حفظ کند و در نهایت تصمیم به لغو بازی گرفته شد. شاید حالا فدراسیون فوتبال ایران همه چیز را به گردن رقیب میاندازد اما مثل همیشه نقش خودش را در این ماجرا انکار میکند. بدون تردید راهکارهایی برای جلوگیری از این وضعیت ناامیدکننده برای تیم ملی وجود داشت. راهکارهایی که به سادگی نادیده گرفته شدند تا تیم ملی در بلاتکلیفی محض قرار بگیرد. مدیران فدراسیون حتما از حساسیتهای بازی در کشوری مثل کانادا آگاه بودند پس چرا شرایطی را فراهم نیاوردند که با توجه به رضایت طرف مقابل، این مسابقه درکشور دیگری برگزار شود؟ آیا غیر این است که این افراد دوست داشتند به هر قیمتی به کانادا بروند و یک سفر دور و دراز را با تیم ملی تجربه کنند؟ آنها با تغییر کشور میزبان به راحتی میتوانستند جلوی این اتفاق را بگیرند. علاوه بر این گنجاندن یک رقم سنگین در قرارداد برگزاری بازی، یک راه مهم دیگر برای جلوگیری از لغو آن بود. ظاهرا در قرارداد فدراسیونهای فوتبال دو کشور، صحبت از غرامت به میان آمده اما رقمی برای آن در نظر گرفته نشده است. در نتیجه طرف مقابل میتواند با هر رقمی و شاید حتی یک هزینه بسیار پایین، این پرونده را به طور کامل ببندد! فدراسیون فوتبال ایران عملا توجهی به مشکلات احتمالی این مسابقه نداشت و به راحتی اجازه داد تا این پرونده بدون هیچ مشکلی برای تیم رقیب بسته شود. برای یک لحظه تصور کنید این اتفاق به صورت وارونه رخ میداد. اگر تیم ملی ایران تصمیم به لغو دیدار دوستانه با رقیبی مثل کانادا میگرفت، چه سرنوشتی در انتظار فدراسیون و تیم ملی بود؟ آیا غرامتی نجومی و محرومیتهایی سنگین برای این تیم در نظر گرفته نمیشد؟ ایا ایران هم به همین راحتی میتوانست تصمیم به لغو چنین مسابقهای بگیرد؟
به جز فدراسیون فوتبال که مثل همیشه با اهمالکاری مقصر رقم خوردن این وضعیت بود، باید به گروهی از ایرانیان خارجنشین نیز اشاره کرد که عادت دارند همه مسائل ریز و درشت را با هم ترکیب کنند. آنها امروز چنان از خالی کردن پشت تیم ملی کشورشان خوشحالند که انگار یک نیروی نظامی را شکست دادهاند. چیزی که این افراد روبهروی آن ایستادهاند، فقط و فقط یک تیم فوتبال است. یک تیم فوتبال از دل همین مردم که عملا یکی از آخرین دلخوشیهای مردم را در روزهای سخت میسازد. چه افتخاری در ضربه زدن به این تیم وجود دارد؟ اصلا چطور عدهای به خودشان اجازه میدهند این طور روبهروی آرمانهای واقعی ورزش بایستند؟ مگر نه اینکه فیفا بارها سیاسی نشدن فوتبال را مهمترین خواستهاش دانسته است؟ مگر نه اینکه دخالت سیاست، فوتبال را به سمت و سوی تباهی خواهد برد؟ اصلا چه لذتی در ضربه زدن به تیمی وجود دارد که تک تک بازیکنانش با سختکوشی و تلاش به این مرحله رسیدهاند؟ این کارها نهتنها افتخارآمیز نیست، بلکه بسیار خجالتآور به نظر میرسد و حقیقتا بسیار تلخ و ناامیدکننده است. این افراد را هم باید در کنار فدراسیون فوتبال، مقصر رقم خوردن چنین وضعیتی بدانیم. آنهایی که از هیچ تلاشی برای لطمه زدن به فوتبال ایران دریغ نکردهاند و دست به هر کاری زدهاند تا تیم ملی را با یک بحران اساسی روبهرو کنند.
برنامه اردویی تیم ملی حقیقتا در حد و اندازههای یک تیم آماتور به نظر میرسد. حتی یک تیم محلی هم بیشتر از این تیم از برنامههایش اطلاع دارد. با این روند اصلا نباید به شرایط تیم ملی در جام جهانی امیدوار باشیم. تیمی که حتی قابلیت برگزاری یک دیدار دوستانه را هم ندارد، نباید به رویاپردازی در مورد درخشیدن در این تورنمنت ادامه بدهد. این وضعیت این روزهای تیم ملی است. تیمی که فدراسیون آن را به حال خودش رها کرده تا شاید معجزهای کند و در جام جهانی نتیجه بگیرد. تیمی که تا امروز سه دیدار تدارکاتی لغو شده و «صفر بازی» قطعی پیش رو دارد و شاید آخر بدون انجام حتی یک بازی دوستانه، راهی جام جهانی قطر شود. این تیم، تنهاترین تیم ملی دنیاست. تیمی که هم از خودیها و هم از غیرخودیها ضربه خورده است.
دیدگاه تان را بنویسید