درباره تنها امیدهای یک فوتبال خسته
بگذارید نفس بکشیم!
آریا طاری
دومین فینالیست جام حذفی در یکی از زیباترین شبهای فوتبال ایران رقم خورد. البته که این مسابقه اصلا تماشایی نبود، موقعیتهای زیادی نداشت و به تنشهای فراوانی گره خورد اما حضور 30 هزار هوادار نساجی روی سکوها، فوقالعاده به نظر میرسید و قابی فراموشنشدنی بود. قابی که دوباره به یادمان آورد فوتبال با تماشاگرها چیز دیگری است و وقتی درهای استادیوم روی آنها بسته میشود، دیگر خبری از یک فوتبال واقعی و تمامعیار نخواهد بود.
نبرد نساجی و مس کرمان، دومین بازی پرتماشاگر فوتبال ایران پس از شهرآورد تهران در دوران پساکرونا بود. البته که استقلال و پرسپولیس هر کدام در چند دیدار خانگی هوادار داشتند اما میزان استقبال نساجیچیها از این نبرد بیشتر از آن مسابقهها به نظر میرسید. البته این اولین بار نبود که آنها چنین جمعیتی را به آزادی میکشاندند. چند سال قبل و در حالی که تیم شمالی هنوز در رقابتهای لیگ یک حضور داشت، هواداران این تیم یکسوم سکوهای آزادی را در مسابقه جام حذفی با استقلال به تسخیر درآوردند. درباره پیوستگی همیشگی این طرفدارها با تیم محبوبشان، هر چیزی بنویسیم حق مطلب ادا نمیشود. چراکه ظاهرا هیچ چیز نمیتواند این پیوستگی را از بین ببرد. این جماعت حتی در سختترین روزها نیز از نساجی فاصله نگرفتند. حتی وقتی امیدهای این تیم برای رسیدن به لیگ برتر کمرنگ بود، باز هم آنها از تیم محبوبشان فاصله نگرفتند. این رابطه تحت هیچ شرایطی قطع نشده و نخواهد شد. سفر به تهران برای دیدن بازی نساجی، کمترین کاری است که آنها برای تیم موردعلاقه انجام میدهند. چند تیم دیگر را در فوتبال ایران میشناسید که هوادارانشان اینطور سکوهای آزادی را مال خود کنند؟ چند تیم دیگر را میشناسید که هوادارانشان با این سرودهای همیشه خاص و زیبا، چنین جوی در بزرگترین استادیوم فوتبال ایران به وجود بیاورند؟ نساجی حالا برای اولین بار در همه تاریخش به فینال جام حذفی رسیده و این موفقیت بزرگ را با وجود محاصره شدن در بین مشکلات مختلف به دست آورده است. آنها در این فصل حتی یک بازی در استادیوم وطنی برگزار نکردهاند و مجبور بودند دائما بین شهرهای مختلف در حرکت باشند. حتی همین حالا نیز معلوم نیست وطنی چه زمانی به زندگی برمیگردد اما این تیم کاری کرده که مردم در خیابانهای قائمشهر، تا صبح بیدار بمانند و مشغول پایکوبی شوند. این تیم کاری کرده که هر مساله دیگری در این شهر، از فهرست اولویتها خارج شود و دیگر اهمیتی نداشته باشد. این تیم یک شهر را به آغوش کشیده است.
نساجی حالا برای اولین بار در همه تاریخش به فینال جام حذفی رسیده و این موفقیت بزرگ را با وجود محاصره شدن در بین مشکلات مختلف به دست آورده است. آنها در این فصل حتی یک بازی در استادیوم وطنی برگزار نکردهاند و مجبور بودند دائما بین شهرهای مختلف در حرکت باشند
این نمایش به یاد ماندنی، فرصت خوبی است تا محدودیتها در مورد ورود تماشاگرها به ایران برداشته شوند. اگر چنین استقبالی در تهران مشکلی ایجاد نمیکند، طبیعتا سایر شهرها نیز به سادگی میتوانند پذیرای هوادارها باشند. این فصل دیگر رو به اتمام است اما کاش مردان تصمیمساز فوتبال ایران برای این هفتههای پایانی، شور و اشتیاق سکوها را از فوتبال دریغ نکنند. تشخیص اینکه چرا در تمام این مدت این میزان محدودیت علیه فوتبال ایجاد شد، زیاد سخت نیست. تشخیصاش سخت نیست که چرا این مدت سالنهای سینما و کنسرت به راحتی برقرار بودند و این برنامهها در فضای سرپوشیده دنبال میشدند اما استادیومهای روباز فوتبال از برکت تماشاگران محروم بودند. واضح است که عدهای نمیخواستند مسئولیت این کار را بپذیرند و ترجیح میدادند لیگ برتر را بدون دردسر دنبال کنند. آنها به خوبی میدانند که اگر تماشاگرها به استادیوم برگردند، ضعف مدیریتی خودشان در بلیتفروشی، نظم بازیها، ورود و خروج استادیومها و مشکلات ساختاری هر ورزشگاه چطور نمایان خواهد شد. آنها به خوبی میدانند که با ورود تماشاگرها دوباره در آستانه قضاوت قرار میگیرند و به هر دلیلی خواهان سنگ اندازی در این مسیر هستند. این یکی از کمتماشاگرترین دورههای تاریخ لیگ برتر بود و دود این اتفاق، توی چشم فوتبال رفت. حالا اما دیگر دلیلی برای ادامه این وضعیت وجود ندارد. نه فقط هواداران نساجی یا سرخابیها، که طرفداران نفت ابادان، تراکتور، سپاهان و هر تیم پرطرفدار دیگری باید به سکوها برگردند وحتی تمامی سکوها را تسخیر کنند. فوتبال با این اتفاق جان تازهای میگیرد و حیات جدیدی را آغاز میکند. فوتبال با این تصمیم، دوباره نفس میکشد و هیجان به تاراج رفته دوباره به لیگ برتر برمیگردد.
همین حالا نگاه به رویکرد سازمان لیگ در برگزاری فینال جام حذفی، همه حقایق فوتبال ایران را آشکار میکند. این نهاد به دنبال این است که دیدار فینال را در تبریز برگزار کند. جایی که هر دو تیم در آن طرفداران بسیار کمی خواهند داشت. جالب اینکه هم اراکیها و هم طرفداران نساجی در نامهای خواهان برگزاری فینال در تهران شدهاند تا بازی با شور و حال بیشتر و در جو بهتری روی یک چمن استاندارد برگزار شود. با این حال اگر تصمیمگیری تنها بر عهده سازمان لیگ باشد، بدترین روز هفته، بدترین ساعت هفته و بدترین موقعیت مکانی را برای این بازی در نظر خواهد گرفت! این هنر همیشگی مدیران فوتبال در ایران است که دوست دارند مردم را از این ورزش تفریق کنند.
دیدگاه تان را بنویسید