ماجرای دمبوز؛ یک ستاره همیشه مرموز
تو را نمیفهمیم پسر!
آریا طاری
نمایش این هفته ستاره فرانسوی بارسلونا در لالیگا، یک «مسترکلاس» به تمام معنا از درخشیدن در زمین فوتبال بود. بازیکنی که در دقایق پایانی به زمین آمد، از زاویه کاملا بسته با یک شلیک دیدنی برای تیمش گلزنی کرد، دو پاس گل به همتیمیها داد و مثل آوار، روی سر بیلبائو خراب شد اما با وجود همه این کارها، عنوان بهترین بازیکن زمین را به دست نیاورد. دمبله اساسا چنین بازیکنی است. فوتبالیستی که نبوغ دارد، استعداد دارد، تواناییهای منحصربهفردی هم دارد اما انگار قرار نیست هیچوقت به یک ستاره «کامل» تبدیل شود.
فوتبالیها نمیدانند تکلیفشان با عثمان دمبله چیست. آیا باید او را به خاطر استعداد ذاتیاش ستایش کنند؟ آیا قرار است او را به خاطر بینظمی همیشگی مورد سرزنش قرار بدهند؟ آیا قرار است او را دوست داشته باشند و برایش فریاد بکشند؟ آیا قرار است از او متنفر باشند و جملات بدی در موردش به زبان بیاورند؟ آیا قرار است او را یک ستاره تمامعیار بدانند یا اینکه به خاطر شرط گذاشتنش برای تمدید قرارداد با بارسا، تقبیحش کنند؟ هیچکدام از این سوالها جواب مشخصی ندارند. دمبله همه اینها هست و هیچکدامشان نیست. او واقعا مورد عجیبی به نظر میرسد. پسری آنقدر سریع و تکنیکی که حتی میتوانست از کیلیان امباپه بهتر باشد. اتفاقا او اولین قرارداد نجومی را هم قبلا از کیلیان بست اما سبک خاص زندگی عثمان، او را در مسیر ستاره شدن قرار نداده است. شاید بگویید که بازی برای بارسا و پوشیدن لباس یکی از بهترین تیمهای دنیا، دریافت حقوق سنگین و گل زدن در لالیگا برای زندگی هر کسی یک هدف غایی به حساب میآید اما اگر استعداد واقعی دمبله را دیده باشیم، به همین سطح برای او راضی نمیشوید. دمبوز حقیقتا فوتبالیست درخشانی است. بازیکنی که آنقدر خوب از هر دو پا استفاده میکند که حتی خودش نمیداند از ابتدا راست پا یا چپ پا بوده است. مهاجمی با سرعت مثالزدنی، شوتهای دیدنی و پاسهای عالی که انگار برای مدتها خودش را نادیده گرفته است. دمبوز اگر میفهمید که در چه موقعیت مهیبی قرار دارد و اگر میدانست که با این استعداد حتی زمانی میتواند به بردن توپ طلا فکر کند، هرگز همه چیز را همینقدر ساده نمیگرفت. مرارتی که مسی و رونالدو را ساخته و حالا امباپه و هالند را شکل داده، در او دیده نمیشود. او بیشتر از دسته سوپراستارها به دسته تباهشدهها تعلق دارد.
دمبله یک خرید ناامیدکننده برای بارسلونا بوده است. شاید اگر کاتالانها کوتینیو را گرانتر نمیخریدند، امروز دمبوز را بدترین خرید تاریخشان میدانستند. ستارهای که یک هزینه سه رقمی روی دست باشگاه گذاشت اما برخلاف تصورها، هرگز جای خالی نیمار را پر نکرد. بازیکنی با آسیبدیدگیهای مداوم که زمانی عادت داشت دیر به تمرین بارسا برسد و برای دیرکردش، توجیههای عجیب و غریب بیاورد. او تیر خلاص را وقتی به بارسا شلیک کرد که حاضر نشد قراردادش را با این تیم تمدید کند. لاپورتا و تیم مدیریتی باشگاه تا همین چند هفته قبل انواع و اقسام قراردادها را پیش روی این بازیکن گذاشتند اما او در نهایت به هیچ پیشنهادی پاسخ مثبت نداد. فصل که به پایان برسد، دمبله میتواند به عنوان بازیکن آزاد نیوکمپ را ترک کند. او حتی رسما میتواند همین حالا با تیم بعدیاش هم قرارداد ببندد اما شاید به خاطر خشم هواداران بارسا دست به چنین کاری نمیزند. بعد از دست رد زدن به پیشنهاد تمدید بارسا، باشگاه به شدت علیه او موضع گرفت اما عثمان، یک ناجی در باشگاه داشت و ژاوی، شرایط را برایش تغییر داد. ژاوی هم روبهروی مدیران تیم ایستاد و هم از هوادارها به خاطر سوتهایشان برای این ستاره جوان انتقاد کرد. او وقتی پای دمبله ایستاد که همه چیز علیه این بازیکن بود و دوران بارسا برایش تمامشده به نظر میرسید. نیمفصل دوم میتوانست یک جهنم واقعی برای دمبله باشد اما او به کمک مرد اول نیمکت بلوگرانا از این جهنم فرار کرد. نمایش رویایی این هفته دمبوز، شاید قدردانی او نسبت به ژاوی بود. بازیکنی که بعد از زدن گل هم برای لحظاتی در آغوش این مربی قرار گرفت. هیچکس نمیداند این درخشش چقدر ادامه خواهد داشت. چراکه در بارسا همیشه اولین نمایشهای خوب دمبله به نزدیکترین مصدومیتهای ممکن گره خوردهاند.
مشکلی که در مورد دمبله وجود دارد، بیمیلی همیشگی او نسبت به خود فوتبال است. این بازیکن به معنای واقعی کلمه شیفته فوتبال نیست. او دیوانه این ورزش نیست و حتی دیوانه برنده شدن هم نیست. وقتی میبرد، چهرهاش کاملا عادی است و وقتی شکست میخورد، دچار فروپاشی نمیشود. فوتبال برای عثمان همه چیز نیست و این درست همان مسالهای است که راه او را از ستارههایی مثل امباپه و هالند جدا میکند. او فوتبالیست شده و از این راه به ثروت، شهرت و محبوبیت رسیده اما همه زندگیاش به فوتبال وابسته نیست. او یک «دیوانه فوتبال» واقعی به حساب نمیآید و در هر لحظه، این قابلیت را دارد که همه چیز را رها کند و برای همیشه از فوتبال فاصله بگیرد.
دیدگاه تان را بنویسید