درباره بازیکنی که با یک مصاحبه منفور شد
فرار ی توفان، شریک باران
آریا رهنورد
وقتی مصاحبه توفانی روملو لوکاکو در لندن منتشر شد و سروصدای زیادی به پا کرد، همه در انتظار واکنش احتمالی طرفداران اینترمیلان بودند. لوکاکو در این مصاحبه، رسما اعلام کرد که خواهان بازگشت به اینتر است. او در حالی که با قراردادی حدود صد میلیون یورو به چلسی ملحق شده، از عشق و علاقهاش به هواداران اینتر صحبت کرده و حتی در بیوی فیسبوکش عبارت اینتر را قرار داده است. همه انتظار داشتند بعد از چنین اتفاقی، هواداران اینتر هم به این ستاره ابراز علاقه کنند اما اتفاق کاملا متفاوتی رخ داده و اینتریها با یک بنر، واکنششان به این اتفاق را نشان دادهاند. آنها برای لوکاکو نوشتهاند:«کسانی که در توفان کنارمان نماندند، مهم نیستند. ما باران را با آنها سهیم نمیشویم». این صحبت، اشاره مستقیمی به میل و رغبت لوکاکو برای ترک اینتر در شروع فصل بود. روملو نقش مهمی در قهرمانی سری آ داشت و اینتر را درست بعد از یک دهه، روی سکوی اول فوتبال ایتالیا قرار داد. با این حال او ناگهان تصمیم گرفت تیمش را تغییر بدهد و راهی لندن شود تا برای باشگاه سابقش چلسی بازی کند. لوکاکو فشار زیادی به اینتر آورد تا با پیشنهاد چلسی موافقت کنند و این اتفاق هم سرانجام رخ داد. با این حال فقط چند ماه بعد، او از این تصمیم پشیمان شده و سودای بازگشت به ایتالیا را در سر دارد. برخورد درست با اظهارنظری تا این حد غیرحرفهای، فقط در فوتبال اروپا دیده میشود. از یک سو باشگاه چلسی با وجود تقابل بسیار حساس و تعیینکننده با لیورپول، نام لوکاکو را در فهرست این مسابقه قرار نداد و در نهایت هم برنده این نبرد نشد. اینتریها هم با جمله قصارشان، ثابت کردند که برای چنین بازیکنی سرودست نمیشکنند. حالا تصور کنید که این اتفاق در فوتبال ایران رخ میداد. آنوقت ار یک طرف بعید به نظر میرسید که باشگاه برخوردی با بازیکنش انجام بدهد. به خصوص اگر پای یک بازی حساس وسط بود تحت هیچ شرایطی این برخورد صورت نمیگرفت. از سوی دیگر طرفداران باشگاهی که این بازیکن در موردش صحبت کرده هم چنان برای او سرو دست میشکستند و برایش غش و ضعف میکردند که باشگاه همین فردا برای خرید بازیکن دست به کار میشد. در همین فوتبال بازیکنانی داشتیم که با بوسیدن لوگوی تیمشان، ژست تعصب میگرفتند اما به محض روبهرو شدن با اولین پیشنهاد خارجی، لوگوی تیم بعدیشان را هم غرق در بوسه کردهاند. همین ستارهها در اولین فرصت و بعد از جمع کردن دلارها، دوباره به ایران برمیگردند و دوباره سروصدا به راه میاندازند و ادای تعصب را درمیآورند. چقدر تلخ و گزنده است که حافظه اهالی فوتبال در ایران به شدت کوتاهمدت است. اینجا همه فراموش میکنند که چه کسانی در توفان تنهایشان گذاشتند. اینجا همه فراموش میکنند که تیم فینالیست آسیا، چطور خالی از بازیکن شد. آنوقت با سلام و صلوات، بازیکن را برمیگردانند و برایش هورا میکشند. باور کنید دیگر از این تلختر نمیشود که ما، دوباره به افرادی امید میبندیم که همیشه آماده گذشتن و رفتن پیوسته هستند.
دیدگاه تان را بنویسید