یک کلاف سردرگم برای فوتبال ایران
اسکوچیچ، پیچ در پیچ
آریا رهنورد
یازده برد در 12 مسابقه، دراگان اسکوچیچ را به یکی از موفقترین مربیان تاریخ تیم ملی تبدیل میکند. او در عین حال یکی از عجیبترین مربیان همه ادوار تیم ملی هم هست. چراکه قضاوت عملکردش روی نیمکت تیم ملی، پیچیدگیهای خاص خودش را دارد. اسکو به خاطر نتایجی که به دست آورده، شایسته احترام بیشتری است اما گروهی هم بر این باور هستند که قد تیم ملی با این مربی بلند نمیشود. شاید او یکی از اولین مربیان تاریخ تیم ملی باشد که با وجود همه نتایج فوقالعادهای که به دست آورده، هنوز حمایت صددرصدی هواداران این تیم را احساس نمیکند.
برای باور اهمیت کاری که دراگان اسکوچیچ در فوتبال ایران انجام داده، کافی است به یاد بیاوریم که او تیم ملی را در چه شرایطی تحویل گرفته است. مرد کروات در حالی سرمربی تیم ملی ایران شد که این تیم با دو شکست پیاپی روبهروی عراق و بحرین، در آستانه حذف از اولین دور انتخابی جام جهانی بود. یعنی این احتمال وجود داشت که حتی با یک لغزش ساده، ایران شانس رسیدن به جمع 12 تیم برتر قاره آسیا در مسیر رسیدن به جام جهانی را نداشته باشد. کافی بود تنها در یکی از چهار مسابقه باقیمانده شکست بخوریم تا زودهنگامترین وداع ممکن با جام جهانی را تجربه کنیم. تیم ملی اما مقتدرانه از آن مرحله صعود کرد و حتی توانست با 12 امتیاز کامل، صدرنشین گروه شود. این بردهای خوب به مرحله بعدی هم سرایت کردند و ایران، حالا در پایان هفته پنجم از 15 امتیاز ممکن به 13 امتیاز رسیده است. یک شروع رویایی که تقریبا همین حالا هم صعود به جام جهانی را به شدت در دسترس فوتبال ایران قرار داده است. اسکو در روزهایی کارش را در فوتبال ایران شروع کرد که کرونا از راه رسیده و همه مسابقات را تعطیل کرده بود. او در قامت سرمربی، چالشهای بسیار زیادی را پشت سر گذاشته است. از کرونا و نبود دیدارهای تدارکاتی، تا از دست رفتن میزبانی در مرحله قبلی و نبود تماشاگرها در آزادی و البته رفتار متفرعنانه یکی از بهترین ستارههای تیمش قبل از دو مسابقه حساس و تعیینکننده که لحظات سختی برای تیم ملی ساخت. با این همه، او فعلا از شعلههای آتش عبور کرده و به گلستان رسیده است. اسکو برای ثابت کردن خودش به فوتبال ایران، راه درازی را رفته و موفق شده است. آنهایی که هنوز هم به مسیر او و تیمش اعتماد ندارند، یا بیش از حد ایدهآلیست هستند و یا اینکه منطق را در فوتبال چندان مهم نمیدانند.اسکوچیچ به لحاظ فنی، یک مربی بینقص در کلاس جهانی نیست. او گاهی سردرگمیهای خاص خودش را در انتخاب نفرات اصلی برای تیم ملی دارد. سردرگمیهایی که تاثیرشان را در دو مسابقه گذشته نشان دادهاند. اولین تعویض تیم ملی روبهروی کره جنوبی یک مدافع چپ بود و این اتفاق عینا روبهروی لبنان هم تکرار شد. به نظر میرسد سرمربی تیم ملی باید تردید را کنار بگذارد و به جای تناوب در استفاده از ایدههای پراکنده، به سراغ همان ایده اولیهای برود که تا امروز برای او و تیمش نتیجه داده است. تیم ملی با اسکوچیچ وقتی در بهترین فرم قرار میگیرد که ایران با روش 3-3-4 مدنظر این مربی به زمین میرود. روشی که در آن سعید عزتاللهی تنها هافبک تدافعی تیم است و احمد نوراللهی در سمت راست و وحید امیری در سمت چپ، روی دست او بازی میکنند. این دو نفر در استفاده از نیمفضا فوقالعاده هستند و همین اتفاق به خلق موقعیتهای بیشتر برای تیم ملی کمک میکند. حالا دیگر انتظار میرود اسکوچیچ در همه نبردهای بعدی با همین روش به میدان برود و دوباره ترکیب تیم را متحول نکند.
اینکه تیم ملی به سراغ یک مربی معمار با بالاترین استانداردهای مربیگری روز دنیا برود، اصلا چیز بدی نیست اما باید از خودمان سوال کنیم که آیا فدراسیون در شرایط فعلی امکان انجام چنین کاری را دارد. وقتی ملیپوشهای مجبورند با «لباس کهنه» به مصاف رقبا بروند، بدیهی به نظر میرسد که شرایط مالی فدراسیون در حد و اندازه جذب یک مربی بزرگ خارجی نیست. مربی بزرگ خارجی اگر هم به فوتبال ایران قدم بگذارد، دو ماه بعد کولهبارش را میبندد و میرود. چراکه تاخیر در پرداخت دستمزد و مشکلات تحریمی انتقال پول، برای بیشتر مربیان خارجی پذیرفتنی نیستند. پس در شرایط فعلی، تیم ملی چنین امکانی ندارد. به نظر میرسد بهترین راه در وضعیت حاضر، اعتماد به اسکو و کادرش برای موفقیت در جام جهانی باشد. چراکه تا این تورنمنت تنها یک سال زمان باقی مانده و اصلا یک سرمربی خارجی دیگر در این زمان نمیتواند به شناخت کاملی از فوتبال ایران برسد. شاید بتوان بعد از جام جهانی و جام ملتها، به آینده تیم ملی هم فکر کرد و سراغ یک مربی سازندهتر رفت. فعلا اما نمیشود از اعتماد به کادر فنی همیشه برنده تیم ملی دست کشید.
دیدگاه تان را بنویسید