لیگ ایران در مسیر آماتور شدن
سیرک برتر!
آنچه این روزها در باشگاه شهرخودرو/پدیده مشهد میگذرد، به معنای واقعی کلمه خجالتآور است. یک باشگاه فوتبال در بالاترین سطح فوتبال ایران، به دلیل اعتصاب بازیکنانش در اعتراض به مسائل مالی، در دومین مسابقه لیگ حاضر نشده و فقط چند روز بعد، دو سرمربی به صورت همزمان در جلسه تمرینیاش شرکت کردهاند. هر چیزی به این ماجرا اضافه کنیم، بدون شک از طنز آن کم خواهد شد! تاسفبار است که باشگاهی در این شرایط، همچنان بخشی از رقابتهای لیگ برتر است و نهادهای بالادستی هم نمیتوانند کوچکترین برخوردی با مدیران و تصمیمسازان باشگاه مشهدی داشه باشند.
آریا رهنورد
به محض شروع فصل جدید رقابتهای لیگ برتر، داستانهای عجیب و باورنکردنی هم پشت سر هم از راه رسیدهاند. اگر در کشورهای اروپایی یا حتی همین کشورهای آسیایی حاشیه خلیج فارس، همه از چمنهای هموار، نبردهای دیدنی و بازیهای باکیفیت لذت میبرند، در فوتبال ایران جنگ اعصاب به صورت موازی با فوتبال در جریان است و هر روز یک اتفاق تازه، کام هواداران فوتبال را تلخ میکند. حضور همزمان دو مربی در جلسه تمرینی یک تیم، عملا لیگ برتر را به «سیرک برتر» تبدیل کرده است. جالب اینکه افراد زیادی هم دور این دو نفر جمع شدهاند و این معرکه را تماشا میکنند. چقدر تلخ که یک مربی مثل اکبر میثاقیان با این همه سال سابقه در فوتبال، بلافاصله بعد از دریافت پیشنهاد از یک باشگاه، خودش را به تمرین میرساند و اصلا اهمیت نمیدهد که کار مربی قبلی با باشگاه به کجا رسیده است. و البته چقدر تلخ که یک مربی مثل رضا مهاجری که چند سال در لیگ برتر فعالیت کرده، حتی با وجود بیمیلی باشگاه به ادامه همکاری و انتخاب مربی جدید، همچنان سر تمرین میرود و حتی حاضر نیست برای کاراکتر خودش در این فوتبال کمی ارزش قائل باشد. این اولین بار نیست که دو مربی در یک روز با یک تیم ایرانی تمرین میکنند. در لیگ برتر چهاردهم و در حالی که پرسپولیس مشغول تمرین کردن با علی دایی بود، مدیران وقت باشگاه با حمید درخشان وارد زمین شدند و در روندی کودتاگونه، مسئولیت فنی تیم را بر عهده گرفتند. هنوز هم این یکی از عجیبترین قابهای ثبت شده در فوتبال ایران است اما ظاهرا حتی تراژدیها هم در فوتبال ایران مدام تکرار میشوند و هیچکس از آنها درسی نمیگیرد. وقت تماشای این معرکه، باید همه انتظارها از فوتبال ایران را کنار بگذاریم و باور کنیم که دیگر، راه نجاتی برای این فوتبال غرق شده در منجلاب بیقانونی و بیتدبیری، وجود ندارد.چند فصل بعد از ورود نماینده مشهد به لیگ برتر، هنوز هواداران فوتبال نمیدانند که این تیم را باید به چه نامی صدا بزنند. هیات فوتبال خراسان رضوی قویا اعتقاد دارد که نام این باشگاه «پدیده» است و فرآیند قانونی برای تبدیل شدن آن به شهرخودرو هنوز صورت نگرفته است. حمیداوی و گروه مدیریتی این باشگاه اما باور دارند که همه مراحل قانونی را طی کردهاند و معتقدند که هیات فوتبال با سودای در اختیار گرفتن مالکیت باشگاه، در کار آنها تداخل ایجاد میکند. اگر ادعای اول درست باشد، معلوم نیست چرا سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال نام این تیم را در چارتهای رسمیشان به شهرخودرو تغییر دادهاند. این باشگاه با لوگو و اسم تایید شده شهرخودرو حتی در رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا شرکت کرده و با واکنشی از سوی هیات فوتبال روبهرو نشده است. اگر هم ادعای دوم درست باشد، ثابت خواهد شد که اختلاف نظر بین این دو طیف، عملا این باشگاه را به ورطه نابودی کشانده است. فوتبال مشهد، پتانسیلهای زیادی دارد. این شهر، ستارههای متعددی را به فوتبال ایران معرفی کرده، جمعیت علاقهمند به فوتبال در آن پرشمار هستند و یکی از بهترین و مدرنترین استادیومهای فوتبال ایران نیز در این شهر وجود دارد. علیرغم همه این مسائل اما شرایط مدیریتی باشگاه شهرخودرو/ پدیده حتی در حد و اندازههای یک تیم محلی هم نیست. حتی یک تیم محلی هم از انجام مسابقه با حریفش سر باز نمیزند، حتی یک تیم محلی هم در یک جلسه تمرینی، دو سرمربی متفاوت ندارد. جالب اینکه موضع فدراسیون و سازمان لیگ برابر چنین شرایطی که عملا حیثیت فوتبال ایران را هدف قرار داده، سکوت و انفعال است. بد نبود اگر یک بار برای همیشه، سازمان لیگ پای ایدههای اولیهاش میایستاد و تیمهای فاقد سرمایه را از لیگ برتر کنار میگذاشت. البته در چنین شرایطی احتمالا لیگ برتر تنها با دو یا سه تیم ادامه پیدا میکرد!
اگر در کشورهای اروپایی یا حتی همین کشورهای آسیایی حاشیه خلیج فارس، همه از چمنهای هموار، نبردهای دیدنی و بازیهای باکیفیت لذت میبرند، در فوتبال ایران جنگ اعصاب به صورت موازی با فوتبال در جریان است و هر روز یک اتفاق تازه، کام هواداران فوتبال را تلخ میکند
این تنها مدیران هیات فوتبال مشهد و مالکان نماینده این شهر در لیگ برتر نیستند که باید به عنوان مقصران چنین فجایعی معرفی شوند. همه دستاندرکاران فوتبال ایران، در این سیرک سهیم هستند. همه آنهایی که حق قانونی فوتبال را نمیپردازند هم پایشان در این پرونده گیر است. اگر فوتبال در ایران به درآمد واقعی میرسید، بحث مالکیت در باشگاهها شکل و شمایل اقتصادیتری پیدا میکرد و تبدیل به روشی برای کسب اعتبار و خودنمایی نمیشد. اگر هزینهها در فوتبال درست و قانونی تقسیم میشدند، چنین باشگاه آشفتهای هرگز نمیتوانست در رقابتی مثل لیگ برتر دوام بیاورد.
دیدگاه تان را بنویسید