درباره دلاوری که نظیر ندارد
کیمیای حسن
تب و تاب مسابقات کشتی آزاد قهرمانی جهان دیگر فروکش کرده و رفته رفته مسابقات فرنگی هم به پایان خواهد رسید. با این وجود لذتی که از کشتیهای حسن یزدانی در ذهنمان باقی مانده، فروکش نمیکند. حسن، تنها ستاره کشتی ایران نبود که در اسلو طلا گرفت. او تنها نابغهای نبود که در این رقابتها درخشید و تنها برنده ایرانی این مسابقات به شمار نمیرفت اما کاری که یزدانی انجام داد، به معنای واقعی کلمه معرکه بود. او باز هم یک به یک رقبا را از پیش رو برداشت و در فینال، حریفی را به زمین کوبید که سه بار مقابلش شکست خورده بود. وقتی دیوید تیلور رقبایش در این جام را در همان دو دقیقه اول شکست میداد، آمریکاییها تصور میکردند صاحب یک طلای قطعی دیگر خواهند شد اما کاری که کاپیتان تیم ملی کشتی ایران با تیلور کرد، مثالزدنی به نظر میرسید. او تیلور را با اختلاف شکست داد و حریف در همه دقایق مسابقه، مثل موم در دستهایش بود. اگر داورها سختگیری کمتری به خرج میدادند، اختلاف این دو نفر حتی بیشتر هم میشد. یزدانی بدون حملات پی در پی و به کمک هوش و شناخت دقیقی که از رقیب داشت، برنده این مسابقه شد. او در مهمترین لحظات بهترین عملکرد را داشت و همین اتفاق، از این کشتیگیر یک «قهرمان» تمامعیار ساخت. با این حال ماجرای یزدانی، فراتر از آن است که در بردن یک مسابقه کشتی، کسب یک طلا و یا حتی شکستن یک طلسم خلاصه شود. حسن دو ماه قبل، به مدال نقره المپیک رسید اما به جای لبخند زدن روی سکو، دائما از شرمندگی حرف میزد و از اینکه همه چیز را جبران خواهد کرد. این روحیه، همان چیزی است که یک اسطوره را میسازد. این روحیه، همان چیزی است که یک نابغه را به اوج میرساند. راضی نبودن از نقره المپیک، کار هر کسی نیست. اینکه چرا پیروزیهای یزدانی شیرینتر از بردهای دیگران هستند و شکستهای او دردناکتر ار باختهای دیگر به نظر میرسد، اصلا بیدلیل نیست. در صحبتهای یزدانی همیشه رابطهای قطعنشدنی و پیوندی ناگسستنی با «مردم» وجود دارد.
وقتی شکست میخورد، خودش را شرمنده «مردم» میداند و وقتی برنده میشود، باز قبل از هر چیز دیگری مدالش را به «مردم» تقدیم میکند. وقتی عالی ظاهر میشود مدام از مردم میگوید و وقتی دور از انتظار است، باز هم نام مردم از زبانش نمیافتد. همین اتفاق است که کمک میکند تا او فارغ از هر نتیجهای، یک چهره جاودانه برای ورزش ایران باشد. در تاریخ ورزش ایران در هیچ رشتهای سابقه نداشته که یک ورزشکار در هفت سال اول عضویت در یک تیم ملی، هفت مدال جهانی و المپیک را پشت سر هم کسب کند. این جادوی حسن یزدانی است که هم مدالها را کسب میکند و هم قلب مردم را به تسخیر درمیآورد. کاش همه ستارههای ورزشی در ایران شبیه او بودند. همینقدر آرام، همینقدر بیهیاهو و همینقدر بیادعا. او در تمام عمرش، حتی یک مصاحبه جنجالی انجام نداده و نامش به جای تیترهای درشت، روی قلب مردم حک شده است.
دیدگاه تان را بنویسید