نکتههایی از روزهای اول المپیک برای کاروان ایران؛
یک روز شادی، یک روز غم
مدالهای طلا برای کاروان ایران در ادوار مختلف المپیک، معمولا در روزهای پایانی به دست میآمدند. وقتی که ستارههای سنگینوزن وزنهبرداری از راه میرسیدند یا قهرمانان کشتی روی تشک میرفتند. این بار اما ایران به محض شروع مسابقات و تنها یک روز پس از رژه المپیک، صاحب یک طلای فوقالعاده شد. درخشش خیرهکننده جواد فروغی، تنها یکی از اتفاقات مهم برای کاروان ایران در اولین روزهای برگزاری المپیک بود. پیروزی دلچسب تیم ملی والیبال روبهروی لهستان در طولانیترین مسابقه تاریخ المپیک در رشته والیبال هم، جذابیتهای خاص خودش را داشت. ستارههای ورزش ایران، فعلا فراتر از حد انتظار ظاهر شدهاند اما هنوز کارهای بسیار بزرگی برای انجام دادن پیش روی آنها باقی مانده است.
آریا رهنورد
آن لباسهای زشت
از زمان معرفی رسمی لباسهای کاروان ایران در رژه المپیک، حرف و حدیثهای زیادی در مورد این لباسها مطرح شد. حتی زمانی گفته شد که قرار است این طراحی تغییر کند و دختران ایرانی با لباس دیگری روی پیست ورزشگاه اصلی بازیها حاضر شوند اما در نهایت این اتفاق رخ نداد و ستارههای بانوی ورزش ایران با همان لباسهای عجیب فیروزهایرنگ، سوژه مخاطبان المپیک شدند. یک بدسلیقگی بزرگ دیگر، در ورزش ایران اتفاق افتاد اما کاش وزارت ورزش حداقل ساز و کار انتخاب این طرحهای فاجعهبار را توضیح بدهد. اینکه چطور هر دوره بدترین طرحها برای ورزشکاران ایران انتخاب میشوند، اینکه چه فیلترهایی برای انتخاب طرح لباس وجود دارد و اینکه چه افرادی این طرحها را در گام اول تایید میکنند، مسالهای است که باید به شکل مفصلی به آن پرداخته شود. بسیاری از طراحان لباس مطرح در دنیا، ایرانی هستند اما افسوس که این خلاقیت و سلیقه، هرگز در انتخاب لباسهای المپیکی مورد استفاده قرار نمیگیرد.
شکست دادن تیمی مثل لهستان، نباید موجب نادیده گرفتن رقبای بعدی شود. کار برای سعید معروف و رفقا تازه شروع شده است. هرچند که جاخالی استثنایی او در لحظات پایانی ست پنجم، نشان از آمادگی روحی بالای سعید و سایر ستارههای تیم دارد
همه غافلگیر شدند، بجز یک نفر!
در تمام تاریخ المپیک، هرگز نتوانسته بودیم در تیراندازی مدال به دست بیاوریم و این طلسم بزرگ، سرانجام به دست جواد فروغی شکسته شد. کاری که جواد فروغی در توکیو انجام داد، حیرتانگیز بود. او با چند شلیک استثنایی تپانچه، ابتدا به نیمهنهایی و بعد به فینال رسید و در شلیک آخر، امتیازی فوقالعاده به دست آورد تا مدال طلا را برای کاروان ایران دشت کند. موفقیت فروغی ظاهرا به جز یک نفر، همه را غافلگیر کرد و آن یک نفر، خودش بود. چراکه او مدتها برای این لحظه، زحمت کشیده بود. داستان زندگی ورزشی این قهرمان، داستانی به شدت سینمایی به نظر میرسد. او تا 31 سالگی، دست به اسلحه نشده بود و ورزش را در سنی آغاز کرد که خیلیها در آن به بازنشستگی نزدیک میشوند. جواد که به عنوان پرستار فعالیت میکرد، تیراندازی را در طبقه منفی دو بیمارستان شروع و آنقدر پیشرفت کرد که به تدریج به تیم ملی هم رسید. فروغی به رسیدن به تیم ملی بسنده نکرد و توانست سهمیه المپیک را هم به دست بیاورد. او در 41 سالگی، مسنترین عضو کاروان اعزامی ایران به توکیو بود و تبدیل به اولین ورزشکاری شد که توانسته در این المپیک برای ایران طلا شکار کند. ارزش کار او وقتی بیشتر میشود که بدانیم این اولین طلای تاریخ تیراندازی ایران در المپیک بوده است. تسلط خیرهکننده فروغی در مسابقات حساس و نفسگیری مثل المپیک، یک برگ برنده بزرگ برای این ستاره بود. ستارهای که از حالا به بعد، نامش را بیشتر و بیشتر خواهیم شنید.
عصبانی هستم!
شاید نیما عالمیان، هیچوقت به سطح برادرش نوشاد نرسیده باشد اما کسب سهمیه المپیک، بدون تردید یک دستاورد ویژه برای او به شمار میرود. با این حال نمایش نیما در اولین مسابقه المپیک، اصلا امیدوارکننده به نظر نمیرسید. او روبهروی حریفی از بریتانیا قرار گرفت و به راحتی شکست خورد. البته که این شکست، به خودی خود اتفاقی سرزنشآمیز نیست اما عصبانیت مداوم نیما در جریان مسابقه که حتی منجر به پرت کردن راکت از سوی او شد، اصلا اتفاق خوشایندی نبود. نیما البته به خاطر همه این ماجراها از مردم ایران عذرخواهی کرده اما چقدر بهتر او که او این فرصت تاریخی را صرف عصبانیت نمیکرد و با آرامش بیشتری در زمین حاضر میشد.
کاری که جواد فروغی در توکیو انجام داد، حیرتانگیز بود. او با چند شلیک استثنایی تپانچه، ابتدا به نیمهنهایی و بعد به فینال رسید و در شلیک آخر، امتیازی فوقالعاده به دست آورد تا مدال طلا را برای کاروان ایران دشت کند
بازگشت نافرجام
شکست دادن جمهوری چک، میتوانست تنها شانس بزرگ بسکتبال ایران برای صعود از یک گروه وحشتناک در رقابتهای المپیک تلقی شود. ایران روبهروی غولهایی مثل آمریکا و فرانسه، شانس چندانی ندارد اما شکست دادن جمهوری چک، برای این تیم در دسترس به نظر میرسید. با این وجود ستارههای بسکتبال ایران، مسابقه را اصلا خوب شروع نکردند. ایران در نیمه اول، امتیازهای زیادی را از دست داد و سرانجام در کوارترهای سوم و چهارم، به خودش آمد. نمایش تیم ملی در لحظات پایانی، درخشان به نظر میرسید اما برای بازگشت به مسابقه، دیگر دیر شده بود. شاید این تیم، در نهایت نتواند از گروهش صعود کند و شاید در المپیک، هیچ بردی به دست نیاورد اما تلاش ستارههای تیم شاهین طبع به ویژه در لحظات پایانی، قابل ستایش به نظر میرسید. آنها بخشی از قابلیتهای ورزش ایران را به دنیا نشان دادند.
کیمیا و حضور تلخ در رژه پناهجویان المپیک
تماشای حضور پنج ایرانی در رژه پناهجویان المپیک، اتفاقی تلخ و گزنده به نظر میرسید. یکی از این پنج ایرانی، کیمیا علیزاده بود. خیلیها معتقد بودند که دوران درخشش کیمیا تمام شده و مصدومیتها امان او را بریدهاند اما همین قهرمان، المپیک را با شکست دادن نماینده ایران شروع کرد. تقابل دو ایرانی روبهروی هم، از آن صحنههایی بود که هیچکس دوست نداشت در المپیک با آن روبهرو شود. جالب اینکه گزارشگران تلویزیون در جریان این مسابقه، حتی اسم کیمیا را هم به زبان نمیآوردند! ملاقات این دو دست قدیمی، با پیروزی علیزاده به پایان رسید. کیمیا در ادامه، دست به شاهکار بزرگتری هم زد و توانست با یک نمایش خیرهکننده، جید جونز را هم شکست بدهد. جونز برنده دو طلا در دو دوره قبلی المپیک بود. او تصمیم داشت به اولین ورزشکار زن بریتانیایی با سه طلای پیاپی در المپیک تبدیل شود اما درخشش کیمیا، این فرصت را از جونز گرفت. قربانی بعدی علیزاده، ورزشکاری از چین بود. بعد از سه مسابقه پرفشار اما، کیمیا آنقدر خسته به نظر میرسید که نتوانست روبهروی تاتیانا مینامینا از روسیه آمادگی همیشگیاش را به نمایش بگذارد. با این وجود نمایش او در المپیک، خارقالعاده به نظر میرسد. علیزاده ثابت کرد که دوران طلاییاش در ورزش، هنوز به پایان نرسیده است.
ساعی بعدی را کشف کنید
تکواندو یکی از اولین رشتههایی بود که کار ایران با آن در المپیک توکیو تمام شد. در اینکه با یک نسل جدید به المپیک رفتیم تردیدی وجود ندارد. در اینکه هر سه نماینده ایران «اولین» المپیک را پشت سر میگذاشتند هم شکی نیست. با این حال انتظارها از این تیم، به مراتب بیشتر بود. آرمین هادیپور که مصدوم هم بود، در المپیک پس از پیروزی در مسابقه اول، روبهروی حریف آرژانتینی شکست خورد و با توجه به شکست حریف در دور بعدی، از مسابقات حذف شد. ناهید کیانی هم در همان مسابقه اول بازنده شد و نتوانست در جدول شانس مجدد حاضر باشد. آخرین نماینده ایران در تکواندوی المپیک، میرهاشم حسینی بود که با یک پیروزی و یک شکست، به جدول شانس مجدد رفت تا برای تصاحب مدال برنز تلاش کند. تا اینجا عملکرد تیم ملی تکواندو در المپیک اصلا راضیکننده نبوده است. به نظر میرسد برای کشف استعدادهایی در قوارههای هادی ساعی، باید تغییراتی در این تیم به وجود بیاید و تکواندوی ایران در مسیر تحول قرار بگیرد.
تقدیم به شما آقای کوبیاک!
طولانیترین مسابقه تاریخ المپیک در رشته والیبال، بین ایران و لهستان برگزار شد. یک جدال حساس و نزدیک که در نهایت با پیروزی شاگردان آلکنو به پایان رسید. آنچه لذت این پیروزی را دوچندان کرد، جملات و کریخوانیهای کوبیاک بود که قبل از شروع مسابقه، قدرت تیم ملی ایران را زیر سوال برد. شاید همین جملات بودند که موجب شدند ستارههای تیم ملی، با 120 درصد توانشان در زمین مسابقه حاضر شوند. رسیدن به یکی از سکوهای المپیک، رویای بسیار بزرگی بود که از دوران خولیو ولاسکو در والیبال ایران وجود داشت. ولاسکو معتقد بود که این نسل، قبل از رسیدن به سکوی المپیک به کارش پایان نمیدهد. حالا همه امیدواریم این اتفاق سرانجام رخ بدهد و ستارههای ایرانی روی یکی از سکوهای برتر المپیک قرار بگیرند. شکست دادن تیمی مثل لهستان، نباید موجب نادیده گرفتن رقبای بعدی شود. کار برای سعید معروف و رفقا تازه شروع شده است. هرچند که جاخالی استثنایی او در لحظات پایانی ست پنجم، نشان از آمادگی روحی بالای سعید و سایر ستارههای تیم دارد. تیم آلکنو در بسیاری از مسابقات لیگ ملتها شکست خورده اما هدف بزرگ این تیم از همان ابتدا هم، درخشش در رقابتهای المپیک بوده است.
امکانات کم، درخشش زیاد
چند روز پس از شروع رقابتهای المپیک، به هیچ وجه نمیتوانیم از عملکرد خیرهکننده نازنین ملایی در روئینگ غافل شویم. او در این رشته ابتدا به یکچهارم نهایی و سپس به نیمه نهایی صعود کرد. ملایی حالا فاصله چندانی با رسیدن به فینال ندارد. جالب اینکه او به گفته خودش در گرمای هوای ژاپن برخلاف سایر رقبا، به جلیقه سردکننده مجهز نیست و مجبور است خودش را با حوله خیس خنک کند! موضوعی که تفاوتهای ورزشکاران ایران با خارجیها را در سطوح مختلف منعکس میکند.
سه صعود، سه سقوط!
باید اعتراف کنیم که انتظارمان از ستارههای شمشیربازی کاروان ایران، کمی بیشتر بود. عابدینی، رهبری و پاکدامن در اسلحه سابر، شروع خوبی داشتند و موفق شدند خودشان را به جمع 16 نفر برتر برسانند اما سه شکست متوالی، رویاهای آنها را از بین برد. پاکدامن، یک مرحله بیشتر از بقیه در جدول مسابقات باقی ماند اما او هم شانسی برای رسیدن به نیمه نهایی نداشت. این ستارهها البته هنوز باید رقابت تیمی شمشیربازی را برای ایران پشت سر بگذارند.
این مبارزه جانانه
پسری که زمانی مشغول به کار در مکانیکی بود، حالا عضو کاروان ایران در المپیک توکیو است. دانیال شهبخش در اولین مبارزه بوکساش در المپیک، حریف مراکشی را شکست داد. آن هم در شرایطی که حریف مراکشی بارها برای آسیب زدن به او تلاش کرده بود و درنهایت کارش را انجام داد تا در دقایقی، شهبخش با صورت خونی مبارزه کند. بدون شک این جانانهترین نمایش یک ورزشکار ایرانی در اولین روزهای المپیک 2020 به شمار میرفت.
دیدگاه تان را بنویسید