نگاه به بازی بزرگ از منظر دو مربی
هدیه گرت به مانچو!
درباره فینال یورو، چیزهای زیادی نوشته شده است. از کیفیت بازیکنها تا تصمیمهای داوری و پنالتیهای سرنوشتسازی که در نهایت جام را برای دومین بار در تاریخ به دست ایتالیاییها رساند. درباره این مسابقه اما، باید از «مربیها» صحبت کرد. دو چهره شاخص در فوتبال انگلیس و ایتالیا که عملکردشان در لحظات پایانی مسابقه، سرنوشت تیم برنده را مشخص کرد. در فینال جام ملتها، تیمی که «مربی» بهتری داشت، در نهایت برنده مسابقه شد. این حقیقتی است که انگلیسیها هرگز نمیتوانند انکارش کنند.
آریا رهنورد
با داشتن ستارههای بزرگ، بازیها را میبرید و با داشتن مربیان بزرگ، جامها را! برای باور این جمله، کافی است یک بار دیگر ماجراهای فینال جام ملتهای 2020 را با هم مرور کنیم. مسابقهای که در آن، روبرتو مانچینی به گرت ساوتگیت غلبه کرد. این اتفاق در حالی رخ داد که انگلیس در همان لحظات ابتدایی، شوک بزرگی به حریف وارد کرده بود. آنها علاوه بر این شوک بزرگ، از امتیاز میزبانی برخوردار بودند و از هر جهت، به ایتالیا برتری داشتند. حتی اگر به ترکیب نفرات اصلی و ذخیره دو تیم هم نگاه کنیم، انگلیسیها را تیم به مراتب پرستارهتری میبینید اما در فوتبال، همه اینها تنها ظواهر ماجرا هستند. برای پی بردن به کار بزرگی که روبرتو مانچینی در ایتالیا انجام داده، باید به سه سال قبل برگردیم. به روزهایی که ایتالیا حتی نتوانسته بود جواز حضور در رقابتهای جام جهانی روسیه را به دست بیاورد. آنها حتی قادر به شکست حریفی مثل سوئد نبودند تا این جام را از صفحه تلویزیون تماشا کنند. تیمی که درگیر این حسرت بزرگ بود، حالا بهترین تیم فوتبال در قاره اروپا شده است. مانچو در این مدت، بدون هراس از عواقب احتمالی، یک انقلاب اساسی در ترکیب ایتالیا ایجاد کرد. انقلابی که از خط دروازه با حضور دوناروما آغاز شده بود. او در این مدت، چیزی حدود 70 بازیکن را به تیم ملی فراخواند و تلاش کرد تا با استفاده از همه ظرفیتهای موجود، یک تیم مهارنشدنی برای فوتبال ایتالیا بسازد. این نسل از لاجوردیها، اصلا قابل مقایسه با نسلهای پرستاره تاریخ فوتبال ایران کشور با مهرههایی مثل مالدینی، توتی، نستا، کاناوارو، گتوسو و ... نبودند اما تیمی کاملا متحد و یکدست را تشکیل دادند. تیمی که در آن، همه در کنار هم و در راستای هم قدم برمیداشتند و هیچکس نمیتوانست این هارمونی را به هم بریزد. داشتن شخصیت بزرگی مثل مانچینی روی نیمکت، برای ساخته شدن این تیم باشکوه ضروری بود.
ساوتگیت هم درست مثل مانچینی، توانسته تیمش را به فینال جام ملتها برساند اما هرگز نمیشود این دو مربی را با هم مقایسه کرد. مساله فقط «پنالتیها» نیستند. همه میدانند که پنالتیها تا حدودی به شانس و اقبال گره خوردهاند اما بدون شک این انگلیس بود که با پای خودش، به انتهای دره رفت
ساوتگیت هم درست مثل مانچینی، توانسته تیمش را به فینال جام ملتها برساند اما هرگز نمیشود این دو مربی را با هم مقایسه کرد. مساله فقط «پنالتیها» نیستند. همه میدانند که پنالتیها تا حدودی به شانس و اقبال گره خوردهاند اما بدون شک این انگلیس بود که با پای خودش، به انتهای دره رفت. اولین اشتباه کلیدی ساوتگیت، در انتخاب ترکیب اصلی برای این مسابقه رقم خورد. او باز هم با یک لاین آپ به شدت تدافعی و محتاطانه به استقبال حریفی مثل ایتالیا رفت. غافل از اینکه وارد نکردن فشار به خط دفاعی حریف، فضا را برای بازیسازی این تیم از عقب زمین فراهم میکند. اشتباه بعدی او، در تعویض نفرات تیمش رقم خورد. ساوتگیت درست مثل دیدارهای قبلی، در 90 دقیقه به نهایتا دو تعویض بسنده کرد اما در نهایت در وقتهای تلف شده، یکی از همان دو نفری که به زمین فرستاده بود را نیز از ترکیب بیرون کشید. او وقت زیادی داشت تا با فرستادن مهرههایی مثل سانچو و رشفورد به زمین، از کابوس پنالتیها فرار کند و حریف را تحت فشار قرار بدهد اما به شکل بزدلانهای، از تساوی راضی به نظر میرسید. تیمی با این تعداد ستاره، نباید تا این اندازه بدون شهامت فوتبال بازی کند. اشتباه بعدی ساوتگیت هم، فرستادن سانچو و رشفورد به زمین در دقیقه پایانی مسابقه تنها برای پنالتیها بود. حتی یک مربی آماتور هم میداند که وقتی بازیکنی در طول یک مسابقه حساس نیمکتنشین بوده و در جریان جام هم بازیهای زیادی انجام نداده، طبیعتا گزینه خوبی برای زدن پنالتی به شمار نمیرود. ساوتگیت نهتنها به رشفورد و سانچو پنالتی داد، بلکه حتی پنالتی حساس و سرنوشتساز پنجم تیمش را نیز به ساکا سپرد. انتخاب یک جوان 19 ساله برای این ضربه، یک اشتباه محاسبانی فاجعهبار از سوی این مربی بود.
در فینال یورو، خیلیها به تفاوتهای یک مربی کارآزموده و تاکتیکی مثل مانچینی با یک مربی معمولی مثل ساوتگیت پی بردند. مسیر لاجوردیها با سرمربیشان، روشن به نظر میرسد اما سرنوشت انگلیس در جام جهانی و تورنمنتهای بعدی، به زمان پذیرفتن این حقیقت گره خورده که ساوتگیت در قوارههای این تیم نیست. او 25 سال مشغول حسرت خوردن در مورد پنالتی خراب شدهاش روبهروی تیم ملی آلمان در یورو 96 بوده و حالا 25 سال هم باید حسرت بخورد که اگر قبل از ضربات پنالتی دیدار با ایتالیا دست به هیچ کاری نمیزد، تیمش شانس بیشتری برای برنده شدن داشت!
دیدگاه تان را بنویسید