به این تیم ایمان داریم
این گره باز میشود!
آریا رهنورد
کار تیم ملی در اولین مرحله از مقدماتی جام جهانی در قاره آسیا، خیلی زودتر از آنچه تصور میشد گره خورد. البته نباید این موضوع را نادیده گرفت که گروه ایران هم نسبت به سایر گروههای این رقابتها فوقالعاده دشوار بوده است. تقریبا هیچ مقطعی وجود ندارد که در آن به راحتی به حریفی مثل عراق غلبه کرده باشیم. این تیم در دوران کیروش هم در دو جام ملتهای پیاپی روبهروی ایران شکست نخورد. حالا اما دیگر وقت فکر کردن به این داستانها نیست. حالا تیم ملی باید با همه وجود بجنگد و این گره بزرگ را باز کند.
این اولین بار نیست که تیم ملی، در چنین وضعیت دشواری برای صعود به جام جهانی قرار میگیرد. اگر کمی با خودمان روراست باشیم، به راحتی میپذیریم که در بسیاری از دورهها همین اتفاق تکرار شده است. برای باور این فرضیه، کافی است به حدود هشت سال قبل برگردیم. وقتی که تیم ملی تلاش میکرد تا خودش را به هر قیمتی به جام جهانی 2014 برساند. آن روزها، امتیازهای زیادی برای این تیم به سادگی از دست رفتند. ایران به شکل ناباورانهای حتی برابر حریفی مثل لبنان شکست خورد و شرایط نگرانکنندهای را تجربه کرد. کار به جایی رسید که حتی بعضی از مهرههای تیم، به تصور اینکه سرمربی به زودی برکنار خواهد شد، راهشان را از تیم ملی جدا کردند. درست مثل امروز که ایران برای عبور از این تنگنا به چهار پیروزی در چهار مسابقه نیاز دارد، آن روزها هم رسیدن به 9 امتیاز از سه بازی برای صعود این تیم ضروری به نظر میرسید. ایران در آن شرایط نفسگیر، موفق شد با تیزهوشی و فرصتطلبی رضا قوچاننژاد تیم ملی قطر را شکست بدهد. آن یک گل، موتور تیم ملی را روشن کرد و این تیم در مسابقه بعدی در آزادی، چهار بار توپ را از خط دروازه لبنان عبور داد. مسابقه سوم، در حقیقت سرنوشتسازترین مسابقه بود. جایی که برای صعود، به شکست دادن کره جنوبی در خاک این کشور نیاز داشتیم. بازی تا اواسط نیمه دوم مساوی بود اما یک فرار درخشان از گوچی، ورق را به سود تیم ملی برگرداند. هنوز هم هیچکس سیوهای استثنایی رحمان احمدی در آن نبرد را فراموش نمیکند. هشت سال از آن مسابقه و آن ماجرای شیرین گذشته و تیمی که امروز در اختیار داریم، حتی پرستارهتر از آن تیم هم هست. تجربه بینالمللی تیم اسکوچیچ، قابل مقایسه با تجربه بینالمللی تیم کیروش نیست. آن تیم آن روزها تازه در حال شکل گرفتن بود اما نفرات تیم اسکو، سرشار از تجربه به نظر میرسند.
قبل از آن صعود هیجانانگیز هم، تیم ملی در چند مقطع دیگر نشان داده بود که استاد نتیجه گرفتن در شرایط حساس و دشوار است. در مرحله اول مقدماتی جام جهانی با برانکو ایوانکوویچ، اوضاع برای این تیم به شدت سخت به نظر میرسید. شکست خانگی روبهروی اردن، میتوانست همه امیدها را به باد بدهد اما همان تلنگر بزرگ کافی بود تا همه با هم متحد شوند و ستارههایی مثل خداداد و وحید هاشمیان هم دوباره به تیم ملی برگردند. ایران در یک مسابقه بسیار سخت و به لطف درخشش هلیکوپتر، شکست دو بر یک در زمین قطر را با پیروزی سه بر دو عوض کرد. نتیجهای که موجب شد تیم ملی بخش مهمی از راه صعود را طی کند. پیروزی در زمین اردن هم با گلهای دایی و نیکبخت، یک کار بزرگ دیگر از تیم برانکو بود. تیمی که در نهایت راهی مرحله بعدی شد و با اقتدار خودش را به جام جهانی رساند.
در جریان مرحله مقدماتی جام جهانی 1998 هم چنین اتفاقی رقم خورد. این بار ایران «آخرین» تیمی بود که توانست در تمام دنیا به جام جهانی صعود کند. در مسیر این صعود، فرصتهای زیادی را از دست دادیم و بارها به شکلی ناباورانه ناکام شدیم اما امیدوار ماندیم و بالاخره، صعود را در خاک استرالیا جشن گرفتیم. این عادت تاریخی تیم ملی است که همیشه کار را برای خودش سخت کند. این عادت تاریخی تیم ملی است که فرصتهای سادهتر و مطلوبتر را از دست بدهد و در نبردهایی با فشار وحشتناک به میدان برود. با این وجود تجربه نشان میدهد که ستارههای ایرانی در چنین مسابقههایی، قابل اتکاتر هستند و در نبردهای مرگ و زندگی، بیشتر خودشان را نشان میدهند.
نهایت آرزوی تیم ملی، نباید عبور از این مرحله باشد. چراکه این تیم در مرحله بعدی، ماموریت بسیار سختتری خواهد داشت. با این حال در شرایط فعلی، این مهمترین کاری است که باید انجام بدهیم. چراکه بدون صعود از این مرحله، رویای رسیدن به جام جهانی عملا از دست رفته است. فعلا همه تمرکز تیم باید روی همین چهار مسابقه باشد. نکته مثبت اینجاست که سرنوشت هنوز در دست تیم ملی است. این تیم میتواند با چهار پیروزی، خودش را به مرحله بعدی برساند و از این حصار ترسناک عبور کند. حالا همه در انتظار تماشای یک طوفان تمامعیار از این تیم هستند.
دیدگاه تان را بنویسید