چقدر از وعدههای رئیس فدراسیون، محقق شده است؟
شهابسنگ!
اواسط اسفندماه سال گذشته بود که «شهابالدین عزیزی خادم» رسما از برنامه راهبردیاش برای ریاست فدراسیون فوتبال رونمایی کرد. اگر حتی یک بند و تبصره از وعدههای انتخاباتی او تا امروز به حقیقت تبدیل شده بود، فدراسیون حالا مشکلات بسیار کمتری داشت اما تا امروز تنها حرکتی که او در قامت رئیس فدراسیون فوتبال انجام داده، چند ملاقات با مقامات سیاسی بوده که کوچکترین باری از روی شانههای فوتبال برنداشته است. حالا فدراسیون دیگر حتی مالکیت ساختمانش را هم ندارد. راستی از وعده درآمدزایی ۳۰۰ میلیاردیتان در سال چه خبر آقای رئیس؟
آریا رهنورد
تیمهای ملی؛ غوغا کردید استاد!
اولین بخش از وعدههای انتخاباتی عزیزی خادم، سروسامان دادن به وضعیت تیمهای ملی در رشتههای فوتبال، فوتسال و فوتبال ساحلی بود. در این چند ماه اما هیچ اتفاق امیدوارکنندهای حول محور این تیمها رخ نداده است. تیم فوتبال ساحلی ایران که عملا یکی از قدرتهای بزرگ دنیا بوده، حالا حتی جواز حضور در رقابتهای جهانی را به شکل اعجابآوری به دست نیاورده است. در متن برنامههای «رسمی» آقای عزیزی خادم البته موضوعی به نام «شرکت در جام جهانی فوتبال ساحلی» وجود ندارد. او از عبارت «قهرمانی در جام جهانی فوتبال ساحلی» استفاده کرده است. البته که نوشتن چنین چیزهایی در یک برنامه، خیلی ساده است اما ای کاش به جای این دیدارها و ملاقاتهای بیاثر، این رئیس جوان و بیتجربه، حداقل برای احقاق حق فوتبال ساحلی تلاش میکرد. اوضاع تیم ملی فوتبال هم که اصلا جالب نیست. این طرف سال، فقط یک دیدار دوستانه با سوریه داشتهایم و به جای اردوی خارجی هم، قرار است به «کیش» برویم. به هر حال جا دارد به عزیزی خادم و همه برنامههای راهبردیاش عمیقا «خسته نباشید» بگوییم!
اما مهمترین وعده انتخاباتی آقای عزیزی خادم، تزریق سالانه 250 تا 300 میلیارد تومان پول به فدراسیون فوتبال بود. اعدادی که او رویشان پافشاری قابل توجهی داشت. حالا پس از چند ماه، باید از رئیس فدراسیون بپرسیم که آیا تا امروز حتی «یک میلیون تومان» هم به این نهاد تزریق کرده است؟
میزبانی؛ نوش جان بحرین!
«گرفتن حداقل میزبانی از مسابقات قهرمانی آسیا در سال». این یکی را هم که تا امروز، واقعا فدراسیون جدید برآورده کرده است! شیفته آن کلمه «حداقل» هستیم که در برنامههای راهبردی آقای رئیس وجود داشته است. به هر حال فدراسیون جدید تا امروز «حتی» در گرفتن یک میزبانی هم موفق نبوده است. هر چهار تیم ایرانی در مرحله گروهی لیگ قهرمانان مهمان بودند و بعید نیست در ادامه رقابتها هم خبری از میزبانی نباشد. تیم ملی هم که در حساسترین نبردهای ممکن، باید به بحرین برود و عملا در دور گروهی، دو بار در زمین این حریف بازی کند. بعضیها میگویند این موضوع مربوط به گذشته است و دخلی به امروز ندارد. به فرض هم که این حرف درست باشد. چرا آقای رئیس تلاش نمیکند همین امروز میزبانی قانونی استقلال از الهلال عربستان در آسیا را محقق کند؟ این که دیگر به همین دوره برمیگردد.
موفقیت تیمی؛ نقش شما چیست؟
بدون تردید جالبترین بخش از برنامههای عزیزی خادم قبل از انتخابات ریاست فدراسیون، اصرار او به موفقیتهای باشگاهی طی چند سال آینده بود. شاید باورتان نشود اما او وعده داده بود که «حداقل» یک تیم ایرانی در رقابتهای جام باشگاههای جهان حاضر باشد. از این که بگذریم، به یک موضوع جالب دیگر میرسیم. «ترنسفر چهار بازیکن به باشگاههای اروپایی» را هم، عزیزیخادم در برنامههای انتخاباتیاش قرار داده بود. موضوعی که اصلا معلوم نیست چه دخلی به فدراسیون فوتبال دارد؟ یعنی اگر همین حالا استقلالیها مهدی قایدی را ترنسفر کنند، عزیزیخادم این اتفاق را یک موفقیت بزرگ برای فدراسیون خواهد دانست؟ نکند فدراسیون در کار نقل و انتقالات و دلالی بازیکن هم فعال است و ما بیخبر هستیم؟
پول کجاست استاد؟
اما مهمترین وعده انتخاباتی آقای عزیزی خادم، تزریق سالانه 250 تا 300 میلیارد تومان پول به فدراسیون فوتبال بود. اعدادی که او رویشان پافشاری قابل توجهی داشت. حالا پس از چند ماه، باید از رئیس فدراسیون بپرسیم که آیا تا امروز حتی «یک میلیون تومان» هم به این نهاد تزریق کرده است؟ اگر واقعا چنین ظرفیتی در زمینه درآمدزایی وجود دارد، چرا باید سند فدراسیون را به نام شستا بزنند؟ چرا باید تن و بدن هواداران فوتبال در ماجرای ویلموتس بلرزد؟ دو ماه گذشته و شما به جز دیدارهای پیاپی با مقامهای سیاسی، کار دیگری انجام ندادهاید که شایسته تحسین و تحقیر باشد. اگر قرار بوده شما امسال 300 میلیارد بودجه به فدراسیون تزریق کنید، قاعدتا در دو ماه اول باید یک ششم این بودجه را تامین کرده باشید اما فدراسیون، همین حاالا در اوج بیپولی، چشم به اعانههای فیفا دارد. همان پولهایی که مدیران سابق به دروغ «پاداش» میدانستند. این پول باید صرف توسعه و تجهیز فوتبال شود آقای رئیس. نه این که به خاطر شکست در یک دادگاه به حراج کشیده شود.
انتخابها، بد و بدتر
بدترین بخش از عملکرد فدراسیون تا امروز، به انتخاب افراد مختلف برمیگردد. قرار دادن مجتبی خورشیدی ناشناخته در جایگاه سرپرست تیم ملی، یک انتخاب فاجعهبار بوده و پس از آن سپردن کمیته داوران به خداداد افشاریان، سد راه هر تغییر مثبتی شده است. مدیری که در مناظره ریاست فدراسیون، مدام از عبارتهای انگلیسی استفاده میکرد، حالا همان شیوه سنتی را برای ریاست در نظر گرفته است. شیوهای که در آن وعده میدهند و به وعدههایشان عمل نمیکنند.
دیدگاه تان را بنویسید