هنوز زمان زیادی از حضور شهاب‌الدین عزیزی خادم در کرسی ریاست فدراسیون فوتبال سپری نشده و طبیعتا هنوز نمی‌شود قضاوت دقیقی از عملکرد او در قامت رییس مهم‌ترین نهاد فوتبال ایران داشت اما حقیقت این است که «انتخاب»‌های او در روزهای گذشته برای تیم ملی، حتی ذره‌‌ای امیدوارکننده به نظر نمی‌رسند. انتخاب محمود رضایی به عنوان مدیر رسانه‌ای تیم ملی، یکی از اولین تصمیم‌های عزیزی خادم بود. رضایی شاید با این موقعیت بیگانه نباشد و شاید تجربه بسیار زیادی برای این جایگاه داشته باشد اما او در دو دهه گذشته همواره در اطراف تیم ملی بوده و مستندهای زیادی هم از بازی‌های این تیم ساخته است. به نظر می‌رسد تیم ملی در این مقطع به چهره‌های جوان‌تر و تازه‌نفس‌تری نیاز داشت. به ویژه در عصری که فعالیت در شبکه‌های اجتماعی در آن از همیشه مهم‌تر شده و هر کسی با زیر و بم کار در این شبکه‌ها آشنا نیست.

شاید بتوان با اغماض از این انتخاب گذشت اما انتخاب بعدی، اصلا جای دفاع باقی نمی‌گذارد. انتخاب عجیب سرپرست تیم ملی، سروصدای زیادی در فضای فوتبال ایران به پا کرده است. معلوم نیست «مجتبی خورشیدی» بر اساس چه معیارهایی این جایگاه مهم را به دست آورده و قرار است از این پس روی نیمکت تیم ملی حضور داشته باشد. او که سابقه «یک روز» هدایت باشگاه ماشین‌سازی را بر عهده دارد، برای 99 درصد اهالی فوتبال ایران اصلا یک چهره شناخته شده محسوب نمی‌شود. خیلی از هواداران تیم ملی حتی یک بار هم اسم خورشیدی را نشنیده‌اند. کسی که در جایگاه سرپرستی تیم ملی حضور پیدا می‌کند، در درجه اول باید به زبان انگلیسی مسلط باشد تا در اردوها مشکلی برای این تیم به وجود نیاید اما بعید است خورشیدی از چنین فاکتوری برخوردار باشد.

عزیزی خادم با این انتخاب، نشان داد که اصلا تفاوتی با مدیران قبلی ندارد و راه همان مدیران را در فدراسیون طی می‌کند. انتخاب یک نفر مثل خورشیدی برای حضور در تیم ملی، هیچ نسبتی  با شعارها و وعده‌های انتخاباتی عزیزی خادم ندارد. مدیری که در وعده‌هایش یک مشت اصطلاح انگلیسی مثل «تکنیکال منیجر» را مدام تکرار می‌کرد اما در عمل، به سراغ انتخاب‌هایی رفت که حتی از انتخاب‌های دوران کفاشیان و تاج هم ناامیدکننده‌تر بودند. تیم ملی در مرحله مقدماتی جام جهانی، روزهای بسیار سختی را در پیش خواهد داشت. ایران دو دیدار حساس، تعیین کننده و کلیدی را روبه‌روی عراق و بحرین در پیش دارد و برای رسیدن به جام جهانی، باید اوضاعی بحرانی را کنار بزند اما گزینه‌هایی به لطف آقای رییس به نیمکت این تیم اضافه می‌شوند که فقط وزن این نیمکت را پایین و پایین‌تر می‌آورند. عزیزی خادم به راحتی می‌توانست از یک پیشکسوت موجه در این جایگاه استفاده کند و یک چهره مقبول را در این موقعیت قرار بدهد اما ظاهرا درست مثل همیشه در فوتبال ایران، مسائل غیرفنی در انتخاب افراد برای سمت‌های مختلف به مراتب مهم‌تر و اثربخش‌تر از مسائل فنی هستند. عزیزی خادم با این انتخاب‌ها، ثابت کرد که هنوز فاصله بسیار زیادی با یک مدیر ایده‌آل برای تشکیلات فوتبال ایران دارد.