ای.اف.سی، مشکلات زیرساختی را دلیل اصلی ندادن میزبانی به ایران عنوان کرد
این تصویر همیشه «سیاه...»
آریا رهنورد
باور کنید «سیاسی کاری» ای.اف.سی، اصلا یک کشف بزرگ و خارقالعاده است. همه میدانند که این نهاد، آلوده به فساد و سیاست است. تکرار جملاتی در این خصوص هم هیچ دردی از فوتبال ایران دوا نمیکند. اگر کمی صادقانهتر به ماجرا نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که مساله از دست دادن میزبانیهای ملی و باشگاهی، ریشهایتر از یک «دشمنی» ساده است. فوتبال ایران «زیرساخت»های لازم برای میزبانیهای بینالمللی را از دست داده و تا زمانی که این زیرساختها اصلاح نشوند، هرگز در تقابل با کنفدراسیون فوتبال آسیا، دست بالا را نخواهد داشت. براساس نامهای که دیروز علی ربیعی، سخنگوی دولت در نشست خبری در اختیار رسانهها قرار داد نیز کنفدراسیون چالشهای لجستیکی، بازرگانی و مالی را از علل سلب این میزبانی دانسته است.
لیگ برتر ایران سالها پس از «حرفهای» شدن در ظاهر، در استادیومهایی دنبال میشود که بیشترشان اصلا شباهتی به یک زمین استاندارد فوتبال ندارند. کیفیت تصویربرداری در بسیاری از شهرها هم فراتر از فاجعه است. یعنی امروز تصویری که از سطح یک سیاره دوردست مثل مریخ به زمین مخابره میشود، برای مردم ایران به مراتب دقیقتر و شفافتر از تصاویر منتشرشده از ورزشگاه تختی آبادان در همین ایران خودمان است. وضعیت امکانات استادیومها هم به معنای واقعی کلمه فاجعه است. اگر حتی یک بار هم در ایران به ورزشگاه رفته باشید، حتما این جمله را تایید میکنند که ورزشگاههای ایرانی بیشتر به سازههایی از قرون وسطی شباهت دارند و بهتر است به جای برگزاری دیدارهای لیگ برتر، به موزه تبدیل شوند! تا اینجا همه چیز برای فوتبال ایران «منفی» است. از اینجا به بعد هم هیچ چیز درست نمیشود. به جز چند کلانشهر در ایران، شهرهای ایران عموما از هتلهای استاندارد و درجه یک برخوردار نیستند. در شهرهایی مثل مسجدسلیمان، حتی یک هتل پنج ستاره هم وجود ندارد و بعضی تیمها ناچار به انتخاب «مسافرخانه» هستند. وضعیت حمل و نقل هوایی را هم که دیگر مردم بهتر میدانند. این حمل و نقل گاهی آنقدر مسالهساز بوده که بعضی تیمها تا جایی که بتوانند ترجیح میدهند با اتوبوس به شهرهای دیگر بروند. از همه این داستانها که بگذریم، به وضعیت مالی خود باشگاهها میرسیم. یک مشت باشگاه بدهکار در فوتبال ایران جمع شدهاند که زمین و زمان از آنها طلب دارند. بعضی تیمها حتی به رستورانها و سوپرمارکتها هم بدهکار هستند! آنوقت همین که لیگ قهرمانان آسیا از راه میرسد، دوان دوان چند بدهی کوچک را صاف میکنند و «مجوز حرفهای» میگیرند. به خیال خودشان هم با این مجوز حرفهای، دیگر به یک باشگاه کاملا حرفهای فوتبال تبدیل میشوند. مجوز فقط یک برگه کاغذ است. واقعیت باشگاههای ایرانی فرسنگها با یک باشگاه حرفهای در دنیا فاصله دارد.
داستان فقط این نیست که چرا ای.اف.سی دست به چنین کاری میزند. داستان این است که چرا ای.اف.سی «میتواند» دست به چنین کاری بزند؟ دشمنی شیخ سلمان با این فوتبال، مثل روز روشن به نظر میرسد اما آیا اگر لیگ برتر ایران وضعیت مطلوبتری داشت، باز هم کنفدراسیون فوتبال آسیا به همین راحتی میتوانست روی نام ایران قلم قرمز بکشد؟ اگر صاحب استادیومهای بهتری بودیم، باز هم این اتفاق تکرار میشد؟ برای سالها ما با فوتبال «شوخی» داشتهایم. شرایط هر طوری که بوده، مسابقات را برگزار کردهایم. حتی بدون داشتن امکانات کافی، به زمین مسابقه رفتهایم. گاهی زمینها پر از آب بودهاند و اصلا امکان انجام یک مسابقه وجود نداشته اما باز هم بازی را به هر قیمتی برگزار کردهایم. تاوان این شوخی مستمر را حالا باید با همه وجود بدهیم. چرا که ای.اف.سی و فیفا به اندازه ما با فوتبال شوخی ندارند. این کنفدراسیون فوتبال آسیا نیست که «اعتبار» را از فوتبال ایران گرفته. این خود ماییم که با دست خودمان این فوتبال را بیاعتبار کردهایم. ما درِ این خانه را باز گذاشتهایم و شاکی هستیم که چرا دزدها همه چیز را با خودشان بردهاند. آنها کارشان همین است. این ما هستیم که نباید شرایط را برایشان مهیا میکردیم.
راه نجات فوتبال ایران در این مقطع حساس، از «وزارت امور خارجه» نمیگذرد. کار از کار گذشته و دکتر ظریف هم دیگر نمیتواند کاری برای فوتبال ایران انجام بدهد. در چنین شرایطی حرف زدن از مفهوم دیپلماسی، چیزی به جز یک فریب بزرگ نیست. فوتبال ایران به چیزهای به مراتب مهمتر از دیپلماسی نیاز دارد. ما باید استادیومهای بهتری داشته باشیم، ما باید سازوکار برگزاری مسابقات فوتبال در ایران را تغییر بدهیم، باید امکانات بیشتری برای میزبانی در شهرهای مختلف به وجود بیاوریم و راه را برای درآمدزایی باشگاههای فوتبال در ایران باز کنیم.
در سایه همین اتفاقات است که میتوان به آینده امیدوار بود. در غیر این صورت، باید شاهد تداوم این رفتارها از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا باشیم. جای تعجبی هم ندارد. فوتبال ایران در یکی از ناامیدکنندهترین دورههای تاریخاش قرار گرفته و در همین دوره هر کس از راه میرسد، یک ضربه بزرگ هم به این فوتبال میزند. فوتبالی که به حال خودش رها شده و در وضعیتی قرار گرفته که میتوان انتظار داشت حتی در آینده نزدیک چیزهای بزرگتری را هم از دست بدهد و با رایهای یکطرفهتر و سنگینتری نیز دست و پنجه نرم کند.
دیدگاه تان را بنویسید