مربیان لیگ برتری و گمشدهای به اسم تعهد
فراموشکاران!
آریا رهنورد
اینکه یک مربی مقصد متفاوتی را برای خودش در نظر بگیرد و از تیم قبلی جدا شود، اصلا اتفاق غیرمنتظرهای نیست. همه جای دنیا هم مربیها تیمشان را عوض میکنند و به سراغ پیشنهادهای بهتر و موقعیتهای جاهطلبانهتر میروند. با این حال اینکه یک مربی به محض دریافت یک پیشنهاد مالی بهتر، قید تیم فعلیاش را بزند و به تیم متمولتری منتقل شود، نشان از فقدان «تعهد» در تصمیمهای او دارد. علاوه بر این، باید به یک مساله کلیدی دیگر هم اشاره کرد. اینکه قراردادهای باشگاهها با مربیان مختلف عملا ذرهای «اعتبار» قانونی ندارد و هر مربی میتواند در چشم بر هم زدنی، تیمش را به سادگی هرچه تمامتر ترک کند.
رسول؛ داستانی که تکرار شد
ظاهرا رسول خطیبی تنها تا «نیمفصل» به باشگاههایی که در آنها کار میکند وفادار است. او درست در نیمه راه لیگ نوزدهم، ناگهان تصمیم گرفت ماشینسازی را به مقصد آلومینیوم اراک ترک کند. جدا شدن از یک تیم لیگ برتری برای پیوستن به یک تیم لیگ یکی در نوع خودش تصمیم عجیبی بود. این تصمیم هم درست وقتی اتفاق افتاد که ماشین با هدایت رسول توانسته بود استقلال را در آزادی شکست بدهد. خطیبی ماشین را به حال خودش رها کرد تا به آلومینیوم اراک بپیوندد. او موفق شد آرزوی دیرینه اراکیها را برآورده کند و آلومینیوم را به لیگ برتر بیاورد.
خطیبی در لیگ برتر بیستم هم شروع خوبی با این تیم تازهوارد داشت و نتایجی فراتر از حد انتظار با این تیم به دست آورد، با این حال دوباره نیمفصل از راه رسید و او این بار در جهت معکوس فصل گذشته، تصمیم گرفت اراک را به مقصد تبریز ترک کند. هیچ تضمینی وجود ندارد که او حتی در صورت کسب نتایج خوب هم برای مدت زیادی در فوتبال تبریز باقی بماند. بعید نیست سال آینده در چنین مواقعی، یک پیشنهاد دیگر از لیگ یک از راه برسد و خطیبی را از نیمکت تیتیها جدا کند. البته اگر تا قبل از آن موقع، حکم برکناری او از سوی مالکان باشگاه رسانهای نشده باشد.
مجتبی حسینی؛ پروژه نیمهکاره
تلاش مجتبی حسینی برای رساندن مس کرمان به لیگ برتر در فصل گذشته نتیجه نداشت. همه انتظار داشتند این مربی بماند و دوباره تلاش کند تا مس را به لیگ برتر برساند اما او تصمیم گرفت جدا از مس، خودش را به لیگ برتر برگرداند. حسینی در شروع فصل، سرمربی نفت مسجدسلیمان شد. تیمی که با وجود داشتن منابع محدود و ترکیبی کاملا معمولی، نتایج خوبی به دست آورد و در لیگ برتر عملکرد قابل قبولی داشت اما درست در میانه راه، حسینی از این تیم فاصله گرفت تا دوباره به نیمکت باشگاه ذوبآهن برگردد. او قبلتر هم یک دوران کوتاه و نهچندان موفق را به عنوان سرمربی ذوب سپری کرده بود و حالا از شروع نیمفصل دوم لیگ برتر، این مربی دوباره در فوتبال اصفهان دیده خواهد شد.
جالب اینکه ذوب با هدایت رحمان رضایی در نیمفصل اول، عملا به یکی از گزینههای جدی سقوط تبدیل شده و در ردههای پایین جدول ردهبندی لیگ به سر میبرد.
یحیی گلمحمدی؛ تیم آسیایی «تنها» شد
همه میدانستند که یحیی چقدر برای بازگشت به پرسپولیس انتظار میکشد. هیچ مربی عاقلی هم پیشنهاد تیمی مثل پرسپولیس را رد نمیکند اما یحیی، زمان و شیوه درستی را برای این کار در نظر نگرفت. البته که او با پرسپولیس قهرمان لیگ برتر شد، تا فینال آسیا هم رسید و به لحاظ «شخصی» فوقالعاده عمل کرد اما نمیتوان بلایی که با این تصمیم بر سر باشگاه مشهدی آمد را نادیده گرفت. فوتبال مشهد برای اولین بار در تمام تاریخش، صاحب یک تیم آسیایی شده بود و اوضاع برای شهرخودرو مطلوب به نظر میرسید اما جدایی گلمحمدی، تیم را به شدت تحت تاثیر قرار داد تا شهرخودرو بدون گل و بدون امتیاز، از لیگ قهرمانان آسیا کنار برود. یحیی حق داشت تیم جدیدش را انتخاب کند و یک قدم بلندتر بردارد اما این همه عجله او برای ترک تیم، نشان داد که او هیچ تعهدی به پروژهاش در فوتبال مشهد
نداشته است.
محمود فکری؛ خانهای که فروخته شد
نساجی اولین باشگاهی بود که به محمود فکری فرصت کار کردن در لیگ برتر را داد و به سکوی پرتاب مهمی برای این مربی تبدیل شد. فکری اولین ماههای حضور در قائمشهر را به بهترین شکل ممکن سپری کرده بود اما به محض دریافت پیشنهاد از استقلال، طوری رفتار کرد که انگار در «زندان» گرفتار شده باشد. هیچ مشکلی در پیوستن او به تیم سابقش نبود اما «رفتار» فکری و نوع برخوردش با نساجی، به شدت انتقادآمیز به نظر میرسید. او برخلاف ادعایی که کرده بود، خانهاش را برای پیوستن به استقلال نفروخت اما خانهای که در قلب نساجیچیها برای خودش ساخته بود را به حراج گذاشت. او با نتایج خوبی که در قائمشهر گرفته بود، میتوانست مدت زیادی روی سکوهای استادیوم وطنی محبوب بماند اما به آب و آتش زدن فکری برای رفتن به استقلال، همه چیز را تغییر داد.
دیدگاه تان را بنویسید