ماجراجویی با «تغییر» آغاز میشود
برگرد یحیی؛ برگرد!
پانزدهم اردیبهشت سال 92، جماعتی که غرولندکنان از راهروهای آزادی به طرف شهر سرازیر میشدند، تصمیمشان را در مورد یحیی گرفته بودند. خشم و غضب. و فراتر از آن. پرسپولیس باخته بود و تماشاگرهای مغموم تیم باور داشتند که تعویض دیرهنگام مهدویکیا، اشتباهی نابخشودنی بوده است. پرسپولیس باخته بود و هادی نوروزی با اتهام از دست دادن «عمدی» ضربه پنالتی، سوژه عبارتهای تند و تیز شد. صبح روز بعد، یک روزنامه ورزشی با اشاره به خداحافظی تلخ مهدویکیا و حمایت مدیران باشگاه از سرمربی تیم، قلم را زمین گذاشت، قمه را برداشت و تیتر زد:«حیا رفت تا یحیی بماند!» یحیی اما نماند. به عقب برگشت. همه چیز را از نو ساخت و کاری کرد که همین باشگاه سالها بعد، میلیاردها تومان برای رضایتنامهاش بپردازد. این کسب و کار اوست که برگردد و همه چیز را درست کند. از پنالتی نفرینی روبهروی چین تا گمشدن در حلقه شادی تیم ملی پس از گل زدن در جام جهانی.
همه ما به دنده عقبهای زندگیمان مدیونیم. به همه نقشهها و فکرهایی که خودمان را پای اثبات بیهوده آنها به باد ندادهایم. به عقبنشینی در زمان درست. به پایین گرفتن سرها در زمان درست. مغرور نماندن بعد از تباهی. به آن لحظه که فکر کردهایم جایمان اینجا نیست. که باید برگردیم و این جایگاه را دوباره به دست بیاوریم. برگردیم و چیزهایی را عوض کنیم. آن روز حتما همه سرزنشمان میکنند. خیال میکنند که عقبنشینی، لگد زدن به بختمان است. خیال میکنند که کوتاه آمدن، نشانه ترس خواهد بود. از توهین به ترحم میرسند و از تمامشدنمان حرف میزنند اما یک روز وادارشان خواهیم کرد که تحسینمان کنند. راهی به جز این برایشان نمیگذاریم. یک وقتهایی پدال گاز و سبقت. سکوت و چند قدم عقب رفتن هم اما به وقتش. برای یحیی، وقتش همین حالاست. در شب زجرآور شکست. وقتی که جماعتی غرولندکنان، او را مقصر همه چیز میدانند. اولین ماجراجویی برای او، از آخرین تغییر شروع میشود. این بار با جمعکردن دستها وقت ارسالهای بلند. نگاه کردن به فردا. از سوراخ کلید دری که با چند اشتباه بزرگ به روی خودت بستهای!
دلیلی برای ناامیدی وجود ندارد. یحیی سرمربی تیمی است که همین اواخر برای چهارمین بار قهرمان لیگ شده و در غرب آسیا هم به هیچ حریفی رحم نکرده است. یحیی اولین مربی ایرانی تاریخ است که توانسته پرسپولیس را به فینال آسیا برساند. با این حال او به هر دلیلی نتوانست تیمش را در نقطه اوج به قهرمانی لیگ قهرمانان برساند. این وسط، خیلیها مقصرتر از او بودند. مدیران ناکام و مهرههای بیدقت. از رسولپناه تا مهدی شیری. از شجاع خلیلزاده و جدایی بیوقتش تا احسان پهلوان و وحید امیری که میتوانستند کمی حرفهایتر باشند و بساط محرومیت را فراهم نیاورند. با این حال تیمی که فقط بعد از دو سال دوباره به فینال آسیا برگشته، باز هم میتواند چنین کاری را انجام بدهد. این تیم نباید به راحتی از هم بپاشد و این مسئولیت بزرگ یحیی خواهد بود تا انگیزههای تیمش را با همه وجود زنده نگه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید