مروری بر نقش انکارنشدنی سلطانیفر در چند رسوایی بزرگ
اثر انگشت!
فاصله افشای گرندز قرارداد ویلموتس و صدور رای نهایی پرونده آندرهآ استراماچونی فقط به اندازه چند روز بود. در این دو پرونده که با ضررهای مالی هنگفتی به فوتبال ایران روبهرو شدهاند، یک نقطه اشتراک بزرگ وجود دارد. هر دو قرارداد، هر دو قطع همکاری و هر دو جریمه بزرگ، در دورانی اتفاق افتادهاند که سلطانیفر وزیر ورزش بوده است. اگر وزارت روی تک تک فعالیتهای فوتبال باشگاهی و ملی نظارت نداشت، نمیشد این اتفاق را به سلطانیفر ربط داد؛ اما به نظر میرسد شخص وزیر، متهم ردیف اول این پروندهها باشد.
آریا رهنورد
اگر در جزئیات قراردادهای مارک ویلموتس و آندرهآ استراماچونی کمی دقیق شویم، متوجه خواهیم شد که چه کسانی موجب رقم خوردن این فجایع بزرگ در فوتبال ایران شدهاند. کافی است کمی به گذشته برگردیم و به یاد بیاوریم که نام مارک ویلموتس، در فهرست مربیان پیشنهادی وزارت به فدراسیون فوتبال بوده است. بر اساس قوانین سختگیرانه فیفا، وزارت به هیچ عنوان نباید در فعالیتهای فدراسیون دخالت داشته باشد اما همه میدانیم که وقتی این نهاد به عنوان یک نهاد بالادستی نامهای را تحت برچسب «توصیه» به فدراسیون ارسال میکند، بخش مهمی از کار عملا انجام شده است. در اینکه مهدی تاج و رفقا در مدیریت فدراسیون، افتضاح بودهاند شکی نیست. در اینکه آنها نتوانستهاند یک قرارداد حرفهای ببندند هم تردیدی وجود ندارد اما تنها آنها نیستند که باید در این زمینه پاسخ بدهند. تنها آنها نیستند که در این زمینه مقصر به شمار میروند. فراموش نکنید که این قرارداد قبل از امضای نهایی، به دفتر وزارت ورزش رسیده و شخص وزیر آن را به دقت مطالعه کرده است. در باب اهمیت سلطانیفر در نحوه امضای این قرارداد، همین بس که او حتی یک بند هم به این قرارداد اضافه کرده و همان بند معروف «سه ماه دستمزد در صورت فسخ» به تعبیر تاج، شاهبیت قرارداد از سوی وزیر بوده است. پس جناب سلطانیفر امروز نمیتواند اظهار بیاطلاعی کند و خودش را از این ماجرا کنار بکشد. چراکه او هم قرارداد را خوانده و هم در جریان جزئیات بوده است. در مورد استراماچونی و جریمه سنگین 45 میلیارد تومانی نیز، پای وزارت ورزش وسط است. این سلطانیفر بود که یک مشت مدیر بیتناسب را برای استقلال انتخاب کرد. این سلطانیفر بود که یک هتلدار را در بین مجموعه مدیران استقلال قرار داد و شرایطی را فراهم کرد که باشگاه هر روز بحران بزرگتری را پشت سر بگذارد.
بر اساس قوانین سختگیرانه فیفا، وزارت به هیچ عنوان نباید در فعالیتهای فدراسیون دخالت داشته باشد، اما همه میدانیم که وقتی این نهاد به عنوان یک نهاد بالادستی نامهای را تحت برچسب «توصیه» به فدراسیون ارسال میکند، بخش مهمی از کار عملا انجام شده است
ضرری که در پروندههای استراماچونی و ویلموتس به فوتبال ایران وارد شد، آنقدر سنگین است که شمردن صفرهایش به راحتی ممکن نخواهد بود. این ضرر آنقدر بزرگ است که فوتبال ایران تا سالها درگیر عواقب آن خواهد بود. این پولها میتوانستند برای توسعه و پیشرفت فوتبال ایران به کار گرفته شوند. میشد از این رقمها حتی برای میزبانی جام ملتهای آسیا و گرفتن میزبانی رقابتهای مهم دیگر استفاده کرد اما حالا میلیاردها تومان پول، باید به حساب دو مربی برود که تنها دوران کوتاهی را در فوتبال ایران سپری کردهاند. مارک ویلموتس فقط در چهار دیدار تدارکاتی سرمربی تیم ملی بوده و در همین بازیها هم ایران را عملا از جام جهانی دور کرده است. آندرهآ استراماچونی نیز حتی یک نیمفصل در استقلال دوام نیاورده و با وجود چند نتیجه خوب، در نهایت باشگاه را به یک بنبست بزرگ مالی کشانده است. در هر دو مورد، وزارت ورزش هم باید در میان نهادهای پاسخگو قرار بگیرد. چراکه نقش این نهاد در امضای این قراردادها کاملا انکارنشدنی به نظر میرسد. وزارت هم در ماجرای قرارداد ویلموتس نظارت داشته و هم به عنوان رئیس مجمع باشگاه استقلال، قرارداد استراماچونی را به دقت مورد بررسی قرار داده است. عجیب است که آنها حتی متوجه مهمترین و کلیدیترین نکات این قراردادها هم نشدهاند و به سادگی فوتبال را در مسیر یک پرتگاه بلند قرار دادهاند.
کار در همین مرحله هم تمام نخواهد شد. به زودی برای کامل شدن این سهگانه تاریخی، پرونده گابریل کالدرون هم از راه میرسد و فاجعه فوتبال ایران را به بهترین شکل ممکن تکمیل میکند. در واقع ما در شروع فصل گذشته سه مربی خارجی در فوتبالمان داشتهایم که حالا دیگر نیستند اما به اندازه کل دستمزدشان از ما طلبکار خواهند بود. شاهکار کالدرون هم حاصل یکی دیگر از مدیران انتخابی برای پرسپولیس بود.
مدیری که حتی هزینه کت و شلوار شخصیاش را هم از باشگاه میگرفت اما در عین حال مورد تایید وزارت ورزش قرار داشت. شاید برای اولین بار در تاریخ فوتبال ایران، سرمربی تیم قهرمان نیمفصل به سادگی برکنار شد و میلیاردها تومان هم برای رضایتنامه سرمربی ایرانی جانشین او، در فهرست بدهکاریهای باشگاه قرار گرفت. پرسپولیس حالا در فینال آسیا حضور دارد و طبعا پاداش خوبی به این خاطر دریافت خواهد کرد؛ اما آنها اصلا نمیتوانند روی این پاداش برای ساخت آینده باشگاه حساب کنند، چراکه همه چیز باید صرف پرداخت بدهیها و رسیدن به «گذشته» باشگاه شود. این حاصل عملکرد شاهکار وزارت ورزش در فوتبال ایران بوده است.
دیدگاه تان را بنویسید