پرسپولیس و مدیرانی که در قوارهاش نیستند
قرمز تیره!
اینکه دیکته نانوشته غلط ندارد، حرف درستی است اما اینکه یک دانشآموز کلاس دوم ابتدایی باشید که قرار است با سال چهارمیها دیکته بنویسید، از اساس اشتباه به نظر میرسد. پس حتی قبل از شروع دوران کاری یک مدیر، میتوان به نادرست بودن انتخاب او پرداخت. اساسا مدیریت یک باشگاه، اصول و قواعدی دارد که در فوتبال ایران هرگز جدی گرفته نشدهاند. به ویژه وقتی پای فوتبال دولتی و منابع نامحدود به میان میآیند، اوضاع به مراتب بغرنجتر هم به نظر میرسد. همین حالا وزارت ورزش در پروژههای انتخاب رسولپناه و سعادتمند برای پرسپولیس و استقلال، مرتکب اشتباههایی نابخشودنی شده اما به جای درس گرفتن از این تجربهها، به سراغ تکرار آنها رفته است.
آریا رهنورد
روی کاغذ، پرسپولیس باشگاه کاملا موفقی است. چراکه توانسته در چهار فصل گذشته روی سکوی اول لیگ برتر قرار بگیرد و دو بار هم طعم حضور در فینال لیگ قهرمانان آسیا را بچشد. روی کاغذ، همه چیز در پرسپولیس درست به نظر میرسد، چراکه باشگاه حتی پس از جدایی ستارهها هم «نتیجه» میگیرد و با تمام قدرت به مسیرش ادامه میدهد. با این حال اسکوربردها حقیقت را (یا حداقل «همه» حقیقت را) در مورد پرسپولیس نمیگویند. این باشگاه با وجود همه نتایج خوبی که این سالها به دست آورده، به لحاظ مدیریتی در آماتورترین سطح ممکن قرار داشته است. این باشگاه با وجود همه لحظههای خوبی که برای هوادارانش رقم زده، در سطح مدیریتی کاملا خجالتآور نشان داده است. طی اتفاقی که شاید در همه دنیا بیسابقه به نظر میرسد، تعداد مدیران باشگاه پرسپولیس در چند سال گذشته از تعداد سرمربیان این تیم پیشی گرفته است. قرمزها در این چند فصل، تنها سه سرمربی داشتهاند و در عین حال، با 6 فرد مختلف در موقعیت مدیرعامل روبهرو بودهاند. باشگاه از این نظر، کاملا از ثبات فاصله دارد اما گزینههایی که برای مدیریت پرسپولیس انتخاب میشوند نیز آنقدر ناموفق و غیرقابلدفاع هستند که حتی نمیشود به بهانه ثبات، پایشان ایستاد و با تغییرشان مخالف بود. همین حالا وزارت ورزش و جوانان دست به یک شاهکار بزرگ دیگر زده و به سراغ انتخاب یک مدیر تازه برای قرمزها رفته است. جالب اینکه وزارتیها برای نپذیرفتن مسئولیت چنین انتخابی، سمیعی را حاصل انتخاب اعضای هیات مدیره باشگاه میدانند. از همین هیات مدیره، رسولپناه به تازگی باشگاه را ترک کرده و رغبتی هم از سمتش استعفا داده است. درواقع وزیر ورزش راسا برای تیمهای تحت مالکیت وزارتخانه تصمیم میگیرد و یک نفر را از حراست همین وزارتخانه برای مدیریت پرسپولیس انتخاب میکند؛ اما درست مثل ماجرای انتخاب یک دندانپزشک برای مدیریت قرمزها و یک هتلدار برای مدیریت آبیها، حاضر نیست علنا دست روی این موضوع بگذارد که چنین انتخابی را مستقیما و بدون هیچ واسطهای انجام داده است.
طی اتفاقی که شاید در همه دنیا بیسابقه به نظر میرسد، تعداد مدیران باشگاه پرسپولیس در چند سال گذشته از تعداد سرمربیان این تیم پیشی گرفته است. قرمزها در این چند فصل، تنها سه سرمربی داشتهاند و در عین حال، با 6 فرد مختلف در موقعیت مدیرعامل روبهرو بودهاند
اگر انداختن مدال به دور گردن بازیکنها یا شرکت در مراسم اهدای جام قهرمانی برای یک مدیر به معنای «موفقیت» باشد، این اواخر مدیران پرسپولیس کاملا موفق بودهاند اما درحقیقت؛ آنها کوچکترین سهم را در نتایج این سالهای باشگاه داشتهاند. هرچه فهرست مدیران متاخر این تیم را زیر و رو کنید، حتی یک نفر را نیز نخواهید یافت که همه مسئولیتهایش را به درستی انجام داده باشد و به شکل تاسفباری، حتی یک نفر را نخواهید یافت که به خاطر تصمیمهای اشتباه در دوران مدیریت، مورد مواخذه قرار بگیرد. اگر قرار است «استعفا» بالاترین سطح برخورد با یک مدیر ناموفق باشد و بلافاصله اسم مدیر بعدی سر زبانها بیافتد، پس اهمیت پاسخگویی چه میشود؟ چه زمانی حساب و کتابهای دوران هر مدیر مورد بررسی قرار میگیرند و صحت ادعاهای آنها واکاوی خواهد شد؟ در باشگاههای اروپایی یک فرار مالیاتی، میتواند مدیر باسابقه و پرافتخار یک باشگاه بزرگ را به زندان بکشاند و یک رشوه کوچک، میتواند پرونده حرفهای یک مدیر را برای همیشه ببندد اما اینجا مدیرانی داریم که درآمد چندین میلیارد تومانی صفحه اینستاگرام باشگاه را برای خودشان برمیدارند و حتی یک دعوت ساده به نهادهای نظارتی را تجربه نمیکنند. اینجا مدیرانی داریم که با سرمایههای باشگاه، مشغول خرید کت و شلوار برای خودشان هستند و البته مدیرانی که پاداش آسیایی تیم را با جادویی شبیه هنر بزرگترین شعبدهبازها غیب میکنند و هیچ پاسخی هم در رابطه با این اتفاق نمیدهند. آنها مسئولیت درآمدزایی را فقط برای جیبهای خودشان جدی میگیرند و کار در پرسپولیس هم برایشان، چیزی بجز یک فرصت ایدهآل برای ثروتمندشدن نیست.
همانقدر که میتوانستیم بین رسولپناه و فوتبال ارتباط برقرار کنیم، بین سمیعی و فوتبال ارتباط وجود دارد. البته تجربه حضور انصاریفرد در راس کادر مدیریت باشگاه، ثابت کرد که حضور افراد فوتبالی هم کلید حل مشکلات بزرگ باشگاه پرسپولیس نیست. این روند باید از جای دیگری اصلاح شود و اساسا این وزارت ورزش است که باید از تکرار فرمولهای غلط قبلی دست بردارد. این نهاد، پرسپولیس و استقلال را به یک «آزمایشگاه» برای دوستان آقای وزیر تبدیل کرده تا وضعیت دو باشگاه هر روز اسفناکتر شود. تا زمانی که مالکیت سرخابیها از ید اختیارات وزارت بیرون نیاید، هر انتخاب فقط شبیه عوض کردن ظاهر قفس برای یک پرنده است!
دیدگاه تان را بنویسید