درباره شجاع و اپیدمی تکراری فوتبال ایران
فراموش میکنیم!
در بین افرادی که طی روزهای گذشته شجاع خلیلزاده را در اینستاگرام آنفالو کردهاند، نامهای چند همباشگاهی سرشناس سابق این ستاره نیز دیده میشود. این کمپین ظرف همین چند روز به ۳۰۰ هزار آنفالو رسیده است. در مقیاس اینستاگرام، این یک عدد بسیار قابل توجه است و حتی میتواند یک رکورد تازه برای فوتبالیستها در همه نقاط دنیا باشد. با این حال تردیدی وجود ندارد که درست مثل همیشه، این رفاقت نیمهراه هم فراموش میشود و شجاع در اولین فرصت با موجی از استقبالها، دوباره به پرسپولیس برمیگردد.
آریا رهنورد
در اینکه تصمیم شجاع خلیلزاده برای جدایی، حق او بوده تردیدی وجود ندارد اما در عین حال، شکی هم نیست که او بدترین زمان و زشتترین شیوه ممکن را برای این جدایی در نظر گرفت. باز هم اگر این کار از یک فوتبالیست معمولی سر میزد، واکنش چندانی به همراه نداشت اما وقتی بازیکنی که هر هفته لوگوی پرسپولیس را میبوسید در حال بوسیدن لوگوی الریان دیده شد، ابرها از جلوی خورشید کنار رفتند و یک تصویر واضح، توی ذوق هواداران پرسپولیس زد. آنفالو کردن این مدافع در اینستاگرام از سوی یک جمعیت سیصد هزار نفری (بیش از سه برابر ظرفیت کامل استادیوم آزادی) قبل از هر چیز به دلیل تعارض بزرگی است که بین رفتار و عملکرد شجاع دیده میشود. او در قامت یکی از اسطورههای باشگاه قرار گرفته و تبدیل به بت برخی از طرفداران پرسپولیس شده بود اما این بت به دست خودش شکسته شد و همه آن ابهت به خاطر امضای یک قرارداد جدید، فرو ریخت. خلیلزاده آنقدر تحت تاثیر تیم تازهاش بود که حتی مثل رامین رضاییان در روز امضای قرارداد با تیم بعدی، پیراهن پرسپولیس را به تن نکرد و نتوانست تنشها از سوی طرفداران سابقش را مهار کند. او حالا کامنتهای پست آخرش در اینستاگرام را بسته و نظر دادن روی سایر پستها را نیز محدود به افرادی کرده که خودش آنها را فالو میکند. در واقع شجاع خلیلزاده دیگر دوست ندارد پیامهای واقعی هواداران پرسپولیس را ببیند و جملههای آن را بشنود. او البته مدعی شده که بوسیدن لوگوی الریان، به درخواست مدیر باشگاه بوده اما جالب اینجاست که هیچکدام از خریدهای جدید دیگر این تیم، چنین تصویری از خودشان منتشر نکردهاند. فعلا همه چیز کاملا علیه شجاع به نظر میرسد و دیگر از محبوبیت سابق او در فوتبال ایران خبری نیست. همه این اتفاقها هم درست بعد از دعوت به تیم ملی گرفته شده و بعید نیست این بازیکن به خاطر این انتخاب جنجالی و جدا شدن از تیمی که چندین سال در آن عضویت داشته، فرصت حضور در اردوهای تیم ملی را نیز به راحتی از دست بدهد.
اگر زندهبادها و مردهبادها در فوتبال طول عمر بیشتری داشتند، اگر تا این اندازه فراموشکار نبودیم و اگر به همین راحتی اجازه نمیدادیم تا یک مشت فوتبالیست، به احساسات میلیونها نفر پشت کنند و دوباره پیراهن همان تیمها را بپوشند، حتما فوتبال ایران فضای ایدهآلتری پیدا میکرد
پیشبینی آنچه برای شجاع خلیلزاده اتفاق خواهد افتاد، خیلی هم سخت نیست. او این فصل برای الریان توپ میزند و احتمالا فصل گذشته دوباره در نقش یک قهرمان، به پرسپولیس برمیگردد. آن روز دوباره همه برایش هورا میکشند و او را یک ستاره متعصب میدانند. موج فالو کردن شجاع در اینستاگرام هم دوباره به راه میافتد و این مدافع، همه رکوردها را در فضای مجازی جابهجا میکند. قبل از شجاع هم ستارههای زیادی همین مسیر را در پیش گرفتند و با اقیانوسی از فراموشکاری روبهرو شدند. سیدجلال حسینی قبل از شروع لیگ برتر چهاردهم، تصمیم به ترک پرسپولیس گرفت و پس از بازگشت، دوباره همان محبوبیت همیشگی را در بین طرفداران باشگاه به دست آورد. شاید این موضوع در مورد ستاره بزرگی مثل سیدجلال قابل هضم باشد اما حتی رامین رضاییان و مهدی طارمی با وجود ترک عجیب باشگاه و امضای قرارداد با ریزهاسپور ترکیه، به محض بازگشت به فوتبال ایران دوباره مورد حمایت طرفداران باشگاه قرار گرفتند و با کوچکترین سرزنشی برخورد نکردند. شاید اگر برای یک بار هم که شده اهالی فوتبال حافظه بهتری از خودشان نشان میدادند، شاید اگر برای یک بار هم که شده آنها در قبال بیتعهدی فوتبالیستها واکنشی دائمی داشتند و به همین سادگی مقابل این ستارهها کوتاه نمیآمدند، بازیکنها هم به خودشان اجازه نمیدادند به همین راحتی تصمیم به ترک تیم بگیرند و حتی پایان نامه خداحافظیاش را باز بگذارند. اگر باشگاهی مثل پرسپولیس به پرستیژش به عنوان یک تیم پرطرفدار ادامه دهد، بازیکنی مثل شجاع خلیلزاده دیگر هرگز نباید جایی در این مجموعه داشته باشد اما میدانید و میدانیم که این اتفاق دیر یا زود دوباره رخ میدهد و فریادهای زندهباد شجاع، در راهروهای آزادی میپیچد.
اگر زندهبادها و مردهبادها در فوتبال طول عمر بیشتری داشتند، اگر تا این اندازه فراموشکار نبودیم و اگر به همین راحتی اجازه نمیدادیم تا یک مشت فوتبالیست، به احساسات میلیونها نفر پشت کنند و دوباره پیراهن همان تیمها را بپوشند، حتما فوتبال ایران فضای ایدهآلتری پیدا میکرد. مساله، فقط شجاع خلیلزاده و نحوه جداییاش نیست. مساله، فقط انتخاب بین دلار و فینال آسیا نیست.
مساله اصلی، روحیهای است که در این عصر بین بازیکنها به وجود آمده و پول را به مهمترین اولویت آنها تبدیل کرده است. مساله این است که برای یاد گرفتن کمی اخلاق و تعهد در این فوتبال، فقط میتوانیم به یک فوتبالیست خارجی مثل شیخ دیاباته نگاه کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید