شوخی وزارتی با فوتبال دولتی
دستة دلقکها!
حتی اگر سیروس مقدم و گروهش جمع شوند و چند فصل سریال بسازند، حتی اگر پیمان قاسمخانی و مهران مدیری هرچه طنز در چنته دارند رو کنند و چند مجموعه تلویزیونی بسازند، حتی اگر رضا عطاران دوباره به عصر سریالسازی برگردد و کاراکترهای قدیمیاش را دور هم جمع کند، باز هم نمیتوانند فضایی عجیبتر، خندهدارتر و طنزآمیزتر از فضای مدیریتی استقلال و پرسپولیس به وجود بیاورند. برای باور این ماجرا، کافی است به مسائل همین چند روز اخیر سرخابیها نگاه کنید. فضایی که به شدت عجیب و باورنکردنی به نظر میرسد و در عین حال، کاملا پایانناپذیر است.
آریا رهنورد
هر کسی که حتی به اندازه یک جمله با رسولپناه صحبت کرده باشد، متوجه میشود که او هرگز در قوارههای کار در باشگاه بزرگ و پرهیاهویی مثل پرسپولیس نیست. رسولپناه قبل از تبدیل شدن به چهره اصلی کادر مدیریتی باشگاه، سروصدای زیادی نداشت و هیچکس هم متوجهاش نبود اما وقتی به سرپرست پرسپولیس تبدیل شد و روبهروی تریبونها قرار گرفت، ناگهان همه چیز تغییر کرد. او در همان اولین حضور در استودیوی تلویزیون با جملات عجیب و حیرتآوری که به زبان آورد، نشان داد که هرگز نمیتواند مردی قابل اتکا در پرسپولیس باشد. او نه دورانی جدی را به عنوان یک مدیر ورزشی پشت سر گذاشته بود و نه به لحاظ اقتصادی، قابلیت متحول کردن پرسپولیس را داشت. شاید تنها سلطانیفر میتوانست چنین انتخاب ناامیدکنندهای برای پرسپولیس انجام بدهد و اینچنین فرصت رشد و پیشرفت را از این باشگاه بگیرد. آقای دندانپزشک در چند بزنگاه خاص و کلیدی، ثابت کرد که این کاره نیست و نمیتواند از پس این مسئولیت بربیاید اما کوچکترین عزمی در وزارت برای تغییر این گزینه وجود نداشت. ظاهرا پشیمانی اساسا در حیطه تصمیمهای این وزارتخانه جایی ندارد و آنها به هیچ قیمتی حاضر به اعتراف به اشتباههای بزرگشان نیستند. اگر جدایی رسولپناه کمی زودتر اتفاق میافتاد، شاید شأن و آبروی خود او هم حفظ میشد اما این مدیر با بیآبرویی مطلق از پرسپولیس رفت. از یک طرف ماجرای اشتباه هولناک او در فسخ قرارداد ترابی توی چشم آمد و از طرف دیگر درگیری با بیرانوند، باختن به استقلال در کورس امضای قرارداد با نادری و همچنین جدایی شجاع خلیلزاده، مثل آوار روی سر این مدیر فرود آمدند. ماجرا زمانی بدتر شد که موجی از ویدئوها و فایلهای صوتی افشاگرانه علیه او به مرحله انتشار درآمدند. یعنی فردی که از نگاه وزیر ورزش صلاحیت کار در باشگاه پرسپولیس را به عنوان نفر اول کادر مدیریتی داشت، حتی نمیدانست که گفتوگوهای عادیاش با هوادارها ممکن است به راحتی ثبت و ضبط شوند. او با مجموعهای از بزرگترین گافهای ممکن از پرسپولیس رفت. تجربهای که شاید تا این اندازه برای هیچ مدیری رقم نخورده بود.
آقای دندانپزشک در چند بزنگاه خاص و کلیدی، ثابت کرد که این کاره نیست و نمیتواند از پس این مسئولیت بربیاید اما کوچکترین عزمی در وزارت برای تغییر این گزینه وجود نداشت. ظاهرا پشیمانی اساسا در حیطه تصمیمهای این وزارتخانه جایی ندارد و آنها به هیچ قیمتی حاضر به اعتراف به اشتباههای بزرگشان نیستند
این فقط باشگاه پرسپولیس نیست که با چنین ماجراهای تلخی دست و پنجه نرم میکند. استقلالیها با وجود جذب یک ستاره مثل نادری برای سمت چپ خط دفاعی، همچنان درگیر پنجره بسته نقل و انتقالات هستند. یعنی آنها در حالی با ستاره یاغی رقیب قرارداد بستهاند و با او عکس یادگاری گرفتهاند که هنوز نمیتوانند از او در مسابقههای مختلف استفاده کنند. به این مشکلات استقلال، باید افشاگریهای متقابل سعادتمند و خلیلزاده را نیز اضافه کرد. دو مدیر ناکام و ناموفق که حتی پای اتهامهایی مثل «تهدید به قتل» را در بیانیههای جدیدشان باز کردهاند. اگر حتی بخش بسیار کوچکی از این اتهامها حقیقت داشته باشند، استقلال با یکی از بزرگترین فاجعههای تاریخش روبهرو شده و به خاطر لجبازی افراطی دو مدیر، فرصتهای موفقیت را به سادگی از دست داده است. جالب اینکه سعادتمند پس از شکست همه استراتژیها، همچنان از طرح به سرانجام نرسیده پفک آبی حرف میزند و هنوز هم معتقد است که اگر این طرح به مرحله اجرا رسیده بود، تک تک مشکلات استقلال به راحتی حل میشد و این باشگاه پس از پرداخت همه بدهیها، به درآمدزایی ویژهای هم دست پیدا میکرد. استقلالیها در یک سال اخیر با سه مربی مختلف قرارداد بستهاند و هیچ جامی به دست نیاوردهاند. باشگاه هنوز بدهیهای شفر را پرداخت نکرده و به زودی با یک پرونده پروپیمان در مورد استراماچونی نیز روبهرو خواهد شد. خرید محمد نادری، جذابیتهای خاص خودش را دارد اما تا زمانی که این مشکلات به قوت خودشان باقی باشند، امیدواری زیادی به سرنوشت این باشگاه وجود نخواهد داشت. جدایی رسولپناه، کلید حل مشکلات بزرگ پرسپولیس نیست. درست همانطور که رفتن سعادتمند هم نتوانسته استقلال را از برزخ بیرون بیاورد. البته که سرخابیها بدون این مدیر، شرایط بهتری دارند و تیمهای امیدوارکنندهتری هستند اما همواره این هراس وجود دارد که وزارت ورزش در ادامه انتخابهای فاجعهبارش برای این تیمها، دو مدیر افتضاحتر را برای هدایت قرمزها و آبیها در نظر بگیرد. درست همانطور که انصاریفرد در پرسپولیس جایش را به رسولپناه داد و در استقلال هم سعادتمند، جانشین فتحی شد. تا زمانی که شیوه اداره دو باشگاه عوض نشود و تا وقتی وزیر ورزش دست از انتخاب دوستانش برای مدیریت سرخابیها برندارد، این تاریکی جایش را به روشنایی نخواهد داد.
دیدگاه تان را بنویسید