آریا رهنورد

در پرسپولیس، شما با تیمی طرف هستید که به مهم‌ترین مسابقه باشگاهی فوتبال آسیا رسیده اما بازیکنانش به جای آن‌که قدردان چنین موقعیتی باشند، از آن برای وارد کردن فشار بیشتر به تیم استفاده می‌کنند. کار به جایی رسیده که حتی محمد نادری هم به سراغ ناز کردن می‌رود و به صورت موازی با پرسپولیس، پای میز مذاکره با استقلال می‌نشیند. این برخورد تاجرانه با فوتبال و این سطح از پول‌پرستی در بین ستاره‌ها، بیش از حد تلخ به نظر می‌رسد. ظاهرا فوتبال ایران به لحاظ اخلاقی، در یک بن‌بست تمام عیار قرار گرفته و در دل طوفان‌های اقتصادی این روزهای جامعه، هر بازیکن فقط به دنبال یک قایق نجات برای خودش می‌گردد.

اینکه یک بازیکن به صورت همزمان با استقلال و پرسپولیس مذاکره کند، خیلی هم چیز عجیبی نیست. همین حالا هم خیلی از مهره‌های این فصل سرخابی‌ها با هر دو باشگاه مذاکره کرده‌اند و سرانجام به ندای قلب یا جیب‌شان گوش داده‌اند. حتی در فوتبال اروپا هم ممکن است یک بازیکن به صورت همزمان با یونایتد و لیورپول مذاکره کند و بهترین تصمیم را برای خودش بگیرد اما اینکه آن بازیکن در یکی از این دو باشگاه عضویت داشته باشد و به راحتی پای میز مذاکره با رقیب برود، در نوع خودش بسیار عجیب به نظر می‌رسد. یعنی اگر یکی از ستاره‌های بارسا پس از پایان قرارداد هم مشغول مذاکره با آبی‌اناری‌ها شود و هم با رئال مادرید مذاکره کند، هواداران باشگاه دنیا را روی سرش خراب خواهند کرد. این مذاکره تنها یک پیام مشخص دارد. اینکه آن فوتبالیست خودش را به تیم متعهد نمی‌داند و از هر نقطه‌ای صدای یک پیشنهاد بهتر به گوش برسد، او هم به همان طرف کشیده می‌شود. کاری که محمد نادری این روزها انجام می‌دهد اگر چند دهه قبل انجام می‌شد، این مدافع حتی نمی‌توانست از خانه‌اش بیرون بیاید. برای هواداران فوتبال ایران اما ظاهرا در عصر تازه، همه این مسائل به سادگی حل شده‌اند. جالب اینجاست که تماشاگران پرسپولیس نه‌تنها علیه رفتارهای محمد نادری موضع نمی‌گیرند، بلکه به باشگاه فشار می‌آورند تا به هر قیمتی این بازیکن را حفظ کند و جلوی انتقال او به استقلال را بگیرد!

فشار هوادارها به باشگاه در فصل نقل و انتقالات، درست همان اتفاقی است که همه معادله‌های صحیح و اصولی امضای قرارداد با بازیکن‌ها را به هم می‌ریزد. پرسپولیس همین حالا سعید آقایی را در سمت چپ خط دفاعی در اختیار دارد و می‌تواند با حفظ محمد انصاری، رقابت را نیز در این بخش از زمین به بهترین شکل داشته باشد اما هواداران باشگاه با سروصدای زیادی خواهان حفظ شدن بازیکنی هستند که در نشستن پای میز مذاکره با رقیب مستقیم پرسپولیس، لحظه‌ای درنگ نمی‌کند. همین رفتار هواداران باشگاه است که اجازه می‌دهد فوتبالیست‌ها این‌چنین جولان بدهند و هر روز یک ساز تازه بزنند. همین رفتار است که موجب می‌شود فلان ستاره، ژست تعصب بگیرد و دائما لوگوی باشگاه را ببوسد اما تابستان به تابستان قراردادش را به خاطر دریافت یک رقم بهتر، فسخ کند. ظاهرا در این شرایط خاص اقتصادی، فوتبالیست‌ها به هر قیمتی می‌خواهند خودشان را نجات بدهند. آنها به ریال تمرین می‌کنند، به تومان بازی می‌کنند و به دلار حقوق می‌گیرند. هوادارها هم به جای آن‌که مشغول مواخذه این جماعت باشند، به آنها بال و پر بیشتری می‌دهند و اطوارشان را تایید می‌کنند. در چنین فوتبالی اگر به اخلاق تکیه بدهی و برای باشگاه شرط نگذاری، کلاهت پس معرکه است و یک قرارداد ناچیز به دست می‌آوری. در چنین فوتبالی اگر همرنگ جماعت نشوی، چیزی به جز رسوایی و تنهایی در انتظارت نخواهد بود.

برای محمد نادری و فوتبالیست‌هایی شبیه به او، فوتبال چیزی جز «تجارت» نیست. او هیچ انتخابی را با قلبش انجام نمی‌دهد و فقط با عدد و ارقام سر و کار دارد. اتفاقا او با اصول بیزنس هم بیگانه نیست و حتما تا امروز اسمش را در بین صاحبان یک واحد از یک فروشگاه زنجیره‌ای بزرگ تماشا کرده‌اید. او همین حالا هم مشغول بالا و پایین‌کردن بازار است تا در بین پیشنهادها، بهترین پیشنهاد را برای خودش در نظر بگیرد و پیراهن فصل تازه‌اش را با بالاترین رقم ممکن به دست بیاورد. تلخ و تاسفبار اینجاست که باشگاه پرسپولیس، فوتبالیست محترمی مثل محمد انصاری با قابلیت بازی در چند پست را در آب نمک نگه داشته تا سرنوشت محمد نادری مشخص شود. آن هم در شرایطی که فصل نقل و انتقالات به زودی به پایان می‌رسد و ممکن است انصاری دیگر نتواند تیمی را برای خودش انتخاب کند. شاید توانایی‌های فنی نادری، بیشتر از انصاری باشد اما زوم کردن روی این توانایی‌ها بدون در نظر گرفتن ویژگی‌های اخلاقی این فوتبالیست، درست همان چیزی است که موجب می‌شود بازیکن‌ها هر طور که می‌خواهند با باشگاه رفتار کنند و در پایان ماجرا، در انتظار فرش قرمز مدیران تیم باشند. آنها تاجرانی هستند که حالا فصل اوج تجارت‌شان از راه رسیده است و در چنین فصلی، انتخاب رنگ پیراهن‌شان بجز تعداد اسکناس‌ها، به چیز دیگری بستگی نخواهد داشت.