خودکشی به سبک استقلال
امیدواری ممنوع!
صحنههای زشت درگیری در فرودگاه مشهد، آخرین سکانس از یک فصل ناامیدکننده برای استقلال بود. فصلی که با انواع و اقسام اتفاقهای حیرتانگیز و نخواستنی برای این تیم همراه شد. استقلال این فصل در معرض کوچ سرمربی، استعفای جانشین همان سرمربی، تغییرات مداوم مدیریت و البته شکستهای گزنده قرار گرفت. آنها در آخرین بازیشان در این فصل از فوتبال ایران، به تراکتورسازی باختند و شیرینی برد در شهرآورد را هم تلخ کردند. آخرین شانس برای جام بردن آبیها نیز در مشهد از دست رفت تا آنها با دست خالی به تهران برگردند و به مرور یک فصل زجرآور بپردازند.
آریا طاری
نمایش نیمه دوم استقلال روبهروی تراکتور، درست همان چیزی بود که آبیها از تیمشان میخواستند. یک تیم متمرکز که با انگیزه زیادی به زمین وارد شد و دو بار توپ را از خط دروازه حریف عبور داد. آبیها دو بار به تراکتورسازی گل زدند و چند بار دیگر نیز در آستانه گلزنی قرار داشتند و با بدشانسی، فرصت بازگشت به مسابقه را از دست دادند. آنچه بزرگترین لطمه ممکن را به استقلال زد، نمایش نیمه اول این تیم بود. در 45 دقیقه اول مسابقه، تنها شبحی از پسران فرهاد در زمین وجود داشت. آبیها در این نیمه نه به خوبی حمله میکردند و نه در دفاع حرفی برای گفتن داشتند. آنها نبردهای میانه میدان را کاملا به حریف واگذار کرده بودند و نتوانستند به خوبی روبهروی ستارههای پرتجربه رقیب بایستند. استقلال در همان 45 دقیقه اول، همه چیز را از دست داد. خوردن سه گل در یک نیمه، تلختر از آن است که بشود به راحتی با آن کنار آمد. گلهایی که نه حاصل نمایش برتر و درخشان تراکتور، بلکه نتیجه اشتباههای فردی مهلک استقلالیها بودند. آبیها در حالی به زمین مسابقه وارد شدند که انگار در کما هستند. در این تیم، هیچ نشانهای از علائم حیاتی دیده نمیشد و حواشی روزهای قبل از مسابقه، استقلال را در بحرانیترین وضعیت ممکن قرار داده بود. فرهاد باید تیمش را از همان ابتدا آماده یک بازی سخت و بزرگ میکرد اما این اتفاق انگار، بین دو نیمه رخ داد. استقلال در نیمه دوم، همه چیز داشت و این موضوع، تحمل این نتیجه را به مراتب دشوارتر میکند. آنها کاملا از قدرت شکست دادن حریف تبریزی برخوردار بودند اما انگار نفس خودشان را گرفتند، دستها را روی گلوی خودشان فشردند و با مشت توی صورت خودشان کوبیدند. برای برنده شدن، هزار راه وجود داشت اما استقلال برای برنده نشدن، همه کار کرد!
استقلال این بار به یک «قدرت» نباخت. حتی به یک تیم تاکتیکی و آماده هم نباخت. استقلال در آخرین مسابقه این فصل، بیشتر از همیشه تسلیم خودش شد. آبیها ثابت کردند که اگر در یک مجموعه هر کسی ساز خودش را بزند، آن مجموعه هیچ شانسی برای موفقیت نخواهد داشت
استقلال این بار به یک «قدرت» نباخت. حتی به یک تیم تاکتیکی و آماده هم نباخت. استقلال در آخرین مسابقه این فصل، بیشتر از همیشه تسلیم خودش شد. آبیها ثابت کردند که اگر در یک مجموعه هر کسی ساز خودش را بزند، آن مجموعه هیچ شانسی برای موفقیت نخواهد داشت. وقتی مدیرعامل باشگاه درست قبل از حساسترین روزهای فصل تیم، به ایتالیا میرود تا با یک مربی خارجی مذاکره کند و اطمینان و آرامش را از کادر فنیاش بگیرد، وقتی مدیرعامل تیم دائما مصاحبه میکند و ایستادن جلوی هیچ دوربین وقرار گرفتن روبهروی هیچ میکروفوی را از دست نمیدهد، وقتی مدیرعامل تیم هر کاری میکند تا تمرکز و آرامش تیم را از بین ببرد، وقتی سرمربی تیم درست آنجا که نباید، سکوتش را میشکند و تهدید به استعفا میکند، وقتی سرمربی تیم درست چند روز قبل از دیدار حساس و سرنوشتساز فینال جام حذفی، از باشگاه میخواهد که دنبال یک مربی جدید برای فصل آینده باشند، وقتی سرمربی تیم در اینستاگرام بیانیه جنجالی منتشر میکند و باشگاه را به دعوا فرا میخواند و وقتی گلر تیم همیشه در نقطه اشتباه ایستاده و همواره آماده است تا روبهروی هر شوت راه دور تسلیم شود، طبیعتا نباید انتظار برنده شدن از این تیم داشت. سیدحسین حسینی با واکنشهای افتضاح و ناامیدکننده، احمد سعادتمند با وقتنشناسی و جنجالآفرینی و فرهاد مجیدی با فعالیتهای غیرحرفهای اینستاگرامی، استقلال را به بن بست رساندند. حالا معلوم نیست که این تیم با چه روحیهای باید خودش را برای لیگ قهرمانان آسیا آماده کند. سرمربی تیم، جدا شده و جانشین او هنوز هم معرفی نشده است. بازیکنان تیم در اوج فشارهای روحی و روانی هستند و بعید به نظر میرسد باشگاه بتواند حضور موفقیتآمیزی در لیگ قهرمانان آسیا داشته باشد. حواشی این روزها نه فقط جام حذفی، بلکه حتی لیگ قهرمانان را هم از استقلال گرفتهاند.
این فصل، فصل عجیبی برای استقلال و هوادارانش بود. هر بار که آنها به امیدواری نزدیک شدند، همه چیز را از دست دادند. درست هر وقت این امیدواری به اوج رسید، ضربه بزرگتر و تلختری ظاهر شد. اوایل فصل که آنها با استراماچونی به صدر جدول رسیدند، خروج ناگهانی این مربی همه چیز را تحت تاثیر قرار داد. اواخر فصل هم که تیم فرهاد با بردن دربی برای خودش امیدواری خرید، یک شکست دردناک دیگر از راه رسید و همه چیز را از بین برد. هنوز اما میشود به آینده این تیم امید داشت. آبیها با حفظ نفرات کلیدی و خداحافظی با نفرات اضافه، هنوز میتوانند برای آینده، نقشههایی جاهطلبانه داشته باشند.
دیدگاه تان را بنویسید