برای فرهاد، مردی که دیگر کپی نمیکند
استقلال؛ ساخت تهران!
هواداران استقلال در اعماق ذهنشان به این نتیجه رسیدهاند که اگر استراماچونی سرمربی تیمشان بود، حالا قهرمانی لیگ برتر را جشن میگرفتند. این باور اما تنها یک حدس است و فوتبال با حدسیات سر و کار ندارد. شاید استقلال با استراما قهرمان میشد و حتی شاید در ردهپایینتری نسبت به وضعیت امروزش قرار میگرفت. اهمیت کلمه «شاید» در این جملهها بسیار زیاد است. تنها در یک مورد میتوان نتیجهای «قطعی» گرفت و آن مورد، این است که فرهاد دیگر نمیخواهد ادامهدهنده راه استراما باشد. او میخواهد تیم خودش را بسازد و امضای خودش را پای این تیم بزند.
آریا طاری
حتی سایه استراماچونی هم، دیگر استقلال را ترک کرده است. فرهاد مجیدی تا چند وقت، دنبالهروی ایدههای فنی سرمربی سابق آبیها بود اما از یک جایی به بعد، تصمیم گرفت با کفشهای خودش در استقلال قدم بردارد. این تیم، تماما ساخت ایران است. حاصل تفکرات یک مربی که چندین فصل برای همین باشگاه بازی کرده و در آخرین قهرمانی این تیم در لیگ برتر نیز سهیم بوده است. فرهاد شاید به اندازه استراماچونی یک مربی مدرن نباشد، شاید به اندازه استراما تجربههای کاری در سطح بالا نداشته باشد، شاید مثل او نتواند نبض هواداران و رسانهها را به بهترین شکل ممکن در دست بگیرد اما او، شناخت دقیق و پرجزئیاتی از فوتبال ایران دارد. جنس رفتارها و وعدههای مدیران را میشناسد، وضعیت مهرههای تیم را درک میکند و انگیزه و اشتیاق زیادی برای متحول کردن استقلال دارد. هیچکس منکر توانایی مربیان خوب خارجی نیست اما در شرایط فعلی که همکاری با خارجیها دشوار شده، او در بین گزینههای داخلی یک چهره مناسب برای کار کردن در جمع آبیها به شمار میرود. چهرهای که پتانسیل تبدیل شدن به یک مربی موفق روی نیمکت استقلال را دارد.
هیچکس منکر توانایی مربیان خوب خارجی نیست اما در شرایط فعلی که همکاری با خارجیها دشوار شده، مجیدی در بین گزینههای داخلی یک چهره مناسب برای کار کردن در جمع آبیها به شمار میرود. چهرهای که پتانسیل تبدیل شدن به یک مربی موفق روی نیمکت استقلال را دارد
برای باور این موضوع، کافی است به نشانههای ترکیب استقلال در مسابقه این هفته دقت کنیم. اول از همه، اینکه تیم دیگر با سه مدافع بازی نمیکند. این برای چندمین هفته متوالی است که آنها به سیستم چهار دفاعه سوئیچ کردهاند و شیوه جدیدی برای بازی را مدنظر قرار دادهاند. بخشی از این ماجرا، شاید به غیبت ادامهدار مدافعان این تیم هم مربوط باشد. سیاوش یزدانی و عارف غلامی به ویروس کرونا دچار شدند، بودروف تیم را ترک کرد و دانشگر نیز با تصمیم کادر فنی از ترکیب کنار گذاشته شد. با این حال شاید حتی اگر همه این بازیکنان نیز در دسترس بودند، باز هم فرهاد ترجیح میداد با چهار مدافع راهی زمین مسابقه شود. مجیدی قبل از حضور روی نیمکت استقلال به عنوان سرمربی، در تیم ملی امید تیمش را با چهار مدافع به زمین میفرستاد. این سیستم، همیشه موردعلاقه مجیدی بوده است. تفاوت دیگر تیم مجیدی با استراما، کمرنگشدن نقش چند بازیکن خاص است. برخلاف استراما، فرهاد از عارف غلامی استفاده چندانی نکرده و او را به عنوان یک بازیکن کلیدی برای تیمش درنظر نگرفته است. این موضوع برای هرویه میلیچ نیز صدق میکند. سرمربی ایتالیایی استقلال، علاقه بسیار زیادی به میلیچ داشت و برای جذب این بازیکن، تلاش ویژهای انجام داد. میلیچ در تیم استراما، یک بازیکن فیکس و یک مهره گلزن به شمار میرفت اما پس از مصدومیت و ماجراهای کرونا، در تیم فرهاد به حاشیه رانده شد. به نظر میرسد مجیدی در مورد زوج هجومی محبوب استرا نیز تجدید نظر کرده است. او در مسابقه این هفته با نفت مسجدسلیمان، مهدی قائدی را به نیمکت تیم منتقل کرد. مهاجمی که در هفتههای گذشته اصلا نشانی از یک بازیکن آماده نداشته است. قائدی در ابتدای فصل وعده داده بود که 10 گل برای تیمش میزند و خیلیها تصور میکردند او مدتها قبل از این رکورد عبور کند اما در عمل، او هنوز روی عدد 9 متوقف شده است. توفقی که باعث شده فرهاد از زوج دیاباته و ارسلان در خط حمله بهره ببرد.
کپی، هیچ وقت به پای کیفیت «اورجینال» نمیرسد. فرهاد حتی اگر در کپی کردن موفق بود، باز هم نمیتوانست کارهای استراماچونی را بهتر از خودش انجام بدهد و باز هم نمیتوانست، دقیقا همان نسخهها را با همان نتایج به سرانجام برساند. پس، این یک تغییر مثبت برای استقلال خواهد بود. یک تصمیم امیدوارکننده که «جدیت» مجیدی را نشان میدهد. جدیت یک مربی برای ساختن یک پروژه جذاب. استقلال باید نتیجه بگیرد. هیچ تردیدی هم در مورد اهمیت این جمله نیست اما هیچکس هم نگفته که فقط قرار است فرمول استراماچونی جواب بدهد. مرد ایتالیایی تیمش را به صدر جدول لیگ رساند اما حتی یک فصل کامل هم در این تیم حضور نداشت. هرگز نمیتوان گفت که این صدرنشینی، تضمینی برای موفقیت او در ادامه فصل بود. هواداران استقلال هم بهتر است به جای هشتگزدن در صفحه سعادتمند برای جذب دوباره سرمربی سابق، به حمایت از مربی فعلیشان روی بیاورند. این هم تراژدی همیشگی فوتبال ایران است که آنچه از دست دادهایم را بیش از حد بزرگ و آنچه در شرایط فعلی داریم را بیش از حد کوچک میکنیم. همیشه گذشته را «طلایی» میدانیم و فراموش میکنیم که بزرگترین پروژهها، با کوچکترین قدمها آغاز میشوند.
دیدگاه تان را بنویسید