سونامی تغییر مربیان لیگ برتر نوزدهم
مربی چند هفتهای!
آریا رهنورد
لیگ نوزدهم هنوز تمام نشده و تا امروز 12 باشگاه مختلف در این لیگ، مردان اولین نیمکتشان را تغییر دادهاند. به نظر میرسد دوران دوام آوردن یک مربی روی یکی از نیمکتهای لیگ برتر، از همیشه کوتاهتر شده است. جالب اینجاست که مربیان ناکام باشگاههای مختلف به محض برکناری، در تیم دیگری فرصت کار کردن به دست میآورند. در حقیقت فوتبال ایران خیلی کم به نامهای جدید اعتماد میکند و ترجیح میدهد کارش را با همان همیشگیها ادامه بدهد.
روند تغییر مربیان در لیگ برتر نوزدهم، از همه دورههای قبلی لیگ برتر جدیتر به نظر میرسد. این موضوع شامل حال درصد بسیار زیادی از باشگاهها شده و فقط چند تیم، سرمربیشان را از شروع فصل تا امروز، حفظ کردهاند. بخشی از این ماجرا شاید به طولانی شدن بیش از حد رقابتهای این فصل مربوط باشد اما حقیقت آن است که اخراج مربی، عملا برای مدیران باشگاهی به یک «تفریح» تبدیل شده است. آنها به محض روبهرو شدن با یک نتیجه تلخ، قید همکاری با سرمربیشان را میزنند و یک مربی دیگر را جایگزین او میکنند. در چنین شرایطی، حرف زدن از ثبات دیگر بیش از اندازه نامفهوم به نظر میرسد. چراکه دیگر نمیتوان به باقی ماندن فلسفه یک مربی در یک باشگاه برای سالهای طولانی تکیه کرد. البته که عمر دوام آوردن یک مربی روی نیمکت یک باشگاه در فوتبال اروپا نیز نسبت به گذشته کوتاهتر شده است. این یک اپیدمی جهانی به شمار میرود اما وضعیت آن در فوتبال ایران به مراتب بغرنجتر است. اینجا دائما مربیان تغییر میکنند اما نکته نگرانکننده اینجاست که به جای مربیان جدید، جوان و جاهطلب، همان گزینههای قبلی بین تیمهای مختلف جابهجا میشوند. در حقیقت فوتبال ایران چندین مربی ثابت دارد که مدام تیم عوض میکنند و از شهری به شهر دیگری میروند. حتی اگر این مربیان آورده فنی خاصی نداشته باشند و در زمینههای فنی نتوان روی تبحرشان حساب باز کرد، باز هم روند جابهجایی آنها بین تیمهای مختلف ادامه پیدا میکند. این یکی از مهمترین دلایل ضعف فنی فوتبال ایران در سالهای گذشته است.
گل گهر سیرجان، اولین تیمی بود که در این فصل به ترکیب نیمکتش دست زد. آنها خیلی زود وینگو بگوویچ را برکنار کردند. به نظر میرسد خود این مربی هم بیشتر به کار در لیگ یک و ماجراهای خاص آن لیگ علاقهمند بود. مجید جلالی که از شروع فصل بدون تیم مانده بود، جایگزین وینگو در سیرجان شد. تنها چند روز بعد، عبدا... ویسی نیز از هدایت شاهین برکنار شد. او هم درست مثل وینگو، شاهینیها را به لیگ برتر آورده. میشو به جای ویسی، روی نیمکت شاهین نشست و نتایج نسبتا خوبی هم گرفت اما او پس از اپیدمی کرونا، دیگر حاضر نشد به ایران سفر کند. پس از غیبت طولانی میشو، مهرداد کریمیان سومین سرمربی این فصل شاهین بوشهر لقب گرفت. در هفته یازدهم لیگ برتر، تراکتور و مصطفی دنیزلی به همکاری مشترک پایان دادند. مردی که با امیدواری فوقالعادهای به تبریز آمده بود و در این شهر بسیار محبوب بود، خیلی زود برکنار شد و ساکت الهامی بدون تجربه سرمربیگری در لیگ برتر، جای او را گرفت. نفر بعدی، آندرهآ استراماچونی بود. مردی که البته با تصمیم خودش، از ایران رفت و دیگر حاضر نشد با بدقولیهای مدیران باشگاه استقلال کنار بیاید. تلاشها برای بازگشت استرا نتیجه نداد و فرهاد مجیدی، سکان هدایت آبیها را در دست گرفت. در هفته پانزدهم لیگ برتر، فراز کمالوند نیز از پارس جنوبی جم جدا شد و هومن افاضلی، به عنوان جانشین کارش را در جم کلید زد. دومینوی برکناری مربیان، به علیرضا منصوریان هم رسید. او در پایان هفته پانزدهم نیمکت ذوب را به رادولوویچ داد اما این مربی هم پس از مدتی به خاطر کرونا به ایران سفر نکرد تا در یک انتخاب عجیب و غریب، لوکا بوناچیچ روی نیمکت ذوب دیده شود. پرسپولیسیها نیز به شکل غیرمنتظرهای با کالدرون قطع همکاری کردند تا یحیی گلمحمدی را از شهرخودرو بگیرند. پس از جدایی یحیی، سرآسیایی هدایت باشگاه مشهدی را پذیرفت. با وجود پیروزی برابر استقلال در هفته شانزدهم، رسول خطیبی از ماشینسازی رفت و احد شیخلاری جای او را گرفت. خود این مربی هم البته برکنار شد تا رضا مهاجری دوباره به ماشینسازی برگردد. حسین فرکی در پیکان، جایش را به عبدا... ویسی داد و جای اسکوچیچ در نفت آبادان را بهنام سراج گرفت. محمود فرکی نیز در نساجی قائمشهر، جانشین رضا مهاجری شد و شروع بسیار خوبی با تیم جدیدش داشت.
سپاهان، فولاد خوزستان، نفت مسجدسلیمان و سایپا، تنها تیمهای این فصل لیگ هستند که کار را با همان مربی اولشان ادامه میدهند. روی نیمکت 12 تیم دیگر اما، تغییر و تحول رخ داده است. در همین لیگ سه باشگاه، سه سرمربی مختلف را در همین فصل مورد آزمایش قرار دادهاند و هنوز حداقل هفت هفته تا پایان لیگ باقی مانده است. میزان تغییر و تحولات نیمکتها در این بازه زمانی، حیرتانگیز به نظر میرسد. این یک اتفاق کاملا نگرانکننده است که میتواند در درازمدت، به لحاظ فنی آثار مخربی بر فوتبال ایران داشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید