سرمربی خارجی برای دیدارهای تشریفاتی
مرگ جوانگرایی!
پیش از آغاز بحران کرونا، لیگ برتر تنها دو مربی خارجی داشت. رادولوویچ و میشو پس از شیوع این ویروس، دیگر حاضر به بازگشت نشدند و به نظر میرسد لیگ نوزدهم بدون مربی خارجی تمام میشود اما ذوبیها در یک اقدام حیرتانگیز، لوکا بوناچیچ را روی نیمکت نشاندند. مردی که در این سالها پای ثابت فوتبال ایران بوده و بعد از موفقیتهای اولیه، نتایج خوبی را نیز تجربه نکرده اما ظاهرا قرار نیست جایگاهش را در این فوتبال از دست بدهد. ذوب در حالی به سراغ لوکا رفت که موقعیت حساسی در جدول نداشت و میتوانست برای این هفتههای پایانی، روی یک مربی جوانتر از خود باشگاه یا فوتبال اصفهان حساب باز کند.
آریا طاری
سومین مربی این فصل باشگاه ذوبآهن، مردی 65 ساله از فوتبال کرواسی است. یک چهره کاملا آشنا برای فوتبال ایران که قبلا دو بار سرمربی سپاهان و یک بار سرمربی همین ذوب آهن نیز بوده است. لوکا در 12 مقطع مختلف، هدایت تیمهای ایرانی را بر عهده داشته و در بسیاری از این تجربهها نیز شکست خورده اما معلوم نیست چرا مدیران فوتبال ایران، همچنان به دنبال کار کردن با این مربی هستند. سیستم تکراری جذب مربیها و این چرخه کاملا غلط برای نیمکتها، بزرگترین لطمه را به استعدادهای جوان مربیگری در فوتبال ایران میزند. مربیان لیگ برتر، معمولا همان گزینههای همیشگی هستند و چهرههای جدید، به ندرت برای چنین موقعیتی پذیرفته میشوند. بوناچیچ با سپاهان به فینال لیگ قهرمانان آسیا رسیده و این باشگاه را به جام باشگاههای جهان برده اما از دوران طلایی مربیگری این چهره، سالهای زیادی سپری شده است. با این وجود فوتبال ایران هنوز روی اعتبار آن سالها حساب باز میکند و هنوز هم طرفدار این مربی کروات است. این انتخاب به تنهایی، فلسفه مدیریت باشگاههای ایرانی را آشکار میکند. باشگاههایی که فقط به دنبال «اسامی» هستند و بازدهی فنی، برایشان اهمیتی ندارد. باشگاههایی که روی یک مربی 56 ساله سرمایهگذاری میکنند اما هرگز حاضر نیستند همین وقت و انرژی را وقف مربیان جوانتر کنند. باشگاه ذوب در همین فصل، علیرضا منصوریان را برکنار کرد تا نتایج ایدهآلتری به دست بیاورد اما اوضاع این تیم به مرور زمان بد و بدتر شد. آنها نهتنها از این تغییر سود نکردند، بلکه حالا باید فصل را با سومین مربیشان ادامه بدهند. اگر ذوب به جای هزینه برای جذب خارجیها فرصت بیشتری به علیمنصور میداد، مجبور نمیشد همه این مدت را بدون در اختیار داشتن سرمربی سپری کند. حالا آنها برای پر کردن جای خالی روی نیمکت، به سراغ یک گزینه کاملا تکراری رفتهاند. جالب است که در ادامه فصل، هیچ ماموریت مهمی نیز برای تنها مربی خارجی لیگ برتر تعیین نشده است. چراکه ذوب اساسا کار بزرگی در پیش ندارد. آنها نه در جدول جام حذفی باقی ماندهاند، نه شانسی برای کسب سهمیه آسیا دارند و در کورس جدی فرار از سقوط هستند. چرا یک تیم وسط جدولی برای 9 هفته پایانی، باید یک مربی خارجی را برای خودش در نظر بگیرد؟
به فوتبال اروپا نگاه کنید. البته که مربیان مسن و کارکشته هم در لیگهای خارجی فعال هستند اما آنها به هیچ وجه فضا را برای مربیان جوانتر، تنگ نمیکنند. همین حالا باشگاه چلسی، فرانک لمپارد را روی نیمکت دارد. این باشگاه شاید فصل را بدون حتی یک جام به پایان برساند اما مالک روس چلسی دست از اعتماد به سوپرفرانکی برنمیدارد. استیون جرارد همچنان مرد اول نیمکت گلاسکورنجرز است و شکست خوردن از سلتیک در مسیر قهرمانی، موجب برکناریاش نمیشود. حضور مربیان جوان در فوتبال اروپا، روز به روز پررنگتر میشود. یولیان ناگلزمان 30 ساله با لایپزیش به یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا رسیده است. مارکو سیلوا در 40 سالگی، روی نیمکت واتفورد در لیگ جزیره مینشیند. سیمونه اینزاگی 41 ساله با لاتزیو یک فصل شگفتانگیز را پشت سر میگذارد و جیووانی فن برونکهورست 42 ساله، هدایت فاینورد را بر عهده دارد. سهم مربیان جوان فوتبال ایران از نیمکتهای لیگ برتری اما، اصلا زیاد نیست. چراکه اینجا مدیرعاملها به «تجربه» بیشتر از «اشتیاق» و انگیزه اهمیت میدهند. چراکه اینجا مربیها با سیستم شانه تخم مرغ انتخاب میشوند و به جای تغییر کردن، تنها جای آنها با هم عوض میشود. باشگاههای ایرانی در انتخاب سرمربی، نه فلسفه خاصی دارند، نه به سبک بازی مربی اهمیت میدهند و نه اصلا برایشان مهم است که آن مربی، چه چیزی را به تیمشان اضافه خواهد کرد. آنها فقط میخواهند که یک اسم شناختهشده روی نیمکت داشته باشند.
اگر ذوب به جای هزینه برای جذب خارجیها فرصت بیشتری به علیمنصور میداد، مجبور نمیشد همه این مدت را بدون در اختیار داشتن سرمربی سپری کند. حالا آنها برای پر کردن جای خالی روی نیمکت، به سراغ یک گزینه کاملا تکراری رفتهاند. جالب است که در ادامه فصل، هیچ ماموریت مهمی نیز برای تنها مربی خارجی لیگ برتر تعیین نشده است
حالا که با این وضعیت اسفناک بازار ارز، خرید مربیان خوب خارجی روز به روز دشوارتر میشود، فوتبال ایران باید یک نسل جدید از مربیان جوان و مستعد بسازد. با این حال باشگاههایی هستند که ترجیح میدهند به حرف دلالها گوش بدهند و به لزوم این تغییر بزرگ، پشت کنند. باشگاههایی که نمیخواهند حتی برای چند هفته، دست به یک ریسک بزنند و به گزینههای جوانتر برای نیمکت اعتماد کنند. همه آنهایی که گزینههای محبوب دلالها را به خدمت میگیرند و به استعداد واقعی توجهی ندارند، در حال رقم زدن یک خیانت بزرگ به فوتبال ایران هستند. فوتبالی که عادت کرده در خدمت پیرمردها باشد و جوانترها را تا حد امکان، نادیده بگیرد!
دیدگاه تان را بنویسید