عادت ناخوشایندی که در فوتبال ایران ترک نمیشود
دوقطبیهای پوچ!
ظاهرا هواداران فوتبال در ایران قصد ندارند از عادت منحوس «دو قطبی»سازی دست بردارند. یک روز علی کریمی و علی دایی در مرکز این دوقطبی هستند، یک روز نوبت به کیروش و برانکو میرسد، یک روز امیرقلعهنویی و پرسپولیسیها چنین چالشی را تجربه میکنند و حالا نوبت به دوقطبی عادل فردوسیپور و محمدحسین میثاقی رسیده است. درست مثل همیشه وقتی چنین ماجرایی شکل میگیرد، «حقیقت اصلی» پنهان میشود. همه میخواهند پشت خاکریز سنگر بگیرند، یک مقصر شناسایی کنند، یک سنگ بردارند و به طرف او بیندازند و تا جایی که میتوانند به این لجبازی ادامه بدهند. غافل از اینکه چنین کاری، «صورت مساله» را پاک میکند و فرصت پرداختن به بحثهای عمیق و مسائل اساسی را در فوتبال ایران از بین میبرد. در این فوتبال هر «دوقطبی» دامی است که درست مقابل یک بحث جدی پهن میشود تا اجازه ندهد آن بحث، پا بگیرد و به نتیجهای منطقی برسد.
نزدیک به دو سال قبل، علی کریمی در استودیوی برنامه نود حاضر بود تا در یک مناظره با محمدرضا ساکت، رفتارهای فدراسیون را مورد انتقاد قرار بدهد. آن شب جادوگر، حریف را به گوشه رینگ برده بود و به خوبی در حال رسیدن به نتیجه دلخواهش بود که ناگهان یک پیام از سوی کارلوس کیروش، همه چیز را عوض کرد. کیروش با ارسال یک پیام به عادل فردوسیپور، عملا پشت فدراسیون درآمد و کریمی را «بزدل» خطاب کرد. مجری برنامه نود نیز همان پیام را با صدای بلند در تلویزیون خواند. از آن لحظه به بعد، بحث کاملا عوض شد و همه آن بحث جدی و مهم، جای خودش را به دوگانه کیروش و کریمی داد. محمدرضا ساکت هم به همین سادگی، قسر در رفت و دیگر وادار به پاسخگویی نشد.
اگر آن شب هواداران فوتبال دوگانه کیروش و کریمی به راه نمیانداختند و برای گرفتن پاسخ از مدیری مثل ساکت متحد میشدند، آن شب اگر هواداران تیم ملی روبهروی هم نمیایستادند و چنین چالش تلخی را تجربه نمیکردند، ساکت به همین سادگی از زیر بار پاسخ دادن درباره «اساسنامه» رها نمیشد. کسی چه میداند شاید در یک شرایط عادی، صبح روز بعد مساله اساسنامه فاش میشد و فدراسیونیها به جای هدر دادن زمان، زودتر برای اصلاح آن اقدام میکردند. آن روز، اتفاقی افتاد که در نهایت به ضرر فوتبال ایران بود. حالا هم این روند همچنان ادامه دارد. عدهای حتی ددر جبهه «مهدی تاج» ایستادند و سرمست و راضی از کنایههای او هستند. مدیری که به همین بهانه، تلاش کرده تا یک بحث جدی را کنار بزند و از احساسات طرفداران عادل فردوسیپور به نفع خودش سوءاستفاده کند. اگر برای یک بار هم که شده فوتبالیها این دوگانههای ساختگی را کنار بزنند و به جز «حقیقت» به دنبال بحث دیگری نباشند، حقایق بیشتری از قرارداد شوم فدراسیون فوتبال با مارک ویلموتس آشکار خواهد شد. اگر هم این بازی کودکانه با اسمها ادامه داشته باشد، باز هم بحث جدی بر سر یک موضوع جدی به سرانجام نمیرسد. این انتخاب مهمی است که هواداران فوتبال باید انجام بدهند.
دیدگاه تان را بنویسید