سکوت رئیس سابق شکست اما...
شما چه کاره بودید آقای تاج؟
ظاهرا قرار نیست ماجراهای مربوط به قرارداد شرمآور مارک ویلموتس در فوتبال ایران به پایان برسند. هر روز ابعاد تازهای به این فاجعه بزرگ افزوده میشود. حالا مهدی تاج هم بالاخره سکوتش را شکسته و عملا همه چیز را به «وزارت ورزش» مربوط دانسته است. تاج در ظاهر خودش را «تبرئه» کرده اما حتی اگر ادعای او درست باشد، باز هم متهم ردیف اول این پرونده هیچکس به جز خود او نیست. مردی که برای حفظ صندلی ریاستش روبهروی وزارت ورزش ایستاد اما نیمکت تیم ملی را به همین سادگی حراج کرد.
آریا رهنورد
«انجمن فرهنگی ایران و هلند». باورکردنی نیست که چنین نامی را در دل یک بحث داغ و یک سوژه ملتهب فوتبالی بشنویم. همانطور که هرگز امکان ندارد بحث انتخاب سرمربی تیم ملی در یک کشور به یک «انجمن دوستی» ناشناخته در کشوری دیگر مربوط باشد. تا امروز هیچ چیزی از انجمن فرهنگی ایران و هلند نشنیده بودیم و همین حالا هم نمیدانیم این گروه، از چه کسانی تشکیل شده و اساسا وظیفهاش چیست. قاعدتا نباید رابطه مستقیمی بین این انجمن و «فوتبال» وجود داشته باشد اما ظاهرا آنها آنقدر نفوذ دارند که میتوانند فعالیت حساسی مثل انتخاب سرمربی تیم ملی را نیز بر عهده بگیرند. مهدی تاج اخیرا در یک اظهارنظر جنجالی، مدعی شده که مارک ویلموتس، پیشنهاد این انجمن فرهنگی به وزارت ورزش بوده است. ظاهرا او در کنار «هروه رنار» به وزارت معرفی شده و سرانجام وزارتیها روی ویلموتس مهر تایید زدهاند تا این مربی به ایران سفر کند. این موضوع حیرتانگیز، سوالهای بسیار زیادی را در ذهن به وجود میآورد. قبل از هر چیز، باید سوال کنیم که چرا، چطور و چگونه انجمن فرهنگی ایران و هلند به «وزیر ورزش» ایران مربوط میشوند؟ اصلا این انجمن چه تخصصی در فوتبال دارد که برای نیمکت تیم ملی تصمیم میگیرد و پیشنهاد ارائه میکند؟ آیا «مازیار ناظمی» بر اساس رابطه با همین انجمن، دائما روی جذب مورینیو و زیدان برای تیم ملی تاکید داشته است؟ آیا وزارت ورزش در انتخابهای مهم ورزشی، اساسا با چنین انجمنهای مجهولی مشورت میکند؟ از همه مهمتر اینکه آیا این اتفاق، مصداق عینی دخالت دولت در امور فوتبال نیست؟ مگر فیفا همین حالا فدراسیون فوتبال را به خاطر حضور نام وزیر در مجمع فدراسیون تهدید به تعلیق نکرده است؟ پس چطور شخص سلطانیفر به خودش اجازه میدهد چنین تصمیمی برای فوتبال بگیرد؟ تاج حتی مدعی شده است که بند مربوط به پرداخت «سه ماه» از دستمزد ویلموتس به این مربی در صورت فسخ قرارداد از طرف خود او نیز، شاهکار وزارت ورزش بوده است. یکی از شاهکارهای بزرگ دیگری که در دوران وزارت سلطانیفر، ورزش ایران را یک قدم دیگر به قهقرا نزدیکتر کرده است.
مهدی تاج اخیرا در یک اظهارنظر جنجالی، مدعی شده که مارک ویلموتس، پیشنهاد یک انجمن فرهنگی به وزارت ورزش بوده است. ظاهرا او در کنار «هروه رنار» به وزارت معرفی شده و سرانجام وزارتیها روی ویلموتس مهر تایید زدهاند تا این مربی به ایران سفر کند
برخلاف تصور مهدی تاج، چنین صحبتهایی نهتنها از قصور او نمیکاهد، بلکه حتی گناه این مدیر را بزرگتر نیز میکند. اولین خطای بزرگ تاج، «دروغ» و پنهانکاری بوده است. اگر وزیر به همین سادگی برای «فوتبال» تصمیم گرفته و او در جایگاه رئیس فدراسیون، تنها این تصمیم را «تایید» کرده است، تقصیر تاج هم درست به اندازه سلطانیفر و یا حتی بیشتر بوده است. چراکه طبیعتا رئیس فدراسیون باید حافظ منافع فوتبال باشد و نباید به همین سادگی برابر یک مقام دولتی، کرنش کند. چطور مهدی تاج وقتی با ماجرای قانون بازنشستگی روبهرو شد، رئیس فیفا را به تهران کشاند و یک جنگ تمامعیار علیه سلطانیفر به راه انداخت اما وقتی پای نیمکت تیم ملی به میان آمد، آقای رئیس به همین سادگی همه چیز را معامله کرد و امضایش را پای این قرارداد زشت و فراموشنشدنی گذاشت؟ حالا میتوان فهمید که چرا رابطه تاج و سلطانیفر پس از جذب مربی بلژیکی، رو به بهبود رفت. چراکه عملا این وزیر ورزش بوده که برای فوتبال سناریو نوشته و تاج هم این سناریو را قدم به قدم به مرحله اجرا رسانده است. جالب اینکه تاج همین چند ماه قبل، ضمن تکذیب پرداخت «دو میلیون دلاری» به ویلموتس، مدعی شده بود که بندهای قرارداد این مربی «دو برابر» بندهای کیروش هستند اما نگفته بود که در این بندهای ننگین، چه امتیازهایی به سرمربی سابق تیم ملی دادهایم. حتی تکذیبیه وزارت ورزش در این مورد هم در نوع خودش حیرتآور به نظر میرسد. آنها مدعی هستند که پیشنهاد این انجمن فرهنگی را طبق یک «رویه معمول» تنها برای «بررسی» به فدراسیون فوتبال ارائه کردهاند. این چه رویه معمولی است؟ یعنی هر کس از هر کجای دنیا میتواند به تیم ملی «مربی» معرفی کند و با یک رونوشت به وزارت ورزش، در انتظار انتخاب همان مربی باشد؟
دوران تلخ و سرشار از ناکامی مدیریت مهدی تاج بر فدراسیون، با این خبر تلختر هم شده است. چراکه حالا مشخص شده او هرگز به منافع تیم ملی فکر نکرده و اصلا برایش اهمیتی نداشته که بهترین «انتخاب» را برای این تیم انجام بدهد. این ماجرا اما نباید به همین سادگی تمام شود. مهدی تاج حتی اگر با بهانههای قلبی از فوتبال فاصله گرفته باشد، باز هم باید توضیح بدهد که چرا زیر بار چنین موضوع خجالتآوری رفت؟ چرا هرگز ذرهای اقتدار از خودش نشان نداد؟ چرا نیمکت تیم ملی را «معامله» کرد و مدتها در این مورد، هیچ چیزی به زبان نیاورد؟ چرا از نجابت مارک ویلموتس، حماسه ساخت؟ او در هر جایگاه و موقعیتی که هست، باید «پاسخ» بدهد. چراکه این قرارداد؛ بیشتر به یک قرارداد «مجرمانه» و مشکوک شباهت دارد.
دیدگاه تان را بنویسید