مسالهای که فوتبال ایران را به بنبست رسانده است
فقر اقتدار
این فدراسیون فوتبال است یا کیسه بوکس؟ این سوال را باید بعد از خواندن هر مصاحبه در انتقاد از عملکرد فدراسیون از خودمان بپرسیم. ظاهرا فدراسیونیها خودشان هم به این نتیجه رسیدهاند که قابلیتهای لازم را برای قرار گرفتن در این جایگاه ندارند. آنها با انفعال، سکوت و ضعف مثالزدنیشان فوتبال ایران را در معرض یک بلاتکلیفی تمامعیار قرار دادهاند. سردرگمیهای فوتبال ایران هر روز جدیتر میشود و ظاهرا فدراسیون فوتبال «نگاه کردن» را به عنوان تنها گزینه روی میز میشناسد.
آریا طاری
اینکه چه سرنوشتی در انتظار دیدارهای فوتبال باشد، به تصمیم نهایی فدراسیون فوتبال بستگی دارد. همانطور که فدراسیون فوتبال فرانسه تصمیم به تعطیل کردن رقابتها گرفت و فدراسیونهای فوتبال در آلمان، ایتالیا، اسپانیا و انگلیس، حکم به ادامه بازیها دادند. در ایران اما مهمترین نهاد فوتبالی همواره در حال رفع مسئولیت از خودش بود. فدراسیوننشینها که در یکی از منفعلترین دورههای تاریخ این نهاد به سر میبرند، از همان ابتدا همه چیز را به گردن ستاد ملی مبارزه با کرونا انداختند. وقتی این ستاد به صورت رسمی اعلام کرد که مشکلی برای برگزاری رقابتهای فوتبال وجود ندارد، فدراسیون هم تاریخهای مدنظرش را برای شروع رسمی بازیها با رسانهها در میان گذاشت اما از آنجایی که این نهاد هرگز برش لازم را در بین اهالی فوتبال نداشته است، حتی پس از اعلام زمان رسمی بازیها نیز هیچکس فدراسیون فوتبال را جدی نگرفت و توصیه این نهاد را الزامآور ندانست. سیل مصاحبههای انتقادی برای جلوگیری از شروع فوتبال، همچنان در جریان هستند و به شکل حیرتآوری، تمرینهای گروهی نیز بدون رعایت پروتکلهای خاصی انجام میشوند. به صورت همزمان، از برگزاری دیدارهای تدارکاتی نیز جلوگیری میشود تا اداره فوتبال به دست «هرج و مرج» محض سپرده شده باشد. چه کسی مسئول این وضعیت بغرنج است؟ به هر نقطهای که نگاه کنیم، مقصری بزرگتر و جدیتر از فدراسیون فوتبال پیدا نخواهیم کرد. البته که اقتصاد بیمار، پنهانکاری سازمانیافته، مسئولیتگریزی دستهجمعی، منفعتطلبی عمومی و لجبازی مفرط، همگی از مشکلات این روزهای فوتبال ایران به شمار میروند، اما کلیدیترین مشکل را باید در اقتدار نداشتن فدراسیون فوتبال جستوجو کرد. فدراسیونی که به لحاظ قدرت و تاثیرگذاری، زیر خط فقر به حیاتش ادامه میدهد.
فدراسیونیها منتظر چه چیزی هستند که برگزار شدن یا نشدن ادامه رقابتهای لیگ را به صورت رسمی اعلام نمیکنند؟ تا چه زمانی باید سرنوشت لیگ به دست «حدس و گمان» تعیین شود و هر روز شاهد دعواهای تازهای بین باشگاهها و دیدگاههای مختلفشان باشیم؟
عامل اصلی استیلای هرج و مرج در لیگ برتر، فدراسیونیها هستند. ظاهرا خود آنها نیز نمیدانند باید چه برخوردی با دیدارهای لیگ برتر داشته باشند و از شواهد اینگونه پیداست که آنها نیز در انتظار «دستور از بالا» هستند. شاید این یکی از منفعلترین فدراسیونهای فوتبال در تاریخ کشور ایران است. فدراسیونی که به مدیری مثل حیدر بهاروند سپرده شده و مسئولیت سازمان لیگش در اختیار سهیل مهدی قرار گرفته است. مدیرانی که به هیچ وجه برای رویارویی با این حجم از فشار آماده به نظر نمیرسند. آنها نمیتوانند برای سرنوشت فوتبال تصمیم بگیرند و عملا، تسلیم این بحران شدهاند. حل این معضل بزرگ، فرمول بسیار سادهای دارد اما افسوس که فدراسیون حتی از پس چنین فرمولی هم برنمیآید. کافی است آنها فقط به رعایت «قانون» برگردند.
فدراسیون میتواند همین امروز تصمیم نهاییاش را بگیرد و همه باشگاهها نیز ملزم به اجرای این تصمیم خواهند بود. اگر آنها اعلام کنند که بازیهای لیگ باید تحت هر شرایطی انجام شوند، دیگر صدای اعتراضی شنیده نخواهد شد. هر تیمی نیز مختار است تا از لیگ استعفا بدهد و بر اساس بندهای قانونی، فصل آینده به دستههای پایینتر برود. چطور ممکن است یک نفر که مسئولیتی بجز مالکیت یکی از 16 باشگاه لیگ برتری ندارد، صبح تا شب تمام ارکان فوتبال را زیر سوال ببرد و هیچ فرد مسئولی پاسخ او را ندهد؟ چطور ممکن است فدراسیون نتواند با یک بیانیه قاطع و اصولی، این بلاتکلیفی را به پایان برساند؟ فدراسیونیها منتظر چه چیزی هستند که برگزار شدن یا نشدن ادامه رقابتهای لیگ را به صورت رسمی اعلام نمیکنند؟ تا چه زمانی باید سرنوشت لیگ به دست «حدس و گمان» تعیین شود و هر روز شاهد دعواهای تازهای بین باشگاهها و دیدگاههای مختلفشان باشیم؟ طبیعتا وقتی فدراسیون به عنوان متولی اصلی برگزاری دیدارهای فوتبال اینچنین به محاق سکوت میرود، نباید انتظار داشت باشگاهها نیز به چیزی بجز منافع خودشان و اصرار لجبازانه بر عمومی جلوه دادن ایدههای فردی فکر کنند. بدون تردید تا وقتی یک مالک به خودش اجازه بدهد اینچنین با آبروی فوتبال بازی کند و حتی جامهای قهرمانی را زیر سوال ببرد، کوچه فوتبال ایران بنبست خواهد ماند.
از فدراسیونی که حتی نمیتواند امنیت شغلی سرمربیاش را هم تامین کند و هر روز موجی از اخبار مذاکرهاش با گزینههای دیگر به گوش میرسد، نباید انتظار زیادی داشته باشیم. این فدراسیون را مهدی تاج روی سفره فوتبال ایران گذاشته است.
مردی که با آن قرارداد رسواکننده با ویلموتس، اعتبار فوتبال ایران را بر باد داد و به جای پاسخگویی، به بهانه بیماری از سمتش کنار کشید. امروز همان افرادی که به واسطه تاج راهی فدراسیون شدهاند، این فاجعه بزرگ را به وجود آوردهاند و حتی حاضر نیستند به گود وارد شوند و برای فوتبال، یک تصمیم ساده بگیرند. چه نگونبخت است فوتبالی که این مدیران را در راس هرم مدیریتش میبیند.
دیدگاه تان را بنویسید