نگاه تهدیدآمیز فیفا به فدراسیون فوتبال ایران
از این معلقتر نمیشود!
آریا رهنورد
اواخر اسفندماه سال گذشته بود که پس از رد اساسنامه پیشین فدراسیون فوتبال ایران از سوی فیفا، مقرر شد اساسنامهای جدید با تغییراتی بنیادین نوشته شود. حتی مهدی محمدنبی با همین مسئولیت به فدراسیون فوتبال برگشت اما چند ماه بعد، فیفا دوباره ایراداتی اساسی به اساسنامه فدراسیون گرفته و این بار حتی شائبه «تعلیق» را نیز مطرح کرده است. حقیقا با فدراسیون معلق، بیقانون و بلاتکلیفی که این روزها داریم، تعلیق فیفا هم چیز زیادی را برای این فوتبال تغییر نخواهد داد.
اولین فاجعه بزرگ در ارسال اساسنامه جدید فدراسیون فوتبال ایران، یک اشتباه نابخشودنی بوده است. فدراسیون به جای اینکه اساسنامهاش را هم به کنفدراسیون فوتبال آسیا و هم به فیفا ارسال کند، عملا ای.اف.سی را نادیده گرفته و تنها این اساسنامه را برای فیفا فرستاده است. جالب اینکه فیفا دست به کار شده و اقدام به ارسال اساسنامه به کنفدراسیون فوتبال آسیا کرده است. در واقع ما به همین سادگی خودمان را روبهروی ای.اف.سی قرار دادهایم و آنوقت انتظار داریم که این نهاد در لحظات حساس و آرای سرنوشتساز، به کمکمان بیاید. این اشتباه بزرگ برای زیر سوال بردن فدراسیون بهاروند کافی به نظر میرسد اما از آن جایی که اهالی فوتبال ایران دیگر به چنین «گاف»های بزرگی خو گرفتهاند، کمتر کسی به این موضوع مهم و کلیدی پرداخته است. نامهای با لحن بسیار خشک و جدی که از سوی فیفا به فدراسیون فوتبال ایران ارسال شده، از رد پیشنویس اساسنامه جدید حکایت دارد. جالب اینکه با وجود انتشار این نامه «رسمی»، فدراسیونیها همچنان رسانهها را به نشر اکاذیب و انتشار اخبار خلاف واقع متهم میکنند. غافل از اینکه در سال 2020 دیگر نمیشود به همین سادگی روی حقیقت سرپوش گذاشت و آن را انکار کرد. یک مکالمه ساده با فیفا کافی است تا همه به راحتی به واقعیتهای این نامه پی ببرند. فیفا علاوه بر پرداختن به تناقضهای گسترده این اساسنامه نسبت به قوانین اداره فوتبال در جهان، تلویحا فدراسیون را تهدید کرده که اگر در زمان مقرر اقدام به انجام تغییرات لازم در اساسنامه نکند، «تصمیم دیگری» اتخاذ خواهد کرد. تصمیمی که نشان از نزدیک شدن فدراسیون فوتبال به پرتگاه تعلیق دارد. آخرین تجربه تعلیق فوتبال ایران به بعد از جام جهانی 2006 و دخالتهای سیاسی در فوتبال برمیگردد و حالا پس از 14 سال، بعید نیست فدراسیون دوباره چنین کابوس بزرگی را تجربه کند. فدراسیونی که حتی از پس مالکان پرادعا و بیاثر بعضی از باشگاهها برنمیآید، طبیعتا در مکاتبات بینالمللی نیز موفقیت خاصی نخواهد داشت. فیفا برای رفع 80 ایراد مختلف، تنها تا روز شانزدهم خرداد به فدراسیون فوتبال مهلت داده است. این به آن معنی است که فدراسیون حالا باید در «وضعیت قرمز» به سر ببرد اما بهاروند و رفقا ظاهرا این مساله را آنقدر که باید و شاید، جدی نگرفتهاند. قوانین انتخابات در اساسنامه فدراسیون، به طور کامل از سوی فیفا زیر سوال رفتهاند. همچنین حضور وزیر ورزش در این انتخابات نیز به نوعی محل سوال و شبهه است. در ورزش ایران، دولتیها همواره نقش بسیار مهمی در انتخاب رییس فدراسیون فوتبال دارند و همیشه با یک مهره دلخواه، در انتخابات فدراسیونهای مختلف ورزشی حاضر میشوند اما ظاهرا این موضوع از سوی فیفا پذیرفته نیست و همین اتفاق، به بهانهای برای فشار بیشتر فیفا به اساسنامه تبدیل شده است. تغییر ماهیت چند بند مهم از این اساسنامه نیز، با انتقاد جدی و مستقیم فدراسیون بینالمللی فوتبال روبهرو شده است. موضع فیفا در قبال این بندها کاملا مشخص به نظر میرسد و اگر تغییرات قانونی در اساسنامه شکل نگیرد، وضعیت خوبی در انتظار فدراسیون نخواهد بود. فیفا اساسنامه جدید را یک «قدم اشتباه» دانسته و از نقض بعضی از توافقهای قبلی در آن، به شدت انتقاد کرده است. برای آن که روزهای رویایی فوتبال ایران نیز تکمیل شوند، ای.اف.سی از لغو مجوز حرفهای باشگاههای بدهکار به مهرههای خارجی در پروندههای فیفا صحبت به میان آورده است. موضوعی که به زودی لیگ قهرمانان را از همه نمایندگان ایرانی تهی خواهد کرد! در فوتبالی که مدیران فدراسیونش اینچنین با بحران مشروعیت روبهرو هستند و حتی توانایی لازم برای نوشتن اساسنامه را نیز ندارند، سخت میتوان به آینده دل خوش کرد. اوضاع فدراسیون فوتبال آنقدر قمر در عقرب است که حتی خطر تعلیق هم اوضاع را چندان تغییر نمیدهد. البته که تعلیق یک فدراسیون، همیشه فوتبال یک کشور را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد اما بدون تردید شرایط این روزهای فدراسیون بهاروند و رفقا، تفاوت چندانی با تعلیق ندارد. آنها تا زمانی که تحت فشار قرار نگیرند، هیچ قدمی برای فوتبال برنمیدارند و تنها اگر این فشار از سوی فیفا باشد، کمی به جنب و جوش میافتند. در غیر این صورت نباید انتظار کوچکترین حرکتی از این فدراسیون داشته باشیم. نهادی که این روزها بیشتر از همیشه با بحران مشروعیت دست و پنجه نرم میکند و از اصل و اساس، زیر سوال رفته است. نهادی که به یک رییس مقتدر نیاز دارد اما حتی قادر به برگزاری انتخابات هم نیست.
دیدگاه تان را بنویسید