درباره ورزشگاهی که به آخرین سالهای حیاتش نزدیک میشود
آزادی؛ تنهاترین استادیوم آسیا!
میگویند ورزشگاه آزادی، «بهترین استادیوم مرکز و جنوب آسیا» لقب گرفته و به این انتخاب افتخار هم میکنند اما حقیقت آن است که در همین نظرسنجیهای ای.اف.سی، رحمان رضایی به عنوان بهترین آسیایی تاریخ سری آ انتخاب شده و ناکاتا رای چندانی به دست نیاورده است! حتی اگر این نظرسنجیها معتبر هم بودند، رقبای آزادی برای این انتخاب ورزشگاه خانگی پاختاکور و استادیومهایی در هند، بنگلادش و تاجیکستان بودهاند. همین اسامی نشان میدهد فوتبال ما امروز در کجای قاره آسیا قرار گرفته است.
آریا طاری
برای آن که به شناخت دقیقی از استادیوم آزادی برسیم، روبهرو شدن با نظرسنجیهای ای.اف.سی کمکمان نخواهد کرد. آزادی ورزشگاهی است که چند دهه قبل ساخته شده اما هنوز هم مهمترین دارایی فوتبال ما به حساب میآید. در ستایش آزادی، تردیدی وجود ندارد اما بد نیست از خودمان بپرسیم که چرا در همه این سالها، هرگز ورزشگاهی در این قد و قواره نساختیم. مهمترین ورزشگاه ساختهشده در سالهای اخیر، ورزشگاه امام رضا در مشهد بوده است که با وجود همه مزایای فوقالعادهاش، نمیتواند ورزشگاهی برای دیدارهای حساس و بزرگ ملی باشد. در کشوری که چنین جماعت شیفته فوتبالی دارد، ما کوچکترین کاری انجام ندادهایم که رفتن به استادیوم 80 هزار نفری، یک فعالیت لذتبخش باشد. اگر به کنفدراسیون فوتبال آسیا توضیح بدهیم که برای رسیدن به بهترین استادیوم مرکز و جنوب آسیا، باید از ایستگاه متروی اختصاصی آن 30 دقیقه پیادهروی کنیم، روی صندلیهای بیکیفیت بنشینیم، ساندویچهایی بخوریم که تنها ردی از کالباس در آنها دیده میشود، به کثیفترین دستشوییهای ممکن بروید و در حسرت یک جرعه آب برای نوشیدن روی سکوها بمانیم، حتما مدل نظرسنجیاش را تغییر میدهد. اگر کنفدراسیون فوتبال آسیا از چکههای راهروهای آزادی خبر داشته باشد، شاید هرگز نام این استادیوم را به متن نظرسنجیها نیاورد. فینال لیگ قهرمانان آسیا همین چند سال قبل، با شعار بازسازی آزادی برگزار شد اما در عمل، تنها چند بنر در استادیوم نصب کردند تا حفرهها و سیاهیهای در و دیوار آزادی را بپوشانند. به همین سادگی روی ضعفهای بنیادین یک ورزشگاه سرپوش گذاشته شد و دیگر هیچوقت، تلاشی برای از بین بردن این ضعفهای بزرگ صورت نگرفت. به همین سادگی همه فراموش کردیم که این استادیوم، با این روند نگهداری به آخرین سالهای حیاتش نزدیک میشود و تیم ملی ممکن است تا یک دهه دیگر، این خانه امن را به سادگی از دست بدهد.
همه ما شیفته استادیوم آزادی هستیم و به همین خاطر، هر خبر سادهای را در مورد آن به شکل اغراقآمیزی جدی میگرفتیم. در همین ورزشگاه بود که تیم ملی برای آخرین بار قهرمان آسیا شد و حسرت تماشای تکرار این اتفاق، هنوز بعد از همه این سالها روی دلمان مانده است. در همین استادیوم بود که قهرمان بازیهای آسیایی شدیم تا مردم برای جشن گرفتن به خیابانها بیایند. در همین استادیوم بود که دربی پایتخت با بیش از 120 هزار تماشاگر برگزار شد و مردم برای دیدن نبرد دو رقیب سنتی، حتی از نورافکنهای آزادی بالا رفتند. در همین ورزشگاه بود که استقلال و پرسپولیس، راهشان را به طرف فینال آسیا هموار کردند و در همین ورزشگاه بود که تیم ملی، جشن صعود به جام جهانی 2006 و 2018 را برپا کرد. گاهی در بعضی از فیلمهای سینمایی، یک عمارت یا یک بخش از شهر خودش به شخصیت داستان تبدیل میشود. در مورد فوتبال ایران و ورزشگاه آزادی، این موضوع کاملا صدق میکند. این استادیوم، یک شخصیت زنده در داستانهای فوتبالی در ایران محسوب میشود. بدون آزادی و سکوهایش، شاید این حجم از خاطره خوب و فراموشنشدنی برای فوتبال ایران ساخته نمیشد.
گاهی در بعضی از فیلمهای سینمایی، یک عمارت یا یک بخش از شهر خودش به شخصیت داستان تبدیل میشود. در مورد فوتبال ایران و ورزشگاه آزادی، این موضوع کاملا صدق میکند. این استادیوم، یک شخصیت زنده در داستانهای فوتبالی در ایران محسوب میشود
بدون آزادی و سکوهایش شاید خیلی از تجربههای درخشان گذشته شکل نمیگرفتند. حالا در کنار ستایش همه این خاطرهها، باید «نگران» این باشیم که این ورزشگاه پرخاطره، چطور ذره ذره در مسیر نابودی قرار گرفته و هیچ توجهی به بهبود وضعیت آن نمیشود. ای.اف.سی این ورزشگاه را بین استادیومهای جنوب و مرکز آسیا قرار داده چون به خوبی میداند که در غرب آسیا، آزادی دیگر جزو 10 ورزشگاه برتر هم نیست. اماراتیها و عربستانیها چندین ورزشگاه پنچ ستاره ساختهاند و حالا قطریها به کمک ورزشگاههای باورنکردنیشان، برای اولین بار در تمام تاریخ میزبانی جام جهانی را به منطقه غرب قاره کهن میآورند.
آنچه از آزادی بر جای مانده، تماشاگرانی هستند که هنوز هم سختترین شرایط را برای رسیدن به این ورزشگاه تحمل میکنند. همین تماشاگرها هم هستند که در نظرسنجی ای.اف.سی به آزادی رای دادهاند. اما ما حتی راه ورود نیمی از آنها را به نیز به ورزشگاه بستهایم و هنوز هم به شکل جدی و تماموقت، بانوان را به آزادی راه نمیدهیم. این استادیوم در همه این سالها با جوی که برای رقبا ساخته، یکی از مهمترین ستارههای فوتبال ایران بوده است. بدون تردید روزی که همه بتوانند با هر جنسیتی در آن حاضر شوند، هم آزادی باشکوهتر به نظر میرسد و هم فوتبال ایران، یک قدم بلند رو به جلو برمیدارد.
دیدگاه تان را بنویسید