درباره روزهای جنجالی داوران ایرانی
فعلا اعتراف نکنید!
وقتی فوتبال در جریان بود، داورها هر روز در معرض واکنشهای تند و تیز هواداران فوتبال قرار داشتند. حالا که فوتبال در جریان نیست، باز هم حملات علیه داورها ادامه دارند و اساسا تمامنشدنی به نظر میرسند. پس از اعتراف محمدرضا اکبریان به اشتباه در جریان قضاوت دیدار استقلال و نفت آبادان در فصل گذشته، موجی از شدیدترین واکنشها علیه این داور به راه افتاد. او حالا دیگر تا همیشه برای قضاوت دیدارهای تیم فرهاد مجیدی، با مشکل مواجه خواهد بود. به نظر میرسد داوران ایرانی زمان خوبی را برای اعتراف انتخاب نکردهاند. آن هم در فوتبالی که همواره سرشار از سوءتفاهمهای مختلف بوده است.
آریا طاری
آنچه یک داور را تعریف میکند، صرفا کیفیت سوت زدن در زمین مسابقه نیست. یک داور حرفهای باید بیرون زمین نیز مراقب رفتارش باشد و به سادگی به دام برنامههای تلویزیونی نیفتد. اساسا برای یک داور، هر سوالی یک پاسخ سرراست ندارد و داورها باید دیپلماسی لازم را برای جواب دادن به خبرنگارها و مجریان تلویزیونی داشته باشند. بدون شک همه داورها در کارنامه کاریشان، اشتباههای ریز و درشتی دارند. حتی پیر لوئیچی کولینا که یک نابغه در تاریخ داوری بود، چندین بار به تصمیمهای اشتباه خود اعتراف کرد اما او این کار را در زمانی انجام داد که دیگر یک داور حرفهای نبود و دوران بازنشستگی را پشت سر میگذاشت. کولینا حتی اگر در دوران داوری نیز به اشتباههایش اعتراف میکرد، خیلی زود بخشیده میشد اما در فوتبال ایران که اساسا همه چیز رنگی است و حتی خوردن توپ به تیر دروازه به وکیل و وزیر منتسب میشود، اعتراف به اشتباه در دوران فعالیت به عنوان داور، چندان منطقی به نظر نمیرسد. این اواخر، محمدرضا اکبریان به یک اشتباه بزرگ در لیگ هجدهم اعتراف کرده و استقلالیها را به شدت علیه خودش شورانده است. کاری به میزان اغراقشده تاثیر این اشتباه بر سرنوشت تیم استقلال در فصل گذشته نداریم، کاری به رفتار نادرست فرهاد مجیدی در اینستاگرام و فرص و حکم غلط او درباره «قهرمانی استقلال» هم نداریم، حتی این موضوع هم مهم نیست که یک داور، شهامت اعتراف به اشتباه روبهروی دوربین تلویزیون را داشته است، آنچه اهمیت دارد توجه به این نکته است که اساسا وقتی یک داور چنین حرفی به زبان میآورد، برای مدت نامعلومی از چرخه داوری در دیدارهای آن تیم خارج میشود. همین حالا اگر اکبریان فقط یک بار دیگر قضاوت نبردهای استقلال را بر عهده بگیرد، دریایی از سوءتفاهمها علیه او به راه خواهد افتاد. اگر این داور برای استقلال پنالتی بگیرد، خیلیها مدعی میشوند که او خواسته دل هوادارها را به دست بیاورد و اگر این داور تصمیمی علیه استقلال اعلام کند، هواداران باشگاه به شدت علیه او موضع خواهند گرفت و او را به ضدیت با تیمشان متهم خواهند کرد.
بدون شک همه داورها در کارنامه کاریشان، اشتباههای ریز و درشتی دارند. حتی پیر لوئیچی کولینا که یک نابغه در تاریخ داوری بود، چندین بار به تصمیمهای اشتباه خود اعتراف کرد اما او این کار را در زمانی انجام داد که دیگر یک داور حرفهای نبود و دوران بازنشستگی را پشت سر میگذاشت
نهتنها در چند سال گذشته، بلکه شاید در دو دهه اخیر داوری فوتبال ایران پیشرفت قابل توجهی نداشته است. البته در همین سالها، یک کمکداور بااستعداد مثل کامرانیفر و یک داور درجه یک مثل علیرضا فغانی داشتهایم اما این نفرات هم بیشتر از آنکه محصول یک سیستم درست و حسابی باشند، محصول استعداد فردی خودشان هستند. جالب اینکه حتی داوری مثل فغانی نیز با وجود همه تواناییها، در فوتبال ایران به بنبست رسید و لیگ برتر را به مقصد لیگ استرالیا ترک کرد. پس ما حتی اگر یک داور خوب هم به دست بیاوریم، نباید به حفظ او در این فوتبال امیدوار باشیم. برای رسیدن به پاسخ این سوال که چرا داوری به چنین وضعیتی دچار شده، پاسخهای زیادی وجود دارد. اولین جواب، به نحوه آموزش داورها برمیگردد. به نظر میرسد این آموزش در فوتبال ایران به شکل حرفهای و ایدهآل صورت نمیگیرد. با وجود همه صحبتهایی که دائما در مورد بررسی میزان آمادگی بدنی داورها میشود، خیلی از داوران با اضافهوزن شدید بازیها را قضاوت میکنند. مساله مهم دیگر این است که در فوتبال ایران، هنوز امکانات اولیه برای داورها فراهم نشده و نخواهد شد. در حالی که در بسیاری از لیگهای دنیا، از بالاترین سطح تکنولوژی نظیر وی.ای.آر برای داوری استفاده میشود، در ایران هنوز چسب گوشی داورها سفت نشده و دائما از جا درمیآید! نکته مهمتر اینکه تقریبا هیچکس در ابتدای راه جوانی، داور شدن را به عنوان یک شغل رویایی برای خودش نمیبیند. با این دستمزدهای فاجعهبار برای سوت زدن در هر مسابقه که اتفاقا پرداختشان هم دائما به تاخیر میافتد، نباید انتظار داشته باشیم که جوانترها برای ورود به دنیای داوری، سر و دست بشکنند. در کنار همه این مسائل، فراموش نکنیم که فوتبال ایران سرزمین سوءتفاهمهاست. اینجا حتی یک آفساید میتواند ماهها بحث و جدل بین هواداران تیمهای مختلف راه بیندازد. پس در چنین شرایطی بهتر است داورها به سکوتشان ادامه بدهند و یک بحث قدیمی و از یاد رفته را دوباره سر زبانها نیندازند. یک داور در زمین مسابقه بیشتر از هر چیزی، به تمرکز نیاز دارد و چنین اظهارنظرهایی، تمرکز داورها را به طور کامل از بین میبرد. در نتیجه بهتر است آنها به جای این اعترافها، به دنبال بالا بردن سطح کارشان در رقابتهای بعدی لیگ برتر باشند.
دیدگاه تان را بنویسید