بازخوانی حرف و حدیثها درباره یک پرونده تاریخی
دستهای آلوده!
مجید جلالی پس از سالها سکوت درباره یک بازی خاص، اخیرا در یک گفتوگوی اینستاگرامی نکات عجیبی را در مورد این مسابقه به زبان آورده است. ماجرا به چنین روزهایی در 11 سال قبل برمیگردد. جایی که استقلال و ذوبآهن در واپسین هفته از لیگ برتر هشتم، رقابت سنگینی را برای قهرمانی پشت سر گذاشته بودند. در آخرین هفته از لیگ هشتم، تنها این دو تیم روی کاغذ هنوز از شانس قهرمانی برخوردار بودند. تنها یک سناریو وجود داشت که جام از دستان ذوب خارج شود و به استقلال برسد. آن سناریو، شکست ذوبیها در اهواز و پیروزی استقلالیها در مشهد بود. با هر احتمال دیگری، این اصفهانیها بودند که فاتح آن فصل از رقابتهای لیگ برتر میشدند و برای اولین بار، چنین افتخاری را تجربه میکردند. شانس پسران منصور ابراهیمزاده برای قهرمانی آن فصل، بسیار بالا به نظر میرسید. کار استقلال در مشهد گره خورد و آرش برهانی، یک ضربه پنالتی را نیز از دست داد. با این وجود آنها با تنها گل فابیو جانواریو، موفق به شکست دادن حریف شدند. به صورت همزمان، ذوب گل مساوی را به فولاد زد. با این گل، ذوبیها در آستانه قهرمانی لیگ بودند اما در 15 دقیقه پایانی، ورق کاملا برگشت و فولاد جلالی، سه بار دروازه حریف را باز کرد. در جشن قهرمانی دراماتیک و تا حدودی غیرمنتظره آبیها، امیرقلعهنویی جمله معروف «مجید جلالی خیلی مرده» را به زبان آورد. جملهای که بعدها به یکی از خاصترین خاطرههای همه ادوار لیگ برتر تبدیل شد.
مجید جلالی حالا تلویحا اعلام کرده که دلیل برکناریاش از فولاد پس از آن مسابقه، شکست دادن ذوب بوده است. آن روزها شایعه بزرگی در فوتبال ایران وجود داشت که مدیران دو کارخانه ذوب و فولاد اهواز، با یکدیگر هماهنگ کردهاند تا ذوب به قهرمانی لیگ دست پیدا کند و فولاد در بازی نیمهنهایی جام حذفی با عبور از ذوبآهن، فینالیست شود. بازیکنان فولاد در نهایت از این آزمون سربلند بیرون آمدند و در یک نمایش جوانمردانه، شکست سنگینی را به حریف تحمیل کردند اما شاید همان نتیجه، موجب شد جلالی شانس حضور دوباره روی نیمکت خوزستانیها را از دست بدهد. البته درباره آن نبرد خاص، حرف و حدیثهای دیگری نیز وجود داشت. بعضیها میگفتند یک بازیکن ذوب، با آبیها ارتباط برقرار کرده و قصد دارد کار را برای آنها دربیاورد. حتی منصور ابراهیمزاده نیز به همین خاطر، ترکیب اصلیاش را کمی عوض کرد اما بعدها انگشت اتهام به طرف عیسی اندوی نشانه گرفته شد. بازیکنی که به دلیل قانون منع جذب گلرهای خارجی، دیگر نمیتوانست در فوتبال ایران بازی کند و این، آخرین بازیاش محسوب میشد. او در جریان بازی آماده نشان نداد اما چنین اتهامی هرگز ثابت نشد. به نظر میرسد هنوز هم حرفهای ناگفته زیادی در مورد این بازی وجود دارد. اگر همه افرادی که سکوت کردهاند مثل جلالی سکوتشان را بشکنند، رازهای بزرگی برملا خواهد شد. چراکه نه در فوتبال و نه هیچ جای دیگری، ماه برای همیشه پشت ابر نمیماند و حقایق برای همیشه، پنهان نمیشوند.
دیدگاه تان را بنویسید