مرور اولین گل خاطرهانگیز لئو مسی برای بارسا
استاد برزیلی، شاگرد آرژانتینی!
درست 15 سال قبل در چنین روزهایی، لئو مسی به علاقهمندان فوتبال در سراسر دنیا شناسانده شد. او که در عضویت تیم دوم باشگاه بارسا قرار داشت، برای دقایقی فرصت پیدا کرد تا مقابل آلباسته به میدان برود. لئو که آن روزها پیراهن شماره 30 آبی اناریها را بر تن داشت، به دنبال فرصتی بود تا اولین گلش با لباس بارسا را به ثمر برساند. او روی پاس محشر رونالدینیو، چنین کاری انجام داد اما پرچم کمک داور بالا رفت. در مرور صحنه آهسته، مشخص شد که کمک داور مرتکب یک اشتباه بزرگ شده است. جمعیت حاضر در نیوکمپ از این تصمیم عصبانی شدند اما مسی و رونی دوباره به صحنه برگشتند. استاد برزیلی دوباره پاس داد و شاگرد آرژانتینی دوباره گل زد. خیلیها معتقدند که آن روز، مهمترین روز در تاریخ معاصر باشگاه بارسا بود. چراکه اگر آن گل به ثمر نمیرسید، شاید مسی به باشگاه دیگری قرض داده میشد و در مسیر امروزش قرار نمیگرفت. اتفاقی که آن روز رخ داد، شبیه دو برداشت از یک سکانس معرکه بود. در برداشت اول، همه چیز خوب پیش میرود اما کمک داور، به «اشتباه» کات میدهد. دو ستاره برمیگردند. در همان موقعیت قرار میگیرند. وقت را تلف نمیکنند و کار را در میآورند. بدون آنکه دیگر کاتی در کار باشد. این دو برداشت فراموشنشدنی به نظر میرسند. یک گل تاریخی و یک آفساید، که درست به اندازه خود گل دیده شده است. اتصال تجربه به انگیزه. اتصال ظرافت به ظرافت. برای مسی؛ اولین گل از 627 گل با پیراهن بارسلونا. برای رونالدینیو، نشان دادن جانشینش در نیوکمپ به دنیا.
درست 15 سال بعد از شبی که اسم لئو مسی را برای اولین بار به موتورهای جستوجو کشاند؛ لحظه دویدن رونالدینیو به سمت همدست جوانش در بارسلونا؛ بیشتر از هر چیزی جلب توجه میکند. با حالتی شبیه در میان گذاشتن یک کشف بزرگ با جمعیت تماشاگر. شبیه کسی که میداند این چند ثانیه، سرنوشت یک باشگاه را عوض خواهد کرد. آن نگاه تحسینآمیز در اولین شادی گل مشترک؛ خیرهکننده است، مثل نگاه سختگیرانه استاد به پسر جوان و سمج فیلم «ویپلش» در آخرین پلان، یا آن نگاه خاص بانوی قرمز به آریا استارک در شب نبرد بزرگ، نگاهی که یک اتفاق بزرگ را پیشبینی کرده. که از آینده خبر دارد. که میداند شاگرد، حتی از خود او هم بهتر خواهد شد. بهترین معلمها؛ همینطور هستند. دوست داری لحظه به لحظه تعقیبشان کنی. دوست داری رفتارشان را تقلید کنی. معمولی نیستند.
راه راست همیشگی را نمیروند. به راست نگاه میکنند و به چپ پاس میدهند. از آن بالا به تو خیره نمیشوند و در ارتفاع خودت با تو حرف میزنند. سرت را با گذشته به درد نمیآورند و تو را آماده دویدن میکنند. دوست داری قاطی بازیشان شوی، دوست داری آن نگاه تحسینآمیز را به هر قیمتی از آنها بگیری. رونالدینیو را کنار همه آن نمایشهای درخشان؛ با تاثیری که روی سرعت پیشرفت مسی داشت به یاد میآوریم. معلم بودن؛ تنها با یک توپ فوتبال. بهترین معلم بودن؛ تنها با دو پاس دقیق.
دیدگاه تان را بنویسید