نگاهی به کادر مربیگری اسکوچیچ در تیم ملی
نیمکت کمحرفها!
یکی از انتقاداتی که در مورد سرمربی کروات تیم ملی مطرح میشود، نداشتن یک کادر ثابت است. برخلاف بسیاری از مربیان فوتبال دنیا که اعضای کادر فنی ثابتی دارند و همواره از همین نفرات در تیمهای مختلف استفاده میکنند، دراگان اسکوچیچ در زمان انتخاب هر باشگاه، یک کادر فنی متفاوت در نظر گرفته و این موضوع به ویژه در تجربه کار در باشگاه فولاد، برای او گران تمام شده است. حالا دراگان، اعضای جدید کادر فنی تیم ملی را معرفی کرده و برای اولین بار با این ترکیب، یک تیم را هدایت خواهد کرد.
آریا طاری
در مقایسه با زمان انتخاب کارلوس کیروش و مارک ویلموتس، شناخت سرمربی فعلی تیم ملی نسبت به فوتبال ایران کاملا بیشتر به نظر میرسد. کیروش در سال 2011 شناخت چندانی از این فوتبال نداشت و به جز ستارههای مطرح بازنشسته، چیز زیادی از مهرههای ایرانی دیگر نشنیده بود. ویلموتس نیز به طور کلی از شناخت خوبی نسبت به فوتبال ایران برخوردار نبود و این شناخت برای او، حتی تا آخرین روز نیز به تکامل نرسید. برای دراگان اما، فوتبال ایران فوتبال بیگانهای نیست. چراکه او برای چندین سال در این فوتبال حضور داشته، استعدادهای زیادی را شناخته، با مهرههای مختلفی کار کرده و تا حدود زیادی فرهنگ حاکم بر فوتبال ایران را میشناسد. این موضوع میتواند یک امتیاز برای اسکو تلقی شود. چراکه او اساسا به زمان کمتری برای تطبیق یافتن با شرایط تیم ملی نیاز خواهد داشت. شاید دوران قرنطینه، بین او و ایران فاصله انداخته باشد اما آقای مربی این شانس را دارد که در همین دوران، دوباره برخی از بازیهای این فصل لیگ را تماشا کند و به شناسایی مهرههای مد نظرش بپردازد. یک موضوع دیگر نیز وجود دارد که شاید کار را برای او سادهتر کند. تیم ملی قبل از کیروش سرمربی پرتغالی نداشت و پیش از ویلموتس، از تجربه کار کردن با مربیان بلژیکی برخوردار نبود اما در گذشته، کرواتهای بسیار زیادی در فوتبال ایران حضور داشته و بعضی از آنها، به نیمکت تیم ملی نیز رسیدهاند. در نتیجه هماهنگ شدن با فرهنگ فوتبال ایران، برای این سرمربی سادهتر خواهد بود. در گذشته نیز همواره قرابت زیادی بین کرواتها و فوتبال ایران وجود داشته است. همه این مسائل، نشان میدهند که او کمتر از دو مربی خارجی قبلی تیم ملی، به دستیاران ایرانی نیاز دارد اما این بار دیگر نباید اشتباه قبلی را مرتکب شویم و به سرمربی تیم ملی اجازه بدهیم که کادرش را از مربیان جوان و بااستعداد ایرانی خالی کند.
درباره اعضای خارجی کادر فنی اسکوچیچ، هنوز شناخت چندانی وجود ندارد. یکی از آنها در نفت با این مربی همکار بوده و دیگری، به تازگی از تیم ملی کویت جدا شده است. واضح است که هیچکدام از آنها، رزومه درخشان و فوقالعادهای ندارند. اعضای ایرانی این کادر اما، برای هواداران فوتبال کاملا شناختهشده هستند.
کریم باقری با انتخاب خود دراگان به تیم ملی اضافه شده و وحید هاشمیان نیز از قبل با تیم ملی قرارداد داشته است. البته اگر این قرارداد تنها دلیل باقی ماندن هاشمیان باشد، شاید بهتر است این مربی جوان پیشنهاد بازگشت به تیم ملی را نپذیرد. چراکه همکاری او با اسکو، باید دلیلی مستحکمتر از یک قرارداد اجباری از گذشته، داشته باشد. اگر بخواهیم نیمه پر لیوان را در نظر بگیریم، باید به سوابق این دو نفر در تیم ملی نگاه کنیم.
ایران با کریم به جام جهانی 98 رفت و با وحید به جام جهانی 2006 رسید. در واقع آنها دو نفر از بهترینهای تیم ملی در مسیر رسیدن به دو جام جهانی بودند و حالا شاید سومین جام جهانی را این بار به صورت مشترک تجربه کنند. نیمه خالی لیوان اما به نوع برخوردهای آنها به عنوان مربی مربوط میشود. کریم در پرسپولیس، همیشه یک چهره کمحرف بوده و این موضوع برای وحید نیز صدق میکند. البته که آنها در جایگاه بزرگتر تیم، مورد احترام بازیکنان جوان هستند اما تا امروز، روی تاکتیکها و دعوتها و مسائل جزئی فنی، وارد نشدهاند. باقری با همه مربیان پرسپولیس کنار آمده و برای هیچکس دردسری درست نکرده اما نخواسته که امضای خودش را هم پای بردهای تیم قرار بدهد. هاشمیان نیز در دوران ویلموتس، نشان داد که اثرگذاری چندانی روی مربی خارجی ندارد. او نه توانست نظرش را در دعوت بازیکنان اعمال کند و نه کوچکترین شناختی از فوتبال آسیا را به ویلموتس انتقال داد.
ایران با کریم به جام جهانی 98 رفت و با وحید به جام جهانی 2006 رسید. در واقع آنها دو نفر از بهترینهای تیم ملی در مسیر رسیدن به دو جام جهانی بودند و حالا شاید سومین جام جهانی را این بار به صورت مشترک تجربه کنند. نیمه خالی لیوان اما به نوع برخوردهای آنها به عنوان مربی مربوط میشود
این بار برای همیشه باید به عصر مربیان «دکوری» روی نیمکت تیم ملی پایان بدهیم.
حالا دیگر قرار نیست یک نفر مثل مارکار آقاجانیان، مثل ربات روی نیمکت بنشیند و کوچکترین تاثیری در سرنوشت تیم نداشته باشد. کاش باقری و هاشمیان، از احتیاط همیشگی فاصله بگیرند و در تیم اسکو، به چهرههای موثرتری تبدیل شوند. چهرههایی که اگر لازم شد، ایدههای تازهای برای سرمربی داشته باشند و بتوانند در روزهای سخت، چیز جدیدی به تیم ملی اضافه کنند. نشستن و نگاه کردن را همان مارکار نیز میتوانست انجام بدهد. این بار از وحید و کریم، انتظار کاملا متفاوتی داریم.
دیدگاه تان را بنویسید